به گزارش قدس آنلاین، فیلمنامه این فیلم را پیام لاریان و عماد حسینی نوشتهاند و برداشت آزادی از نمایشنامه اولئانا اثر دیوید ممت است. داستان در مورد زنی است که برای مهاجرت و ادامه تحصیل به توصیه استاد خود نیاز دارد، اما حوادث غیرمنتظرهای رخ میدهد که داستان پیچیده میشود. حسن معجونی، سجاد بابایی و هدیه حسینینژاد بازیگران فیلم استاد هستند.
اکران سراسری فیلم سینمایی استاد از ۱۸ مهر آغاز شده و این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. در این راستا به گفتوگو با سیدعماد حسینی، کارگردان فیلم در زمینه چالشهای ساخت فیلم و مشکلات اکران و همچنین بررسی وضعیت سینمای اجتماعی ایران پرداختهایم.
داستان «استاد» چه جذابیتی برای شما داشت که به این سوژه پرداختید؟
به نظرم وظیفه مردهای سالم هر جامعه این است که کنار زنها و برای احقاق حقوق آنها فعالیت کنند. موضوع استاد مرتبط با مسائل مربوط به حقوق زنان است. طبیعی است زمانی که حدود ۸۰۰ زن سرشناس سینمای ایران درباره موضوعی صحبت میکنند و به نوعی خود را مبتلابه میخوانند شاخکهای هر هنرمندی را تیز میکند. پرسش من اینجاست چرا دیگر هنرمندان به این موضوع نپرداختند و خاموش ماندند؟ استاد نخستین و تنها اثری بود که به موضوع آزار جنسی از جایگاه قدرت میپردازد.
منظور از جایگاه قدرت؛ هر جایی است که یک مرد با استفاده از ابزارهای قدرت در دستش، یک زن را مجبور کند بر خلاف میلش آزار جنسی را بپذیرد. این جایگاه قدرت میتواند در مقام یک استاد دانشگاه، شخصیت قدرتمند سیاسی، مدیرعامل خصوصی و... باشد.
از چالشهای ساخت فیلم اول برایمان بگویید. با توجه به موضوع حساس فیلم، آیا ممیزی خاصی برای آن داشتید؟
استاد فیلمی کاملاً اخلاقی و عدالتخواهانه است. این فیلم مستقلترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که چند عاشق سینما با بودجه یک میلیارد و ۶۰۰میلیون تومانی در بخش خصوصی آن را ساختهاند. الان برای ساخت فیلم کوتاه هم این بودجه شوخی است. باید متولیان و سیاستگذاران جامعه از این کار حمایت میکردند که خلاف این امر عمل کردند. نخستین چالش ما موضوع سرمایهگذار بود. در حالی که موضوع این فیلم، موضوع روز جامعه بود هیچ نهادی از ما حمایت نکرد. فقط روبیکا ۴۰۰ میلیون در ازای ۱۰ درصد سهام فیلم کمک کرد که آن هم اسمش حمایت نیست!
چالش دوم ما پروانه ساخت بود! شورای پروانه ساخت در دو دولت مختلف به ما پیغام غیررسمی و صریح دادند که ما هرگز اجازه ساخت به شما نمیدهیم. ما وارد مجادله شدیم. یکی از ایرادهای اولیه نسبت به فیلمنامه استاد این بود که محتوا را وهن مقام استاد میدانستند. من به آنها گفتم خودم عضو هیئت علمی هستم در حالی که شما هیچ کدام حتی سابقه تدریس در دانشگاه را هم ندارید. گفتم این حرکت شما غیرقانونی است. در هر صورت نمایندهای به ما برای اصلاحات معرفی شد و با اصلاحاتی از جمله تغییر شغل استادی توانستیم پروانه ساخت بگیریم.
ماجرا به همین جا ختم شد؟
خیر؛ پس از سه روز از شروع فیلمبرداری حسن معجونی دچار تومور مغزی شد، ما کار را سه ماه متوقف کردیم و به این ترتیب پروانه ساخت ما باطل شد. سپس تهیهکننده سابق به دلایل شخصی انصراف داد و ما با تهیهکننده جدید درخواست پروانه ساخت دادیم و دوباره وارد چالشهای این بخش شدیم.
