کتاب «امثال و کنایات در سنجه آیات و روایات» اثر محمود مهرآوران در ۴۲۴ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.
فرهنگ عامه مجموعهای از باورها دانستنیها حکمتها ضرب المثلها مثلها کنایات و سخنان مشهور است که محتوا و زندگی مردم را نشان میدهد این باورها در نیازها نوع نگرش جهانبینی احساسات و عواطف اخلاق عادات ویژگیهای فرهنگی تجربه و آرمانهای زندگی ریشه دارد بسیاری از این باورها ممکن است با دانش و زندگی امروز درست یا نادرست باشد این کتاب اندکی از تعبیرات و سخنان مشهوری است که در زندگی عمومی ما بر زبانها جاری است و کوشش شده با برخی آیات و روایات تطبیق داده شود تا روایی و ناروایی بودن آنها از این منظر روشن شود محتوای این مجموعه شامل چهار دسته از مطالب است:
۱. مثل، ضرب المثل، کنایه یا سخنی مشهور که بر باوری فرهنگی یا تجربهای از زندگی دلالت دارد.
۲. آیات قرآن که متناسب با سخن مورد نظر میتوان در تأیید یا رد باورهای فرهنگی و اجتماعی به آنها استناد کرد.
۳. احادیث و روایاتی که مرتبط با مبحث مورد نظر در متون روایی دیده میشوند و با موضوع تناسب دارند.
۴. شواهدی از متون ادبی به ویژه اشعار فارسی که آن باور را بازتاب داده یا باعث گسترش و پایداری باورها و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و عمومی مورد نظر شده اند.
مجموعه شواهد گردآمده در این کتاب به زبانی ساده با برخی آیات قرآن که به گونهای میتوان در این باره به آنها استناد کرد، سنجیده شده است. نیز به سخنان و روایات پیامبر و امامان بزرگوار شیعه در بررسی و تطبیق این مجموعه استناد گشته، اما ملاک در بیان روایات، منابع مهم و مشهور متداول است. ممکن است درباره برخی از این احادیث و روایات، تشکیکها و تردیدهایی باشد، اما در این کتاب نه مجال واکاوی سلسله حدیثی آن بوده و نه در تخصص مؤلف آن.
ساختار اثر
این اثر در شش فصل تالیف شده است؛ در فصل اول که با عنوان «رویدادها و کردارها» به رشته تحریر درآمده، مباحثی از جمله «آب رفته به جوی برنمیگردد»، «پشیمانی سودی ندارد»، «خدا گز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری»، «نیکی و پرسش؟، «به امان خدا»، «عمر کسی وفا نکردن»، «شتر دیدی ندیدی»، «جادو و جنبل کردن»، «چله گرفتن/ چله نشستن/ چله نشینی»، «اشهد خود یک کسی را خواندن»، «دعا نوشتن/دعا گرفتن»، «جای شکرش باقی است» تبیین شده است.
نویسنده در فصل دوم با عنوان «صفات، ویژگیها، روحیات و رفتارها» مباحث اعم از «شق القمر کردن»، «حلالیت طلبیدن/ حلال بودن»، «آبزیرکاه، «بوقلمون صفت»، «حسود هرگز نیاسود!»، «از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان؟!»، «از خر شیطان پایین آمدن»، «مثل قلب مؤمن»، «نه سیخ بسوزه نه کباب»، «تو حول و ولا افتادن»، «جان به عزرائیل ندادن»، «در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»، «کافر همه را به کیش خود پندارد»، را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
«باورها و عقاید» عنوان سومین فصل از کتاب حاضر است که در این فصل عباراتی مثل «بسم الله گفتن»، «آب روشنایی است»، «آب نطلبیده مراد است»، «از تو حرکت از خدا برکت»، «یک در دنیا صد در آخرت»، «دل به دل راه دارد»، «دروغگو دشمن خداست»، «انسان جایزالخطاست»، «پیشانیاش بلند است»، «شکم گرسنه ایمان ندارد/آدم گرسنه ایمان ندارد»، «قدم کسی بد یا خوب بودن»، «تصدق (صدقه برای رفع بلا)»، «آدم بد ذات/ بدجنس/ بد سرشت/ بد طینت/ جنسش خراب است»، حرف (کلام) مرد یکی است»، «عیسی به دین خود/عیسی به دین خود/موسی به دین خود»، «خواهی نشوی رسوا/همرنگ جماعت شو»، «خدا همه چیز را به یک بنده نمیدهد»، «آب تربت (تربت کربلا برای شفا)»، «جن از بسم الله میترسد»، «چشم زدن/چشم کسی شور بودن»، «مهمان حبیب خداست»، «حسابش با کرام الکاتبین است»، «شیطان تو (جلد) پوست کسی رفتن»، «دیدار به قیامت»، «دار دنیا»، «چهارقل»، «آه کسی گرفتن/گیرا بودن آه»، «نورباران شود/نور به قبرش ببارد»، «قضا و بلا»، «الله بختکی»، «شگون داشتن/نداشتن»، «حق به حقدار میرسد» بررسی شده است.
