تحولات لبنان و فلسطین

۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷
کد خبر: 1015051

نبوت بانوان از دیدگاه ابن‌حزم اندلسی

مهدی عسکری، دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب

ابن‌حزم اندلسی (م 456 ه‍.ق) در کتاب الفصل فی الملل و الأهواء و النحل به بررسی نبوت بانوان می‌پردازد. در ادامه نظر او بیان خواهد شد.

نبوت بانوان از دیدگاه ابن‌حزم اندلسی

مقدمه و دیدگاه‌های مختلف درباره نبوت بانوان

در ابتدا ابن‌حزم اشاره می‌کند که در زمان او (در قرطبه) اختلاف زیادی درباره امکان نبوت در بانوان وجود داشته است. او سه گروه را در این بحث معرفی می‌کند: گروه اول: نبوت در بانوان را به کلی انکار می‌کنند و معتقدند نبوت مخصوص مردان است؛  گروه دوم: به وجود نبوت در بانوان اعتقاد دارند؛ گروه سوم: در این مسئله توقف کرده‌اند و تصمیم قطعی نگرفته‌اند.

ابن‌حزم اشاره می‌کند که دلایل گروهی که نبوت بانوان را انکار می‌کنند، عمدتاً به آیه‌ای از قرآن استناد می‌کند که می‌گوید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلا رِجالا نُوحِی إِلَیْهِمْ» (سوره نحل: 43). وی معتقد است که این آیه رسالت و نه نبوت را توضیح می‌دهد. از این رو، وافی به مقصود کسانی که با این آیه می‌خواند انحصار نبوت را در مردان بدانند نیست.

تفاوت بین نبوت و رسالت

در ادامه ابن حزم تأکید می‌کند که بحث اصلی او درباره نبوت است و نه رسالت. وی توضیح می‌دهد که نبوت به معنای دریافت وحی و اطلاع یافتن از جانب خداوند است، در حالی که رسالت به معنای مأموریت برای رساندن پیام خدا به مردم است. او معتقد است که بانوان ممکن است نبی (کسی که وحی دریافت می‌کند) باشند، اما هیچ‌کس ادعا نکرده که زنی به عنوان رسول (فرستاده) برگزیده شده باشد.

نبوت بانوان از دیدگاه ابن‌حزم اندلسی

تعریف نبوت

ابن‌حزم به بررسی واژه «نبوت» می‌پردازد و آن را از واژه «اِنباء» (آگاهی دادن) می‌داند. این وحی یک تفاوت ماهوی با وحی‌های دیگری که در قرآن آمده و می‌توان آن‌ها را «الهام» دانست دارد. از این رو، وحی خداوند بر پیامبران غیر از وحی است که خداوند بر زنبور عسل می‌کند و این وحی حتی با کهانت و حدس و گمان و نیز استراق سمعی که در قرآن آمده است تفاوت دارد. او می‌گوید نبوت وحی‌ای است که خداوند مستقیماً به کسی می‌کند و آن شخص از صحت آن وحی اطمینان دارد.

شواهد قرآنی برای نبوت بانوان

ابن حزم به آیاتی از قرآن اشاره می‌کند که در آن‌ها فرشتگان با بانوان صحبت کرده و به آن‌ها بشارت‌هایی داده‌اند:

الف) همسر ابراهیم: «وَامْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَمِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ قالَتْ یا وَیْلَتی‏ أَ أَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذا بَعْلِی شَیْخًا إِنَّ هذا لَشَیْ‏ءٌ عَجِیبٌ قالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ»‏ [سورة هود: 71- 73]. در این آیه شریفه فرشتگام همسر حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) را بشارت به تولد حضرت اسحاق و یعقوب داده‌اند. ابن‌حزم می‌گوید این نوع وحی به همسر ابراهیم نمی‌تواند به کسی غیر از نبی داده شود.

ب) حضرت مریم (سلام‌اللّه‌علیها): «إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا» [سورة مریم: 19]. در این آیه جبرئیل (علیه‌السلام) به مریم (سلام‌اللّه‌علیها) وحی کرد و به او بشارت داد که پسری به نام عیسی (ع) به دنیا خواهد آورد. ابن‌حزم این را نوعی نبوت می‌داند.

ج) مادر حضرت موسی (ع): خداوند به مادر موسی وحی کرد که فرزندش را به نیل بیفکند و به او اطمینان داد که فرزندش را به او بازخواهد گرداند و او را نبی خواهد ساخت.

بحث عقلی درباره نبوت بانوان

ابن‌حزم توضیح می‌دهد که اگر مادر موسی یا همسر ابراهیم یا مریم(علیهم‌السلام) به نبوت ایمان نداشتند و از صحت وحی مطمئن نبودند، اعمال آن‌ها (مانند انداختن فرزند در نیل) به نوعی جنون و رفتار بی‌منطق تبدیل می‌شد. او استدلال می‌کند که اگر این بانوان نبی نبودند و از صحت وحی اطمینان نداشتند، اعمالشان به شدت غیرعقلانی به نظر می‌رسید. اما چون این وحی الهی و نبوت است، آن‌ها این اعمال را انجام داده‌اند و از صحت وحی اطمینان داشتند. در ادامه ابن‌حزم به آیه‌ای از قرآن اشاره می‌کند که حضرت مریم (سلام‌اللّه‌علیها) را در کنار پیامبران قرار می‌دهد:

آیه 58 از سوره مریم می‌گوید: «أُولئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ‏ [سورة مریم: 58]». او این را دلیلی می‌داند که مریم نیز جزو پیامبران است.

ابن حزم به حدیثی از پیامبر اشاره می‌کند که می‌گوید: «از میان مردان بسیاری به کمال رسیدند، اما از میان بانوان تنها مریم و آسیه (همسر فرعون) به کمال رسیدند [کمل من الرّجال کثیر ولم یکمل من النّساء إلّا مریم بنت عمران وآسیة بنت مزاحم امرأة فرعون».]». او این حدیث را به این معنا تفسیر می‌کند که این دو زن، یعنی مریم و آسیه، به کمال در نبوت رسیده‌اند و از سایر بانوان نبی برتری دارند.

نتیجه‌گیری

ابن حزم در این متن به این نتیجه می‌رسد که: الف. نبوت در بانوان امکان‌پذیر است و دلایل قرآنی و عقلی برای آن وجود دارد؛ ب. نبوت به معنای دریافت وحی است، نه لزوماً فرستاده شدن به سوی مردم به عنوان رسو؛ بانوانی مانند همسر حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)، مادر حضرت موسی (علیه‌السلام) و حضرت مریم مادر عیسی (علیهماالسلام) نبی بوده‌اند؛ زیرا وحی به آنها رسیده است. ج.حدیث پیامبر(ص) که به کمال بانوان اشاره دارد، نشان‌دهنده این است که حضرت مریم و حضرت آسیه (سلام‌اللّه‌علیهما) در نبوت به کمال رسیده‌اند.

[آنچه بیان شد،‌ در کتاب الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج 3، ص 186-188 تحت عنوان «نبوة النساء» آمده است].

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.