آیا این مشکلات به کاهش انگیزه فیلمسازان جوان منجر میشود؟
به نظر من اغلب اظهارنظرها در شورای پروانه سلیقهای، بیربط و غیرقانونی است. عدم حمایت از فیلم ابزاری برای نهادها شده که به این بهانه از فیلم حمایت نکنند و ساخته نشود. با این شرایط بخش خصوصی چطور جرئت سرمایهگذاری پیدا کند در حالی که اکران در سیطره خاصی است و در اکران هم میتوانند هر فیلمی را نابود کنند.
زمان جشنواره معتقد بودید در حق «استاد» کملطفی شده است. الان از وضعیت اکران عمومی فیلمتان راضی هستید؟
فیلم ما در جشنواره مورد اقبال مردم و اهالی رسانه قرار گرفت. شلوغترین سالنها و نشست مطبوعاتی برای فیلم استاد بود. سیمرغ نقش مکمل مرد را دریافت کردیم که انصافاً حق سجاد بابایی بود. همچنین بازخوردهای زیادی نسبت به بازیهای حسن معجونی داشتیم. به نظرم در این فیلم یک معجونی متفاوت میبینیم. حتی من با یکی از اعضای شورای انتخاب فیلمها در جشنواره آن سال در حاشیه اختتامیه صحبت کردم؛ ایشان به من گفت داوران هم بسیار از بازی ایشان لذت بردند اما به دلایل غیرمنطقی و حاشیهای به ایشان جایزه ندادند.
در مجموع استاد در میان سایر فیلمهای کمدی به لحاظ اکران وضعیت خوبی دارد. اما بزرگترهایی هستند که اوضاع فیلمشان از ما هم بدتر است. این نبود عدالت اکران اصلاً درست نیست و اصلاً نمیدانیم چه کسی باید این حوزه را درست کند. سالهاست این حرفها مطرح میشود اما دریغ از یک اقدام درست و اصلاحی. یکی از وظایف دولتها سیاستگذاری در حوزه اکران و سرمایهگذاری است اما صرفاً به خط قرمزها و ممیزیها که بحث حاشیهای است میپردازند.
به نظر شما سازمان سینمایی برنامهریزی خاصی برای عدالت اکران میان فیلمها و حمایت از فیلمسازان جوان دارد؟
ماجرای اکران یک موضوع عمومی و جدی در سینمای ماست. به نظرم الان دچار بحران شده و به زودی سینمای ایران را به تعطیلی میکشاند. اگر شما کوچکترین شوخی و کنایهای در فیلم جدی داشته باشید دچار ممیزی میشود در حالی که در فیلم کمدی شاهد رکیکترین الفاظ هستیم! از این تبعیض گرفته تا سانس اکران از جمله چالشهای فیلم جدی است. البته در میان کمدیها هم تبعیض وجود دارد. همین چند وقت پیش یک سینما به حذف فیلمهای درام از جمله استاد و سایر فیلمهای کمدی و نمایش دادن یک فیلم کمدی خاص در تمام سانسها پرداخت و هیچ جریمهای نشد.
در شرایط عادی دولت ما در حوزه فرهنگی همیشه ضعیف بوده و ضمانت اجرایی برای کارهایش از جمله نظارت بر اکران ندارد. در شرایط کنونی هیچ یک از مدیران انگیزه کار و تخصص لازم را ندارند و در شرایط بحرانیتری به سر میبریم.
