تحولات منطقه

رواج افسردگی در میان جوانان... رتبه ایرانی‌ها در جدول عصبانی‌ترین‌ها... جای خالی شادمانی در جامعه ایرانی و... این‌ها عناوین و تیترهایی است که طی چند سال اخیر بارها و بارها در رسانه‌ها و به‌خصوص در فضای مجازی دیده‌اید.

چه کسی آن‌ها را «مضطرب» بار آورد؟ / تهدید جوانان امروز و فردا با انواع اختلال‌های روانی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به صحت و سقم آمارهایی که هرساله و به نقل از فلان پایگاه، اندیشکده، پژوهشگاه و... منتشر می‌شود کاری نداریم و البته وجود افسردگی و یا جای خالی شادمانی در خانواده‌ها را هم کتمان نمی‌کنیم؛ حرفمان این است که مانند این آمار و ارقام را در رسانه‌های غربی هم به وفور می‌توانید پیدا کنید که از میزان شیوع افسردگی در میان جوانان مغرب‌زمین، رنجوری و روان‌پریشی افراد جامعه و... خبر می‌دهند. تفاوت آمارخوانی و آمارگویی میان ما و جوامع غربی اما این است که آن‌ها همه معضلات اجتماعی‌شان را به دم‌دستی‌ترین مسائل سیاسی و اقتصادی گره نمی‌زنند و تا مصائب و مسائل اساسی را بارها و بارها زیر ذره‌بین نبرند، درباره راه‌حل‌ها چیزی نمی‌گویند. 

