میگوید: اشکالش کجاست؟ چه عیبی دارد ما مثلاً همین خبر فساد اقتصادی یک شرکت بزرگ واردکننده چای را توی این ستون چاپ کنیم؟ بهتر از این است که اینجا غمبرک و عزای سوژه بگیریم.
میگوییم: پدرجان خودت میگویی فساد اقتصادی... خب الان فساد و سوءاستفاده یک شرکت کجایش طنز است؟
میگوید: اینجایش! بعد هم آنجایی را که نشانمان داده، برایمان کامل میخواند و اضافه میکند: خدا وکیلی این طنز نیست که طرف بیشتر از ۳ میلیارد دلار ارز را برای واردات چای دارجلینگ درجه یک و واردات ماشینآلات بستهبندی بگیرد و هیچکدامش را وارد نکند و کار دیگری بکند؟
میگوییم: خب این اسمش سوءاستفاده و حقهبازی و کلاهبرداری و غیره است نه طنز.
میگوید: ظرافتی جان! شما چرا مثل بانکها و برخی مسئولان گمرک و سازمان غذا و دارو و غیره که چشمشان را روی کارهای این شرکت بزرگ بستند، چشم و گوشهایت را بستهای؟ خداییش از این طنزتر سراغ داری که طرف بابت چای درجه یک دارجلینگ از قرار کیلویی ۱۴ دلار، ارز مملکت را بگیرد، آن وقت چای درجه ۲ و ۳ کنیا و بعد هم چای صادراتی ایرانی را از قرار کیلویی ۲ دلار بخرد بیاورد اینجا به خدا تومان بفروشد به خلقالله، آن ۱۲ دلار اضافه بابت هرکیلو چای را هم توی بازار آب کند و سودش را بگذارد توی جیب مبارک؟ واقعا به کجا داریم میرویم؟
میگوییم: همین به «کجا میرویم» که گفتی نشان میدهد این مطلب به جای اینکه طنز داشته باشد، اشک مخاطب و تمام غصههای عالم را میآورد جلو چشمش. کمی به فکر اعصاب و روان مخاطب باش پدرجان!
کلهاش را میخاراند و میگوید: اینکه عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته چه؟ این هم طنز نیست خداوکیلی؟ ببین: «مافیای خودرو اشخاصی هستند که باشگاهی خودرویی تشکیل دادهاند، در ساختار معیوب و پرایراد صنعت خودروسازی نشستهاند و با اقداماتی ازجمله جلوگیری از واردات، بازار را در سیطره خود گرفتهاند... این افراد در وزارت صمت، مجلس، دولت، شورای رقابت و حتی مجمع تشخیص حضور دارند». ظرافتی جان با این حساب اوضاع خودروسازی ما خندهدار نیست؟
خیلی محکم میگوییم: نع! شما هم جای پیدا کردن این سوژههای گریهدار و درآوردن اشک ما، پاشو برو یک چای «دبش» بریز و بیار!
میگوید: دارجلینگ یا درجه۲ کنیایی؟ ۱۴ دلاری یا دو دلاری؟
این بار محکمتر می گوییم (بلکه میغریم): آقای بیمزه و طنزنفهم، چایات را بیار لطفاً!
میگوییم: خب این اسمش سوءاستفاده و حقهبازی و کلاهبرداری و غیره است نه طنز.
میگوید: ظرافتی جان! شما چرا مثل بانکها و برخی مسئولان گمرک و سازمان غذا و دارو و غیره که چشمشان را روی کارهای این شرکت بزرگ بستند، چشم و گوشهایت را بستهای؟ خداییش از این طنزتر سراغ داری که طرف بابت چای درجه یک دارجلینگ از قرار کیلویی ۱۴ دلار، ارز مملکت را بگیرد، آن وقت چای درجه ۲ و ۳ کنیا و بعد هم چای صادراتی ایرانی را از قرار کیلویی ۲ دلار بخرد بیاورد اینجا به خدا تومان بفروشد به خلقالله، آن ۱۲ دلار اضافه بابت هرکیلو چای را هم توی بازار آب کند و سودش را بگذارد توی جیب مبارک؟ واقعا به کجا داریم میرویم؟
میگوییم: همین به «کجا میرویم» که گفتی نشان میدهد این مطلب به جای اینکه طنز داشته باشد، اشک مخاطب و تمام غصههای عالم را میآورد جلو چشمش. کمی به فکر اعصاب و روان مخاطب باش پدرجان!
کلهاش را میخاراند و میگوید: اینکه عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته چه؟ این هم طنز نیست خداوکیلی؟ ببین: «مافیای خودرو اشخاصی هستند که باشگاهی خودرویی تشکیل دادهاند، در ساختار معیوب و پرایراد صنعت خودروسازی نشستهاند و با اقداماتی ازجمله جلوگیری از واردات، بازار را در سیطره خود گرفتهاند... این افراد در وزارت صمت، مجلس، دولت، شورای رقابت و حتی مجمع تشخیص حضور دارند». ظرافتی جان با این حساب اوضاع خودروسازی ما خندهدار نیست؟
خیلی محکم میگوییم: نع! شما هم جای پیدا کردن این سوژههای گریهدار و درآوردن اشک ما، پاشو برو یک چای «دبش» بریز و بیار!
میگوید: دارجلینگ یا درجه۲ کنیایی؟ ۱۴ دلاری یا دو دلاری؟
این بار محکمتر می گوییم (بلکه میغریم): آقای بیمزه و طنزنفهم، چایات را بیار لطفاً!
میم.ظرافتی
نظر شما