اجلاس اکو

این هفته برای برگزاری طرح چهارشنبه‌های امام رضایی، قرعه به نام «دبیرستان دخترانه باقر طاهباز» افتاده بود. دبیرستانی در انتهای شهرک شهید رجایی و ابتدای شهرک شهید باهنر.

چهارشنبه‌هایی که سبزند

با باد نیم سرد صبح پاییزی به سمت مدرسه راهی شدم. ساعت ۷ صبح، در خیابان‌ها برگ‌های پاییزی بودند و تعداد زیادی دانش‌آموز که هر کدام مسیر خودشان را می‌رفتند. بعضی‌ها انگار تا زنگ تفریح اول طاقت نیاورده بودند و در راه، ساندویچ نان و پنیر صبحانه دستشان بود. یکی می‌گفت: «تا مدرسه مسابقه بذاریم؟» و هنوز موافقت همه‌شان اعلام نشده، تعدادی دانش‌آموز با کوله‌هایی که دو برابر خودشان وزن دارد، به سمت در مدرسه می‌دویدند. مسیر من اما به سمت «دبیرستان دخترانه باقر طاهباز» بود. این هفته برای برگزاری طرح چهارشنبه‌های امام رضایی، قرعه به نام این دبیرستان افتاده بود. دبیرستانی در انتهای شهرک شهید رجایی و ابتدای شهرک شهید باهنر. وقتی رسیدم، دانش‌آموزان در صف‌هایی منظم در سالن ورزشی ایستاده بودند. تدارکات و صحنه برنامه هم آماده بود تا درست رأس ساعت ۸ با خواندن صلوات خاصه امام رضا(ع) برنامه آغاز شود. برنامه با ذکر توسل و مدح اهل‌بیت(ع) و گفتن از فضائل و کرامات و فرهنگ رضوی ادامه پیدا کرد تا دل‌های دانش‌آموزان با بارگاه رضوی ارتباط برقرار کند و بعد زمانی که دل‌هایشان برای پرواز به سمت حرم مطهر آماده شد، جمعی از خادمان، پرچم سبز بارگاه را روبه‌روشان گرفتند. حال‌وهواشان را در آن لحظه آن‌قدر دوست دارم که دلم می‌خواهد زمان متوقف شود و من فقط بنشینم به تماشای چشم‌هایی که از ذوق برق می‌زنند. حالا دیگر دیده‌هایشان از اشک تار شده و قطره قطره می‌بارد و عطر معنویت فضا را پر می‌کند.

طرح چهارشنبه‌های امام رضایی امروز اما میهمان‌های ویژه‌ای هم دارد. در کنار دانش‌آموزان و کادر مدرسه، فرماندار مشهد، آقای محسن داوری و مدیر امور مجاورین آستان قدس، آقای غلامی نیز حضور دارند. غلامی درباره آغاز این طرح می‌گوید: «حدود دو سال است که طرح چهارشنبه‌های امام رضایی به همت خادمان بارگاه رضوی در سطح مدارس مناطق مختلف مشهد و حومه در حال برگزاری است. نخستین هدفی که در این طرح مدنظر داریم، برقراری ارتباط معنوی و قلبی دانش‌آموزان با بارگاه رضوی و آموختن از فضائل امام(ع) است. پس از اجرای این برنامه‌های فرهنگی نیز دانش‌آموزان میهمان سفره کرامت رضوی شده و اطعام متبرک رضوی میان آن‌ها توزیع می‌شود. این طرح، پیوست اجتماعی نیز دارد و خدمات غربالگری حوزه سلامت از طریق کانون سلامت امور مجاورین انجام می‌شود. پس از انجام معاینه، دانش‌آموزانی که نیاز به خدمات پزشکی و درمانی داشته باشند، به بخش‌های مربوط ارجاع داد می‌شوند. در کنار خدمات سلامت، خدمات فرهنگی، مشاوره در حوزه خانواده، ایثار و شهادت و ورزشی نیز تقدیم دانش‌آموزان می‌شود».

چهارشنبه‌هایی که سبزند

ما به چشم خودمان معجزات این پرچم را دیده‌ایم

محمدی، یکی از خادمانی که پرچم حضرت را هر هفته روی دست می‌گیرد تا دانش‌آموزان از زیر سایه حضرت عبور کنند، از خاطرات دلچسب چهارشنبه‌هایش برایمان می‌گوید: «حدود یک ماه پیش بود که طبق روال چهارشنبه‌ها به مدرسه‌ای رفتیم. دبستانی دخترانه در حاشیه شهر مشهد. برنامه‌های فرهنگی به اجرا درآمد و فضای معنوی ایجاد شده، سبب شد بیشتر بچه‌ها از چشم‌های معصومشان اشک جاری شود. اما میان آن‌ها اشک‌های یکی از بچه‌ها انگار تمامی نداشت. همین هم توجه ما را جلب کرد و سبب شد با چند نفر از خادم‌ها به سمتش برویم تا ببینیم ماجرا از چه قرار است. اسم دختربچه نرگس بود. علت را که از نرگس جویا شدیم، فهمیدیم پدرش مدتی در زندان است و حتی اولیای دم تا بحث اعدام هم پیش رفته‌اند. این شد که همه خادم‌های طرح چهارشنبه‌های امام رضایی با کمک جمعی از خیران برای جلب رضایت اولیای دم، به خانه آن‌ها رفتیم و توانستیم با پرداخت مبلغی از دیه، رضایت آن‌ها را جلب کنیم و در نهایت پدر نرگس به خانه برگشت. این‌ها همه به لطف آقا امام رضاست و این پرچم واسطه خیرهای بسیاری شده است».

