تحولات منطقه

با نگاه به موضع اعضای تروئیکای اروپایی عضو برجام می‌توان مؤلفه‌های قدرت چانه‌زنی تیم مذاکره‌کننده دولت چهاردهم را به‌وضوح تشخیص داد که در کلیدواژه "کاهش تنش" امکان خلاصه شدن دارند.

ایران برای امتیازگیری از غرب چه در آستین دارد؟ / نگاهی به عناصر محرک در احیای مذاکرات با تروئیکای اروپایی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

عباس عراقچی وزیر امور خارجه چند روز پیش اعلام کرد که دولت چهاردهم  تلاش خواهد کرد تا مذاکرات رفع تحریم‌ها را با تروئیکای اروپایی عضو برجام احیا کند و تأکید کرد که این مسیر باید به توافقات جدیدی متناسب با تغییر شرایط منتهی شود. تغییر شرایطی که به تعبیر او حتی برجام را به شکل کنونی‌اش غیرقابل اجرا کرده و این توافق نیز نیازمند به‌روزرسانی است.

بدیهی است شکل‌دهی مذاکرات رفع تحریم‌ها و احیای برجام با تروئیکای اروپایی آن‌هم پس از سال‌ها توقف این گفتگوها و محدود شدنش به ردوبدل شدن پیام از کانال‌های مختلف و بعضاً واسط ، کاری پیچیده و دشوار خواهد بود زیرا طی چند سال اخیر عملاً هر دو طرف توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ یا همان برجام عملاً تعهداتشان را کنار گذاشته‌اند و تنها پوسته حقوقی برجام باقی‌مانده است.

خطر اسنپ بک

این در حالی است که اکنون تنها یک سال تا یکی از مهم‌ترین سررسیدهای برجام باقی مانده و مهرماه سال آینده بر اساس بندی مهم از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پرونده هسته‌ای ایران به‌صورت خودبه‌خود از شورای امنیت سازمان ملل خارج‌شده و به شکل عادی درخواهد آمد و به نظر نمی‌رسد که کشورهای اروپایی به‌ویژه زیر فشار آمریکا مایل باشند که این قطعنامه و برجام به شکل کنونی آن به این موعد و نتیجه برسد. به همین دلیل قابل پیش‌بینی است که تروئیکای اروپایی پیش‌ازاین زمان اقدام به اسنپ‌بک کرده و پوسته حقوقی برجام را هم از بین ببرد. در این صورت شش قطعنامه پیشین شورای امنیت علیه کشورمان به‌صورت خودکار بازخواهند گشت و جمهوری اسلامی ایران دوباره ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار خواهد گرفت که یک خسارت بزرگ خواهد بود.

ازاین‌رو سیاست دولت چهاردهم برای احیای مذاکرات با تروئیکای اروپایی و احیای برجام کاملاً منطقی و اقدامی در مسیر درست است اما موفقیت در این مسیر نیازمند گفتگو با دست‌پر و از موضع قدرت است تا توان چانه‌زنی را در مذاکرات بالا ببرد.

از سوی دیگر اما فروپاشی کامل برجام برای کشورهای اروپایی نیز یک اتفاق کاملاً مثبت و دلخواه نیست و احیای این توافق و بازگشت به عقب در مسیر اجرای تعهدات آن به‌مراتب گزینه مطلوب‌تر و منطقی‌تری است زیرا پایان برجام به معنای خروج کامل احتمالی برنامه هسته‌ای ایران از نظارت‌های بین‌المللی و حتی در صورت بازگشت قطعنامه‌های تحریمی چه‌بسا به تصمیم تهران برای خروج از NPT و حتی تغییر در فتوای شرعی تحریم تسلیحات هسته‌ای منجر شود. بنابراین اروپایی‌ها هم عملاً خواهان این مذاکرات هستند.

