میم.ظرافتی // آقا این خبر ۱۰۰ هزار میلیارد تومنی رو خوندی شما؟

نخیر ...چطور؟
به نظر شما کار این بابا که نامه جعلی از مقام‌های بلندپایه برده داده به رئیس کل بانک مرکزی که ۱۰۰ هزارمیلیارد تومن بریزن به حسابش، جای نوشتن یه طنزی چیری نداره؟
نامه جعلی بردنش طنزه یا ۱۰۰ هزار میلیارد تومنش؟ 
جدی گفتم آقای ظرافتی... به‌خدا جای طنز داره.
ببین عزیز من... هرجور شوخی که شما ازش خوشت بیاد دلیل نمی‌شه قابلیت طنزشدن هم داشته باشه. 
شوخی کدومه... خبره آقای ظرافتی... سخنگوی قوه قضائیه خبر داده.
آهان... خب...(سرفه) پدرجان... شما باید تحقیق بیشتری بکنی... اصلاً و اصولاً حرف ۱۰۰ هزار میلیارد تومنه... شوخی نیس... مثل موارد قبلی ۳هزار میلیارد و چند هزار میلیارد که نیس... رئیس یه بانک هم نیس که بشه درباره‌اش طنز نوشت. رئیس کل بانک مرکزیه...  
 آقای ظرافتی ماجرا رو دقیق توی ذهنت تصور کن... مثلاً فکر کن رئیس کل بانک مرکزی هستی... نشستی پشت میزت... بعد یه نفر میاد، یه نامه از یک مقام و شخص بلندپایه می‌ذاره جلوت که ۱۰۰ هزار میلیارد تومن بریزین به حساب فلانی برای فلان مورد... خنده‌ات نمی‌گیره خداییش؟
خندمون گرفت الان از این مثالت ولی این طنز ازش درنمی‌یاد به نظرم.
چطور درنمی‌یاد؟ می‌یاد به‌خدا.
پدرجان پیله نکن... این سوژه طنز نیس...  این بابا هم خل و چل بوده... نمی‌دونسته ۱۰۰ هزار میلیارد چند تا صفر داره... واسه همین زده به کاهدون... 
نه آقای ظرافتی... ایشون مسبوق به سابقه بوده لابد... ولی موافقم باشما که زده به کاهدون...ایشون باید اول یکی دوتا صفر توی نامه رو کم می‌کرد... بعدشم به جای رئیس کل بانک مرکزی می‌رفت پیش رئیس کل فلان بانک...می‌گفت من ۱۰هزار میلیارد تسهیلات می‌خوام... برای مثلاً خدمت به کشور و مردم و اینا... زحمت بانک شمارو هم جبران می‌کنم... اگه رئیس بانک موافقت نمی‌کرد بعد اون نامشو رو می‌کرد... 
بسه پدرجان قطع کن... شما عملاً داری به بهانه تماس مردمی و طنزنویسی، به طور زنده آموزش اختلاس بانکی و غیره می‌دی...قطع کن!