راهکار شما برای خروج از این بحران چیست؟
شهاب اسفندیاری کتابی با عنوان «دولتها چگونه به سینما کمک میکنند» منتشر کرده است. در مقالات مختلف این کتاب به تجربههای سیاستگذاری سینما در کشورهای مختلف پرداخته شده است. توصیه اول من به رئیس سازمان سینمایی این است که این کتاب را بخواند. چون قرار نیست ما چرخ را از ابتدا اختراع کنیم. در حوزه اکران بحث سیاستگذاری در دنیا به شکلهای مختلف تجربه شده و راههای مختلفی ارائه شده است. فیلمسازان فیلماولی در تمام جهان حمایت میشوند چون هنوز شناخته نشدهاند اما اینجا این طور نیست.
آیا بازگشت سرمایه برای این فیلم داشتید؟ به طور کلی وضعیت اقتصادی فیلمهای سینمای ایران چگونه است؟
اوضاع در حال حاضر آن قدر بحرانی است که در فیلمهای کمدی هم به لحاظ بازگشت سرمایه دچار چالش هستیم. تهیهکننده یک فیلم کمدی مدعی بود ۷۵ میلیارد هزینه کرده؛ با این حساب باید ۲۲۰ میلیارد بفروشد تا بازگشت سرمایه داشته باشد و پس از آن وارد حاشیه سود میشود. میدانید اوضاع فروش بهترین کمدی این روزها هم نصف این رقم است. به نظر میرسد کمدیهای ما هم با وجود ابتذال و شوخیهای جنسیشان هم حتی به سود برای عوامل نرسیده و این موارد جای تأمل دارد.
چطور باید برای ژانر اجتماعی جلب مخاطب کرد؟
اوضاع سینمای اجتماعی اسفبار است. نه تنها در ژانر اجتماعی بلکه در ژانر ترسناک، فانتزی و پلیسی هم سالهاست فیلم خوب ندیدیم. اصولاً فیلمهایی که دغدغه اجتماعی دارند دیده نمیشوند چون حمایت دولتی ندارند، بخش خصوصی هم نگران ماجرای بیعدالتی در اکران و عدم بازگشت سرمایه است. به همین خاطر فیلمسازان مهم ما در این حوزه سالهاست فیلم در این زمینه نساختهاند.
سینمای اجتماعی و در مجموع کل سینما با توجه به اوضاع معیشت و اقتصاد باید به سمت ارزانتر شدن برود. نهادهای عمومی باید از فیلمهای جدی اجتماعی به خصوص موضوعاتی که با زندگی مردم درگیر است و البته کیفیت ساخت خوبی دارد، حمایت کنند.
وامهای حمایتی میتواند به سینمای اجتماعی ما کمک کند. عدالت در اکران هم اوضاع نگرانکنندهای دارد.
الزامات سینمای اجتماعی امروز چیست؟
آن بخشی که به هنرمندان برمیگردد صرفاً مقاومت است. لحظاتی در ایام اکران بود که من وسوسه و عصبانی میشدم و میخواستم به سمت کمدی مبتذل بروم و صرفاً به سوددهی فکر کنم. به خودم گفتم چرا خودت را درگیر موضوعی کردی که چوب دو سر طلا شدی! اما تاب آوردم.
در چنین شرایطی شاید ساخت فیلم ارزان بهترین راه بازگشت سرمایه و ادامهدار بودن ساخت فیلم جدی و مؤثر در جامعه باشد. ما استاد را آن قدر ارزان ساختیم که هیچ کس باورش نمیشود. اگر ما فیلم ارزان بسازیم دستکم از شیوههای مختلف اکران (سینما، پلتفرمها، تلویزیون، شبکههای خارجی و...) میتوان به بخشی از سرمایه دست یافت و ادامه داد. البته این یک راه حل پارتیزانی است. واقعیت این است که نباید اوضاع به این شکل باشد. وظیفه نهادها و دولتهاست که از فیلمهای جدی که دغدغه اجتماعی دارند حمایت کنند.
از همه همکارانم میخواهم فیلم ارزان و خوب بسازیم و زندگی مردم را فراموش نکنیم. به خصوص از کسانی که با حمایت دولتی فیلم میسازند میخواهم فراموش نکنند این پول، پول مردم است. بدانید در چه برهه تاریخی فیلم میسازید و مردم با چه مسائلی درگیر هستند.
نظر شما