تغییرات سیاسی در برخی از کشورها، هرازگاهی، عده ای از کارشناسان به ظاهر سیاسی را بر آن می دارد تا دست به قلم برده و تحریک سیاست مداران کشور به سلطه پذیری برخی از قدرت های خارجی از مسیر نفی شعار نه شرقی نه غربی را کلید زنند، با این تصور که مشکلات کشور کلهم اجمعین وهکذا مشکل آب خوردن جامعه نیز از پرتو این سلطه پذیری حل گردد. گویی غرب و برخی از قدرت های سابق، کان هو کدخدای دهکده جهانی بوده و خود عاری از هرگونه فقر، بدهی خارجی 35 تریلیون دلاری، کسری بودجه 8/1 تریلیون دلاری، تبعیض، آسیب های اجتماعی و... بوده، و به دنبال هبه از سر ریز درآمدهای خالص، آن هم بدون هیچ چشم داشی به کشورهای دیگر، همچون ایران هستند، که جا دارد، در پاسخ به این مدعا در چند بند، با عطف به تاریخ معاصر روابط بین الملل و انقلاب اسلامی اینگونه تبیین نمود که :
1- سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی که در اصل 152 قانون اساسی نیز در لفظ تلویحا" و در محتوا تصریحا" به آن اشاره شده است، (سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است)، نه به معنای زندگی در غار و ترک ارتباط با کشورها است، بلکه به مفهوم ارتباط با کشورها در عین حفظ استقلال و نفی هر گونه وابستگی اعم از سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و... است، که این سیاست نیز الهام گرفته از کلام وحی در آیه 35 سوره نور می باشد که در راستای نفی گرایش های غیر الهی به جامعه مومنان می فرماید: خداوند نوری است که آسمان ها و زمین به سبب آن پدید آمده اند...این نور در مَثَل همچون چراغدانی است که در آن چراغی باشد ....آن چراغ با روغنی که از درخت پربرکت زیتون فراهم آمده است افروخته می شود; درختی که نه در جانب شرق است و نه در جانب غرب که تنها یک سوی آن از تابش خورشید بهره بَرَد.
2- مبنای توصیه به پذیرش سلطه قدرت های منفعت طلب که بنا بر تاریخ خودشان در راستای توسعه منافع خود، ماکیوولیسمی و آنارشیسمی عمل نموده اند، از جانب عده ای به ظاهر دلسوز مردم، از یکی از دو حالت خارج نیست که یا به دلیل عدم مطالعه تاریخ سیاسی مملو از جنایت و خشونت غرب علیه ملت های مستضعف است و یا آنکه حاضرند عزت،شرافت و استقلال را در عوض وعده سیب و گلابی نافرجام معامله نمایند، که هر دو آنها دلیلی غیرمعقول و غیرکارشناسی جهت پذیرش سلطه غرب به بهای اندک است، چرا که تاریخ گواه است، غرب و بالاخص آمریکا در راستای توسعه منافع خود که از آبشخور نگاه استعمارگرایانه او به ملت ها نشات می گیرد، پایبند هیچ کدام از شعارهای ابزاری که داعیه دار آن است؛ نبوده و البته نخواهد بود، آنگونه ای که برای تحقق این توسعه طلبی در 100 سال گذشته، با انجام بیش از 60 کودتا موفق و ناموفق، در راستای قدرت طلبی خود در کشورهای دیگر منجمله عملیات آژاکس در ایران (کودتای انگلیسی-آمریکایی 28 مرداد 1332) که صرفا بنا بر فصل یکم منشور سازمان ملل متحد خواستار استقلال و حفظ عزت خود بوده اند، عملا خوی قلدرمآبانه و استکباری خود را نشان داده است، حال چگونه می توان به همچین آمریکایی برای دهمین نوبه اعتماد نمود.
3- کارشناسان به ظاهر دلسوز مردم که خواهان نفی سیاست نه شرقی و نه غربی هستند، تحریم ها را معلول سیاست مزبور می دانند، در پاسخ باید گفت، اولین تحریم هایی که از جانب بلوک غرب متوجه ایران شد، به تاریخ بعد از کودتا علیه دولت مصدق (1332) که واکنش غرب به اخراج شرکت های نفتی خارجی از ایران بود؛ می باشد، که نه انقلابی بود و نه سیاست نه شرقی و نه غربی، مضافا بنا بر اعلام وزارت خزانه داری آمریکا، تاکنون بسیاری از کشورهای جهان در قالب ۲۳ قانون تحریمی از طرف ایالات متحده تحت تحریم قرار گرفتهاند، که قریب به 16 کشور از بلاروس، میانمار، کوبا گرفته تا ، کره شمالی،کنگو، ایران، صربستان،روسیه و... می باشند؛ که غیر از ایران، نه انقلاب اسلامی داشتند و نه صدور انقلاب، بلکه صرفا خواهان حفظ عزت و استقلال ملت خود بوده اند.
4- در خاتمه باید گفت سیاست نه شرقی و نه غربی با استناد به توصیه الهی و اصل 152قانون اساسی و وصیت بنیانگذار انقلاب ضامن حفظ کیان، تمامیت ارضی و همچنین عزت و استقلال ملت ایران بوده ، چرا که بنا بر تاریخ یادشده، هر جا ملتی به دیوار شکسته قدرت های خارجی تکیه کرد، نه فقط به دستآوردی رسیده اند، بلکه شرافت و عزت خود را از دست داده اند، همچنانکه امام راحل در وصیت به وزاری خارجه ایران می فرمایند: از هر امری که از وابستگی در همه ابعادی که دارد بطور قطع احتراز نمایید و باید بدانید که وابستگی در بعضی امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در آن حال داشته باشد لیکن در نتیجه، ریشه کشور را به تباهی خواهد کشید
نظر شما