دوران زندگی ائمه اطهار(ع) فراز و فرودهای زیادی داشته که این فراز و فرودها در عرصههای مختلفی ظهور و بروز پیدا کرده است.
یکی از این عرصهها، عرصه علمی است و گرچه همه ائمه اطهار(ع) عالم بودهاند، اما در هر دورهای یکی از صفات و خصوصیات ویژه هر یک از معصومان، ظهور و بروز پیدا کرده است. بر همین اساس امام رضا(ع) را به عنوان عالم آلمحمد(ع) میشناسیم؛ همانطور که دیگر ائمه(ع) با صفات عدالت، سخاوت، کرامت، جود، کظم غیظ و... شناخته شدهاند. به این بهانه نگاهی داریم به مکتب علمی ایشان در خراسان.
عالم آل محمد(ع)
از میان امامان معصوم(ع)، چهار امام در دوران زندگی خود فرصت و مهلتی یافتند تا علم امامت را تا حدی آشکار کنند و فرهنگ اسلامی را در میان مردم قدری گسترش دهند.
پس از امیرالمؤمنین امام علی(ع)، این فرصت برای امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ایجاد شد و نهضت علمی گستردهای شکل گرفت که علاوه بر شیعیان، اندیشورانی از سایر مذاهب و ادیان نیز در مکتب اهلبیت(ع) شاگردی میکردند و علم میآموختند.
اما در میان ائمه معصومین(ع)، نقش امام رضا(ع) بسیار شاخص و بارز بوده است تا جاییکه آن حضرت به عنوان عالم آل محمد(ع) شناخته شدند.
هجرت اجباری و پربرکت
مهاجرت اجباری امام رضا(ع) به ایران، آثار و نتایج بزرگی در پی داشت که رونق تشیع در ایران در صدر این آثار است. در اثنای این هجرت، عموم فرقههای اسلامی با امامت و جایگاه آن در اسلام آشنا شدند و هزاران راوی و نویسنده، بیانات امام(ع) در حدیث سلسلةالذهب را ثبت کردند.
حضور امام(ع) در شرق ایران، این منطقه را سالها به مرکزیت علمی جهان اسلام تبدیل کرد که تا حدود قرن هشتم استمرار داشت و پس از وقفهای که در حمله مغول ایجاد شد، دوباره زنده شد. باید گفت حوزه علمیه مشهد و خراسان نیز حاصل این حضور پربار بوده است.
امامت در عصر علم
در دوران امام رضا(ع) وسعت سرزمینی جهان اسلام گسترش زیادی یافته بود؛ اما ساکنان مناطق جدید همچنان بر دین و آیین خود بودند. حالا پس از تثبیت حاکمیت سیاسی بر سرزمینها، فرصتهایی برای گفتوگو و مباحثه اندیشمندان و رهبران فکری آنها شکل گرفته بود که چالشهای فکری جدیدی را در مقابل مسلمین قرار میداد.
از سوی دیگر، ترجمه آثار علمی شرق و غرب عالم، افکار جدیدی را وارد جامعه اسلامی میکرد که سؤالات و شبهات جدیدی میآفرید و گاه زمینه التقاط و انحراف را نیز فراهم میکرد. در نتیجه، مکاتب فکری و مذهبی متنوعی نیز شکل گرفته بود که با یکدیگر به رقابت علمی میپرداختند.
اما فرهنگ اسلامی همه اینها را به عنوان فرصتی برای گسترش تفکر اسلامی و رواج عقلگرایی تلقی کرد و دستگاه امامت نیز توانست با محوریت امام رضا(ع) بخشی از علوم و معارف خویش را به جامعه عرضه کند.
عصرامام رضا(ع) عصر شکوفایی علوم اسلامی بود و امامت در چنین زمانهای اقتضائات خاص خود را داشت.
دستاوردهایی برای جهان اسلام
فعالیتهای علمی عالم آلمحمد(ع) در این برهه بسیار متنوع بود. امام علاوه بر احکام اسلام، موضوعات مختلف کلامی، طبی، بهداشتی، اجتماعی، اخلاقی و... را مطرح میکرد.
پاسخگویی به شبهات علمی و عقیدتی و حراست از اسلام و تشیع، موضوع اصلی جلسات علمی و مناظرات کلامی امام با حضور رهبران فرقههای اسلامی و ملل دیگر بود.
امام رضا(ع) صرفاً به مناظرات و مجالس علمی اکتفا نمیکرد؛ بلکه در منزل خویش و همچنین در مسجد مرو، کرسی تدریس و حلقههای علمی ایجاد کرده بود و شاگردان متخصصی را در علوم مختلف تربیت میکرد.
این تلاشهای علمی برای جهان اسلام و بهویژه شیعه بسیار مغتنم بود. رهبران فرقههای اسلامی قادر به پاسخگویی شبهات عقلی حاصل از ورود افکار فلسفی یونان یا مناظره با رهبران ادیان دیگر نبودند. اما امام رضا(ع) در فرصتهای مختلف با آنها مناظره کرده و بر آنان چیره میشد و به تمام شبهات نیز پاسخ میگفت. این دستاوردها خود سبب ثبات علمی و گسترش اسلام و اقتدار جامعه مسلمانان میشد.