فصل بعدی به «اندرزها (توصیهها، رهنمودها و مصلحتها) اختصاص یافته است که برخی از مباحث این فصل عبارت است از: «احتیاط شرط عقل است»، «آب رو از سرچشمه باید بست»، «کار امروز به فردا مفکن»، «کبوتر با کبوتر باز با باز کند/همجنس با همجنس پرواز»، «گناه کسی را پای دیگری نمینویسند»، «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»، «هر آنکس که دندان دهد نان دهد»، «آرزو بر جوانان عیب نیست»، «وقت طلاست»، «شنیدن کی بود مانند دیدن؟»، «به در میگویند که دیوار بشنود»، «خفته را خفته کی کند بیدار».
«بینی و بین الله»، «آیه یأس خواندن»، «خدا مرگم بدهد/خدا مرا بکشد»، «خدا جای حق نشسته»، «چشم هم چشمی»، «خدا بد ندهد»، «خدا خر را شناخت که به او شاخ نداد»، «دوری و دوستی»، «هر چه سنگه مال پای لنگه»، «گوش شیطان کر!»، «چشم شیطان کور!»، «و روزگار لعنتی» برخی از عناوین مباحث فصل ششم با عنوان «عادات، کردارها و تکیه کلام ها» است.
ششمین و آخرین فصل از کتاب حاضر با عنوان «تجربههای حکیمانه» به مباحثی از جمله «آتش خشک و تر نمی شناسد»، «عجله کار شیطان است»، «جلوی ضرر را هرجا بگیری منفعت است»، «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»، «از ماست که بر ماست»، «هر کاری چاره دارد»، «جز مرگ دنیا دار مکافات است»، «عمر نوح میخواهد»، «از هر دست دادی از همان دست میگیری»، «صبر ایوب دارد»، «حرف حق تلخ است»، «دنیا وفا ندارد»، «خلایق هر چه لایق»، «عقل که نباشد جان در عذاب است»، «پسته بیمغز اگر لب وا کند رسوا شود»، «این نیز بگذرد» اختصاص یافته است.
برشی از اثر
* الله بختکی
این تعبیر به معنای نواندیشیده، بدون قصد و غرض مشخص و به امید بخت و اقبال، کاری کردن، نه از روی تعقل آینده نگری. باور به اینکه برخی افراد، بیعلت و بدون هر کوششی به نعمت یا موفقیت دست مییابند، در اصل به دلیل نشناختن علل و عوامل است، اما در زبان مردم با واژه یا ترکیبات یاد میشود که گویی از سر اتفاق و شانس و بیحساب چنین موضوعی حادث شده است. در جنبه مخالفت با مفهوم این ضرب المثل میتوان از آیات زیر کمک گرفت:
«مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ»؛ [آری] آنچه از نیکیها به تو میرسد، از طرف خداست و آنچه از بدی به تو میرسد، از سوی خود توست(نساء، آیه ۷۹).
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و [ملتی] را تغییر نمیدهد، مگر آنکه مگر آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند(رعد، آیه ۱۱).
در مورد در زمینه ضرر و زیان نیز هیچ حادثهای بیسبب و علت روی نمیدهد چنانکه از این آیه دریافت می شود:
«إِنَّمَا النَّجْوَی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ نجوا تنها از سوی شیطان است؛ میخواهد با آن، مومنان غمگین شوند، ولی نمیتواند هیچ ضرری به آنها رساند، جز به فرمان خدا(مجادله، آیه ۱۰).
قرآن کریم باز آنچه را به ما میرسد، نتیجه سعی خودمان میداند، چنانکه میفرماید:
«لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی»؛ و اینکه برای انسان، بهرهای جز سعی و کوشش او نیست(نجم، آیه ۳۹).
نظر شما