چهارشنبه‌هایی که سبزند

این نامه‌ها...

در میان صف‌ها می‌دیدم دانش‌آموزان به دنبال کاغذ و قلم می‌گشتند و هر کدام چیزی می‌نوشتند و به مجید شهرکی که اجرای برنامه را به عهده داشت می‌رساندند یا از صف‌ها خارج می‌شدند و آرام نکته‌ای را می‌گفتند. دلم می‌خواست بدانم محتوای این نامه‌ها چیست و به دست چه کسی می‌رسد. مجید شهرکی می‌گوید: «پس از برنامه با چشمان خودم می‌بینم بچه‌ها امام رضا(ع) را در قلبشان احساس می‌کنند. مثلاً یادم هست در یک مدرسه دخترانه، در پایان اجرا، یکی از دانش‌آموزان به من مراجعه کرد و گفت من و خانواده‌ام تا جایی که به یاد دارم هیچ سنخیتی با اهل‌بیت(ع) و امام رضا(ع) نداشته‌ایم، اما حالا می‌خواهم بدانم باید برای آشنایی بیشتر با این خانواده از کجا شروع کنم؟ عموماً دانش‌آموزان در نامه‌ها به خادمان ابراز لطف و تشکر کرده یا عشقشان به حضرت را حتی با یک جمله کوچک (امام رضا(ع) دوستت دارم) ثبت می‌کنند. اما در بعضی از آن‌ها خواسته‌هایی هم ثبت شده که ما با کمک خادمان و همکاری صمیمانه امور مجاورین آستان قدس رضوی و آموزش و پرورش، در بحث کمک‌رسانی و مشکل‌گشایی بچه‌ها هم پیش می‌رویم و در این مسیر قدم‌های خوبی هم برداشته‌ایم».

چهارشنبه‌هایی که سبزند

حالا احساس می‌کنم نُه‌ساله‌ام

حسنا شانزده‌ساله است و حالا سال دهم را می‌گذراند. با حسنا وقتی آشنا شدم که داشت خاطره‌ای را برای دوستش تعریف می‌کرد. همین هم توجهم را جلب کرد. می‌گفت امروز که خادمان حرم مطهر میهمان ما بودند، انگار خود حضرت(ع) میهمان ما هستند. وقتی امروز هدیه متبرک حضرت را دریافت کردم، در قامت حسنای نه‌ساله بودم که در جشن تکلیفش، از آقا هدیه دریافت کرده است. حسنا گفت هنوز مهر و تسبیح و عطر و جانمازی را که روز جشن تکلیفش در حرم مطهر هدیه گرفته را نگه داشته و هر چند وقت آن را از کمد بیرون می‌آورد تا برایش یادآوری آن روزها باشد. امروز اما نه مهری بود و نه عطری، ولی می‌گوید درست همان حس را دوباره تجربه کرده است، دوباره حس سبک بودن حسنای نه‌ساله را دارد و حالا که میهمان حضرت بوده، بیشتر از هر موقعی مطمئن است هر کس می‌خواهد حال دلش خوب باشد، باید امام رضایی بماند.

چهارشنبه‌هایی که سبزند

واسطه کربلای من امام رضا(ع) بود

سمیه یکی از دنش‌آموزانی بود که خودش به سمتم آمد. هنوز اشک چشمانش خشک نشده بود که دوباره گریه‌اش گرفت. می‌گفت می‌خواهم چیزی را که در دلم است به شما هم بگویم اما اگر این گریه امان دهد. شروع به گفتن که کرد دیدم حق دارد، او حسابی خوشحال است و این‌ها اشک شوق است که از چهره‌اش پاک نمی‌شود. سمیه گفت: «آرزویی که از بچگی داشتم این بود که کربلا بروم و از کودکی تا همین حالا مدام نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود. یکی از همین نمی‌شودها هم مربوط است به چند هفته قبل. خانواده ما برای سفر به کربلا در یک کاروان زمینی اسم نوشته بودند، اما درست پیش از حرکت به خاطر بیماری پدربزرگم و سختی راه برای او، اسم هر هشت نفر خانواده‌مان از لیست خط خورد. پس از این اتفاق با همان غم سنگینی که در سینه‌ام نشسته بود، به حرم مطهر امام رضا(ع) رفتم و ایشان را واسطه سفر کربلا قرار دادم. چند روزی نگذشته بود که خبر دادند در یک کاروان هشت نفر ظرفیت مانده و ما خیلی زود دوباره اسممان توی لیست قرار گرفت و همین یکشنبه هم راهی هستیم. حالا این اشک‌هایی که می‌بینید برای این است که فکر می‌کنم امام رضا(ع) خودش آمده برای بدرقه‌ام و این هدیه را هم انگار با دست‌های خودش به من رسانده است».

چهارشنبه‌هایی که سبزند

خبرنگار: الهه ضمیری

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.