تهدیدی که به فرصت مبدل شد
سیره علمی امام رضا(ع) علاوه بر حرکت در بستر علمی جامعه، ابعاد سیاسی و حکومتی نیز داشت. تحلیلگران تاریخی معتقدند مأمون در ورای توجه به علم و برپایی مناظرات علمی، اهداف سیاسی خود را نیز پیگیری میکرد. او از این طریق هم به دنبال کسب وجهه به عنوان حاکمی علمدوست بود و هم جذب اندیشمندان و متفکران جامعه را دنبال میکرد.
از سوی دیگر، پس از تحمیل مقام ولایتعهدی به امام رضا(ع)، جلسات گسترده بحث و مناظره را میان امام و بزرگترین دانشمندان زمان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان تشکیل میداد تا شاید بتواند آن حضرت را تحقیر و تخریب کند.
اما در مناظرات، نتایج دیگری رقم خورد و به تثبیت جایگاه امام رضا(ع) انجامید؛ درواقع این تهدید به فرصت تبدیل شد.
البته مأمون با درک جایگاه علمی امام(ع)، این رویه را ادامه داد تا شاید بتواند مقام امام(ع) را تنها در ابعاد دینی و علمی منحصر کرده و در واقع امامت را تحریف و از ابعاد سیاسی منفک کند. اما تبیین مکرر جایگاه امامت و کنشهای سیاسی حضرت، او را در این مرحله نیز ناکام گذاشت.
استاد مناظره علمی
گرچه مناظرات علمی در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز وجود داشت، اما اوج این جریان علمی را در دوره امام رضا(ع) مشاهده میکنیم. ایشان مناظرات فراوانی با دانشمندان و صاحبان ادیان داشتند که برخی از آنها برجستگی بیشتری یافتهاند: مناظره با جاثلیق مسیحی، رأسالجالوت یهودی، هربز اکبر زرتشتی، عمران صابی، سلیمان مروزی، علی بن محمد جهم و مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره.
مناظرات رضوی چنان محتوای عمیقی دارد که با گذشت 12قرن هنوز روشنگر و آموزنده است و حتی از نظر فن مناظره و روش ورود و خروج در بحثها نیز قابل توجه است.
مناظره امام رضا(ع) با سایر ادیان بر محور توحید و نبوت متمرکز بوده است. ابطال اعتقاد به الوهیت عیسی(ع) و شهادت به نبوت پیامبر اسلام(ص) بهویژه در مناظره امام با رأسالجالوت، بزرگ یهودیان؛ اعتدال و انصاف، وحدانیت و یگانگی خداوند در مناظره آن حضرت با بزرگ زرتشتیان و مشیت و علم الهی، سمیع و بصیر بودن امام و اراده و فعل خداوند در مناظره امام با سلیمان مروزی از جمله مسائل مهمی است که در سیره علمی آن حضرت مشاهده میشود.
درسهایی برای امروز
امام(ع) در مناظره با پیروان ادیان و مذاهب مختلف به آیین و کتاب شریعت خود آنها احتجاج و استدلال میکرد و با هر قومی با زبان خودشان سخن میگفت.
از این مناظرات چنین استنباط میشود منطق اسلام آنقدر قوی است که از گفتوگو با سایر مکاتب واهمه ندارد و به همه آنها، حتی کسانی که به خدا و مکتب انبیا(ع) ایمان نداشتند، مجال کافی میدهد تا عقاید خود را بگویند و پاسخش را بشنوند.
اما از سوی دیگر، علمای اسلام در هر زمان باید از تمام مکاتب و مذاهب باخبر باشند تا بتوانند با منطق خود آنها با آنان سخن بگویند و برتری آیین اسلام را بر هر مکتب دیگر اثبات کنند.
مضاف بر اینکه در میان آنان باید کسانی باشند که با زبانهای زنده دنیا آشنا بوده و با دیگر اقوام با زبان خود آنها سخن بگویند.
راویان مکتب امام رضا(ع)
راویان و محدثان بسیاری در مکتب امام رضا(ع) پرورش یافتهاند. شیخ طوسی بیش از 300تن از راویان ایشان را در کتاب رجال خود نام برده است. البته اینها فقط راویانی هستند که نامشان در روایات بیان شده است و آنان که نامشان ذکر نشده برای ما نیز ناشناختهاند.
در کتاب «الجامع لرواة واصحاب الامام الرضا(ع)» نام 831 تن از اصحاب و شاگردان امام قید شده که مهمترین آنان، یونسبن عبدالرحمن، صفوانبن یحییبجلی، حسینبن سعیداهوازی، ابن ابیعمیر، احمدبن عامرطایی، زکریابن آدماشعری، صفوان بن یحیی، ابراهیم بن سلام نیشابوری، حسن بن محبوب، علی بن مهزیار اهوازی و... هستند.