چهار برگ برنده

اما مؤلفه‌های قدرت و توان چانه‌زنی دولت و تیم مذاکره‌کننده جدید ولی به تعبیری قدیمی ایران برای شکل‌دهی دوباره مذاکراتی که پیشتر در آن موفق شده چیست؟

واکنش آلمان و فرانسه دو عضو تروئیکای اروپایی عضو برجام به اظهارات عراقچی و رئیس‌جمهور پزشکیان در مورد ازسرگیری مذاکرات در ظاهر منفی و همراه با شروطی بوده است. برلین در بیانیه‌ای اعلام کرد که مذاکره با تهران منوط به کاهش تنش‌ها در منطقه آر سوی ایران است. کاخ الیزه نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد علاوه بر درخواست آزادی سه جاسوس و عامل نفوذی این کشور در اغتشاشات سال گذشته، از تهران درخواست کرده تا از نفوذ خود برای کاهش تنش‌ها در لبنان استفاده کند . او همچنین با تکرار ادعای حمایت تسلیحاتی ایران از روسیه به رئیس‌جمهور ایران در خصوص ادامه حمایت از جنگ تهاجمی روسیه در اوکراین هشدار داده است.

با نگاه به موضع این اعضای تروئیکای اروپایی عضو برجام می‌توان مؤلفه‌های قدرت چانه‌زنی تیم مذاکره‌کننده دولت چهاردهم را به‌وضوح تشخیص داد که در کلیدواژه "کاهش تنش" امکان خلاصه شدن دارند.

اولین مؤلفه قدرت ایران در این مذاکرات خود برنامه هسته‌ای روبه‌پیشرفت آن است. دستیابی به لبه‌های دانش هسته‌ای به تعبیر دکتر علی‌اکبر صالحی و دانشی که بومی و خوداتکا شده است. توقف محدودیت‌های برجامی پس از خروج ترامپ از برجام طی چند سال گذشته  امکان بروز شدن برنامه هسته‌ای ایران را فراهم کرده و از نظارت خارج شدن این برنامه اتفاقی هولناک برای کشورهای غربی است.

مؤلفه دوم قدرت ایران همان‌طور که به‌صراحت از زبان مکرون بیان‌شده بحران جنگ اوکراین است. به رغم مخالفت ها امروز مشخص‌شده که راهبرد تهران در حمایت از مسکو مقابل ناتو نه‌تنها اشتباه نبوده که ایران را به یک بازیگر امنیتی در سطح بین‌المللی و اثرگذار تا عمق قاره اروپا بدل کرده است تا آنجا که فرانسه و آلمان خواهان استفاده تهران از قدرتش برای تغییر موازنه جنگ در اوکراین هستند.

در کنار این موضوع جنگ غزه و این روزها گسترش آن به لبنان  بحران دیگری است که احتمال شعله‌ور شدن یک جنگ فراگیر و گسترده در منطقه غرب آسیا را به‌شدت بالابرده. این اتفاق می‌تواند هزینه‌های امنیتی و سیاسی سنگینی را به کشورهای اروپایی تحمیل کند به همین دلیل آن‌ها مایل به وقوع آن نیستند. بی‌شک ایران یکی از اصلی‌ترین بازیگران صحنه و حامی نخست محور مقاومت است و کلیدواژه کاهش تنش در موضع‌گیری آلمان، فرانسه و البته دولت انگلیس ناظر بر جنگ غزه نیز هست.

مؤلفه چهارم قدرت ایران پرونده‌های مداخله مستقیم کشورهای اروپایی علیه امنیت ملی است. آنچه اروپایی‌ها تلاشش می‌کنند با کلیدواژه و تابلوی حقوق بشر یا نقض حقوق بشر وارونه و قلب جلوه دهند. بازداشت و محاکمه عناصر نفوذ، تخریب، جاسوسی و حتی تلاش برای ترور غربی، چه دو تابعیتی و چه اصالتاً غربی بیانگر تلاش مستقیم و اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران توسط اروپایی‌هاست. چیزی که نمی‌توانند آن را انکار کنند. ازاین‌رو در زمان و مکان لازم دولت می‌تواند از این برگ برنده و ابزار برای چانه‌زنی استفاده کند.

بااین‌حال موانع و پیچیدگی‌هایی هم این مسیر را ناهموار و غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کند از جمله نامعلوم بودن نتیجه انتخابات آمریکا، تغییر و تحولات در اتحادیه اروپا از جمله کنار رفتن جوزف بورل به‌عنوان یک چهره میانه‌رو، اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی در جنگ اوکراین با حمایت اروپا و البته امکان وقوع یک جنگ تمام‌عیار میان رژیم صهیونیستی و حزب‌الله لبنان در روزهای آتی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.