همه چیز زیر سر گوشی‌ها نیست
ممکن است در ادامه این مطلب چیزی درباره آمار و ارقام ایرانی «افسردگی، رنجوری، روان‌پریشی و...» نخوانید اما مطلب ترجمه‌ شده‌ای که «ترجمان» به نقل از نشریه «آتلانتیک» با قلم «درک تامپسون» درباره شیوع این آسیب‌ها در غرب منتشر کرده، می‌تواند نقاط روشنی را درباره نحوه مواجهه با معضلات امروزی نسل جوان و گروه‌هایی که آن‌ها را با عناوینی مثل نسل زد، آلفا، و... می‌شناسیم، پیش چشم ما قرار دهد. 
 عده‌ای قویاً معتقدند گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی در افزایش روان‌رنجوری نوجوانان نقش دارند. تعدادی از پژوهش‌های تجربی و مشاهده‌ای حکایت از آن دارند که اضطراب نوجوانان در همه جهان دقیقاً از زمانی رو به افزایش گذاشت که گوشی‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و دوربین‌های سلفی در ایجاد موجی از احساسات منفی نقش ایفا کردند، احساساتی که گویا تمام جهان را فرا گرفته است. اما «گزارش شادکامی جهانی» که با پژوهش روی مردم ۱۴۰ کشور انجام شده می‌گوید بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳، شادکامی میان آمریکایی‌های زیر ۳۰سال در ایالات متحده، کانادا، استرالیا و نیوزلند به‌طور معناداری کاهش یافته است. در اروپای غربی نیز با کاهش مواجه بوده‌ایم. یعنی نکته ظریف ماجرا اینجاست که در بقیه کشورها میزان شادکامی افراد زیر ۳۰سال در این بازه زمانی غالباً افزایش یافته است. این وضعیت خیلی غیرعادی به نظر می‌رسد. گوشی هوشمند پدیده‌ای جهانی است، اما ظاهراً افزایش اضطراب در جوانان این‌طور نیست. قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که به عینی‌ترین شاخص‌های افسردگی در نوجوانان، یعنی خودکشی و خودزنی، مراجعه می‌کنیم. به‌وضوح، خودکشی در آمریکا و بریتانیا افزایش یافته است. مراجعات به اورژانس برای اقدام به خودکشی و خودزنی نیز در میان دختران نسل زِد در سراسر جهان انگلیسی‌زبان، ازجمله در استرالیا و نیوزیلند، در دهه گذشته به‌شدت افزایش یافته است. این در حالی است که آمارها در فرانسه، آلمان و ایتالیا نه‌تنها افزایشی را نشان نمی‌دهند بلکه در برخی موارد حکایت از کاهش چشمگیر هم دارند.
چه کسی آن‌ها را «مضطرب» بار آورد؟
تراکم و ترافیک اختلال‌ها
با توجه به اینکه آمارها در کانادا و انگلیس هم نشان از افزایش افسردگی، خودکشی و... دارد «درک تامپسون» می‌پرسد واقعاً چرا آمار افسردگی فقط در کشورهای انگلیسی‌زبان به این میزان افزایش یافته است؟ او در بررسی‌هایش نمی‌تواند هیچ مقاله، مطلب و پژوهشی را درباره رابطه میان زبان با سلامت روان نوجوانان پیدا کند. بنابراین پس از مدت‌ها بحث و بررسی نتیجه می‌گیرد که: ما شاهد انتقال یک نظریه جدید غربی درمورد سلامت روان در سطح بین‌المللی هستیم؛ این نظریه «جهانی‌شدن ناامیدی غربی- آمریکایی» است! در چند سال گذشته، حداقل سه پدیده متمایز به‌طور بالقوه دراین نوع افسردگی غربی – آمریکایی نقش داشته‌اند. مورد نخست؛ تراکم و ترافیک یا تورم «تشخیص پزشکی» است. یعنی وضعیت تشخیص بیماری و اختلالات روانی از سال۱۹۵۲ که اولین کتاب راهنمای تشخیص اختلال‌های روانی، ۱۰۰ نوع بیماری و اختلال را شناسایی کرد امروزه به جایی رسیده که بیشتر از ۳۰۰ اختلال و بیماری را می‌شود فهرست و براساس آن میلیون‌ها نفر را که در جهان عادی زندگی می‌کنند بیمار قلمداد کرد! حالا خودتان قضاوت کنید انعکاس و انتشار اطلاعات در این باره در فضای مجازی با جوانانی که سرشان دائم توی گوشی است و درباره آمار و انواع اضطراب، افسردگی و... مطلب می‌خوانند چه می‌کند؟ 
پدیده دوم که به شیوع افسردگی، اضطراب و... در جوامع انگلیسی‌زبان دامن زده «تورم رواج و عمومیت» است. به زبان ساده افراد به دلیل نگرانی از ۳۰۰ یا ۴۰۰ نوع اختلال روانی که مدام درباره‌اش می‌خوانند و می‌شنوند، به اختلالات اضطرابی دچار می‌شوند. یعنی از چاله یک اختلال درمی‌آیند و به چاه اختلال دیگر می‌افتند.  
و البته عامل سوم!
تورم و عامل سوم «تورم اخبار منفی» است. محققان دانشگاه پنسیلوانیا، دانشگاه ایندیانا و مدرسه بازرگانی لندن، با استفاده از هوش مصنوعی، متن هزاران صفحه از هزاران روزنامه آمریکایی در بازه زمانی دهه۱۸۵۰ تا ۲۰۲۰ را اسکن و بررسی کردند. نتایج نشان داد از دهه۱۹۷۰، پوشش اخبار در ۵۰ سال گذشته هر دهه منفی و منفی‌تر شده است! عامل این پررنگ شدن منفی‌گرایی در مطبوعات و رسانه‌های آمریکایی می‌تواند مثلاً رقابت خبررسانی میان رسانه‌ها و اعتقاد به این اصل که «خبر بد، بهتر می‌فروشد» باشد. ضمن اینکه یک اصل تازه دیگر هم در غرب می‌گوید: اخبار بد و منفی موجب مصرف بیشتر اخبارآنلاین می‌شود. «درک تامپسون» می‌گوید: «نتیجه همه حرف‌هایی که گفتیم این می‌شود که آمریکایی‌ها دارند خود را با بدبینی، اضطراب و اندوه بیمار می‌کنند. اما این همه ماجرا نیست. همان‌طور که ایالات متحده برای مدتی طولانی صادرکننده اصلی فرهنگ اقتصاد جهانی بوده است -از کوکاکولا گرفته تا میکی ماوس- احتمالاً ما داریم رویکردی بسیار فردگرایانه و وسواسی به سلامت روان را در سراسر جهان انگلیسی‌زبان اشاعه می‌دهیم. این رویکرد تمرکز بر سلامت روان جوانانی که هر روز ساعت‌ها غرق رسانه‌های انگلیسی‌زبان‌اند را افزایش می‌دهد. پس باید چهارمین عامل را هم به سه عامل قبلی که گفتیم اضافه کنیم... یعنی «جهانی شدن حال و هوای آمریکایی» در میان جوانان انگلیسی‌زبان. در واقع ایالات متحده، قدرت پیشرو در صادرات فرهنگی جهان، این ایدئولوژی سلامت روان و این سبک اضطراب‌آلودِ احترام به خود را به سایر جهان انگلیسی‌زبان نیز منتقل کرده است!». 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.