راویان عصر رضوی با تدوین کتابهای حدیثی موضوعی و سپس ادغام آنها در یک مجموعه، شیوه جدیدی در حدیث ابداع کردند که بعدها توسط راویان دیگر نیز پی گرفته شد. مجموعه ثلاثین کتب حسینبن سعید، مجموعه صفوانبن یحیی، جوامعالآثار و الجامع الکبیر اثر یونسبن عبدالرحمان از جمله این آثار بوده است.
در این دوران، برپایی جلسات مباحثه حدیث در شهرهای شیعهنشین گسترش یافته بود. حسن بن علی وشاء میگوید: در مسجد کوفه 700نفر راوی را دیدم که مشغول بحث حدیثی و گفتن «قال الصادق(ع)» و «قال الباقر(ع)» بودند.
شاگردپروری به شیوه امام هشتم(ع)
امام رضا(ع) به ارتقای علمی شاگردان برجستهاش که در زمره راویان، فقها و دانشمندان عصر بودند نیز توجه داشت.
در دوران امامان متأخر، بخش قابل توجهی از راویان حدیث، به صورت غیرمستقیم از امامان پیشین روایت میکردند. در شمار راویان امام رضا(ع)، فقیهان و حدیثشناسان بزرگی دیده میشوند. با وجود این، امام(ع) توجه ویژهای به اندیشههای این راویان بزرگ داشتند و در هر فرصتی درصدد رشد علمی آنان برمیآمدند.
برای نمونه، امام(ع) دانش یونس بن عبدالرحمان در بحث جبر و اختیار را میآزماید و اشکالاتش را اصلاح میکند. یونس در پایان میگوید: دریچهای را بر من گشودی که از آن غافل بودم.
امام(ع) به دعبل نیز مسائلی را در باب مهدویت میآموزد تا در قالب هنری شعر، جاودانهاش کند.
امام رضا(ع) حتی گاهی از شاگردانشان درباره شبهاتی که علیه شیعه مشهور شده بود میپرسیدند و روش پاسخگویی را به آنها میآموختند. برای مثال از حسین بن خالد میپرسد: اخباری که از پدرانم (ائمه شیعه(ع)) درباره تشبیه و جبر نقل شده بیشتر است یا اخباری که از پیامبر(ص) در اینباره نقل شده است؟ آنگاه امام(ع) روش پاسخگویی را در یک گفتوگوی دوجانبه به او میآموزد.
شاگردان عالم آل محمد(ع)
امام رضا(ع) شاگردان فراوانی داشت که شرح حال برخی از آنان در کتب روایی، رجالی و تاریخی موجود است.
حسنبن علیبن فضّال تألیفات و مصنفات زیادی داشت؛ کتابهای زیارات، بشارات، نوادر، ملاحم، صلات، رجال، رد برغلات، کتاب الشواهد، ناسخ و منسوخ و... از اوست.
حسن بن محبوب از ارکان اربعه و اصحاب اجماع بود. تألیفاتی که از او نقل شده درباره حدود و دیات، واجبات، نکاح و طلاق و کتاب نوادر به هزار ورق میرسیده است و کتابی را در تفسیر قرآن از امام رضا(ع) نقل کرده است.
ذکریا بن آدم قمی کسی بود که امام(ع) او را امین دین و دنیا معرفی میکرد و شیعیان را به او ارجاع میداد. وقتی از سفاهت خاندانش شکایت کرد و قصد جدایی از آنها را داشت، حضرت او را نهی کرد و فرمود: این کار را نکن، زیرا خداوند تبارک و تعالی به خاطر تو اهلبیت تو را حفظ خواهد کرد، همانطور که مردم بغداد را از برکت امام کاظم(ع) از بلایا حفظ کرد.
ابراهیم بن عباس صولی شاعری توانا و گویندهای بلیغ بود و در حالیکه در دربار مأمون اشتغال داشت، اما در حقیقت از عوامل کارساز امام رضا(ع) در حل مشکلات شیعیان بهشمار میرفت.
صفوان بن یحیی پارچهفروشی بود که در مکتب امام رضا(ع) به درجهای از علم و اعتبار رسید که امام او را وکیل خود قرار داد. از او تألیفات متعددی بهجا مانده که بیش از 30جلد میشود.
یونسبن عبدالرحمن از شاگردان ممتاز مکتب حضرت بود و امام بارها شیعیان را در مسائل علمی و شرعی به او ارجاع میداد. یونس از پیشتازان مبارزه علیه واقفیه بود و علاوه بر تلاشهای تبلیغی و مبارزات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، دهها کتاب در موضوعات مختلف نوشت و روایات عمیقی از امامان معصوم(ع) روایت کرد که 263 حدیثش به ما رسیده است. امام رضا(ع) او را سلمان روزگار خویش میدانست و از بهشتی بودنش خبر میداد.
خبرنگار: محمد ولیانپور
نظر شما