آیت الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه ۱۹ آذرماه در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود به تفسیر آیه ۶۲ سوره بقره «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَی وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است:
این آیه از مباحث پر بحث در فقه و کلام است؛ یکی از سؤالات ابتدایی این است که عدم ذکر مجوس آیا به علت به رسمیت نشناختن آن از سوی خداوند است؟ در حالی که در آیه ۱۷ سوره حج «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَیٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» از مجوس هم یاد شده است. اگر عطف را عطف مغایر بر مغایر و خاص بعد از عام در نظر نگیریم، مجوس هم داخل در اهل کتاب خواهند بود و از مشرکین نیستند بنابراین با اینکه در آیه ۶۲ یادی از مجوس نشده است، آنان جزء اهل کتاب هستند. برخی روایات هم بر این مسئله دلالت دارد و نظر بیشتر فقها هم این است و در قانون اساسی هم مجوس(زرتشتیان) جزء اقلیت دینی به رسمیت شناخته شدهاند.
در آیه ۶۲ بقره ترتیب آیه اقتضاء داشته است که نصاری ابتدا و بعد صابئین بیاید ولی در برخی آیات دیگر این ترتیب برعکس است ولی نه توصیه به تحقیق در این باره دارم و نه نفی میکنم ولی اولویتی هم به این نوع مسائل نمیدهم.
سؤال دیگری که ممکن است که پیش آید، این است که ما در این آیات، بودیسم و بودا را نمیبینیم؛ از نظر فقها بودیسم مانند هندوئیسم اهل کتاب حساب نمیشود، علامه محمدتقی جعفری احتمال اهل کتاب بودن بودیسم را داده است و پیروان زیادی هم در برخی کشورها مانند چین و مالزی و اندونزی و ... دارد لذا اگر کسی در این باره تحقیق کند، ارزشمند هم هست. بعید است که این احتمال صرفاً از سوی علامه محمدتقی جعفری بیان شده باشد و میتوان نظرات بزرگان دیگری را هم در این باره به دست آوریم. البته هندوئیسم بتپرست هستند.
مسئله دیگر ترکیب آیه است که میفرماید: ان الذین آمنوا یعنی همه کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح داشته باشند فلهم اجرهم که «ف» در اینجا هم خبر و هم میتواند جزا و نتیجه باشد. آیه از مسلمانان درست سخن گفته است یعنی کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند. حال اگر بدل گرفتیم، ان الذین آمنوا مستقل نخواهد شد.
در تفسیر جامعالجوامع طبرسی که ایشان آن را بعد از دو تفسیر از جمله مجمعالبیان نوشته است میآورد: ان الذین آمنوا بالسنتهم و هم المنافقون. یعنی کسانی که ایمان زبانی و نفاق دارند ولی بنده چندین بار هم آن را مطالعه کردهام ولی نمیدانم چرا از تعبیر منافقون استفاده کرده است. آیه اصلا از منافقین سخن نمیگوید بلکه از مؤمنین و مسلمین سخن میگوید. این یارانهدادن ایشان ادامه هم یافته است مثلا بعد از من آمن بالله گفته است: من هؤلاء الکفره ولی برچه اساسی در اینجا سخن از کفر به میان آمده است؟ لذا عدم دقت در معنای آیه وجود دارد. البته صاحب مجمع فاضل بزرگی است و خداوند توفیق نوشتن سه تفسیر را به او داده است.
رد پلورالیزم از سوی قرآن
در دوره معاصر ما، نکته اصلی آیه استفاده از مضمون آن برای به رسمیتشناختن ادیان و مذاهب مختلف و پذیرش پلورالیزم و تکثرگرایی است. در دهه ۸۰ برخی به جدیت این بحث را مطرح کردند و متأسفانه بعداً فردی که اخیراً مناظره هم با بنده داشت مقالهای به عنوان صراطهای مستقیم نوشت.
البته ما اگر بخواهیم ظاهر آیه را معنا کنیم، بدون اینکه یارانهای به آن بدهیم، معنای آن این است که خداوند تکثر را پذیرفته زیرا نفرموده است مسیحیان یا یهودیان یا صابئینی که قبل از اسلام بودهاند اما سخن ما این است که آیا حق خداوند و قرآن این نیست که مفاهیم آن را در یک منظومه بفهمیم؟
قرآن کتاب تدبر است و بیش از شش هزار آیه در طول ۲۳ سال نازل شده است لذا برای فهم یک آیه باید آیات دیگر را هم ببینیم از جمله آیه ۲۹ سوره مبارکه توبه «قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّیٰ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ؛ (ای اهل ایمان) با هر که از اهل کتاب (یهود و نصاری) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمیدانند و به دین حق (و آیین اسلام) نمیگروند قتال و کارزار کنید تا آنگاه که با دست خود با ذلت و تواضع جزیه دهند»؛ یعنی قرآن همانطور که پیروان یهودی و مسیحی را میپذیرد تا قبل از اسلام، بعد از اسلام آنان را نمیپذیرد؛ به آیه ۸۵ آلعمران هم که رجوع کنیم فرموده است: وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ یعنی اگر کسی اسلام را نپذیرد هیچ دینی از او پذیرفته نیست و در آخرت از اهل خسران است. فضا و سیاق آیات قبل هم اقتضاء دارد که مراد از اسلام فقط تسلیمبودن نیست بلکه مراد این «اسلام» است.
ما اکراه در دین را قبول نداریم ولی صراطهای مستقیم را هم قبول نداریم و اخیراً متاسفانه کسانی به جای دین عرفان و معنویت را پیشنهاد میدهند بدون اینکه بر حقانیت یک دین تأکید کنند.
در آیه ششم سوره بینه هم فرموده است: «وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ؛ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ ۚ وَذَٰلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ»؛ بنابراین اگر منظومه آیات قرآن را کنار هم بگذاریم و نتیجه بگیریم، هرگز از متن قرآن پلورالیسم و تکثرگرایی و صراطهای مستقیم بیرون نمیآید. این افراد متأسفانه وقتی مطلبی را بیان میکنند هر قدر هم استدلال بیاوریم و تذکر بدهیم باز حرف خودشان را میزنند و سخن دیگران را حاضر نیستند بشنوند و این از خصوصیات اهل باطل است.
نظر شما