تحولات منطقه

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به تبیین محورهای اصلی پژوهش‌ها در راستای حفظ هویت مستقل و مقابله با جریان‌های غالب جهانی‌سازی می‌پردازد.

چالش‌های پژوهشی در گفتمان انقلاب اسلامی: مسیری برای مقابله با جهانی‌سازی و تمایزگرایی
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

حجت‌الاسلام والمسلمین استاد احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در نشست امروز خود با پژوهشگران در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به تحلیل وضعیت پژوهش در گفتمان انقلاب اسلامی پرداخت. وی بر لزوم بازتعریف اولویت‌ها و مسیرهای پژوهشی در جهت تحقق آرمان‌های انقلاب و شفاف‌سازی ابعاد اصلی پژوهش‌های مؤثر تأکید کرد و مقابله با جریان‌های جهانی‌سازی را ضروری دانست.

ایشان در ادامه بر چالش‌های فکری و فرهنگی پیش‌روی انقلاب اسلامی و نیاز به توجه به هویت متمایز آن در عرصه جهانی تأکید کرد. هدف از این تحلیل، شفاف‌سازی ابعاد پژوهش‌های مؤثر و ترسیم مسیرهای درست برای تحقق اهداف دفتر تبلیغات اسلامی است، به‌ویژه در مواجهه با جریان‌های فکری و فرهنگی مختلف که باید در جهت تحقق آرمان‌ها و تبیین واقعیت‌های گفتمان انقلاب اسلامی صورت گیرد.

این تحلیل مبتنی بر دو مقدمه است: نخست، وضعیت تاریخی-اجتماعی معاصر و دوم، ناهمگونی انقلاب اسلامی با جریان جهانی در گفتمان تمایزگرایی معنایی.

الف. وضعیت تاریخی-اجتماعی معاصر

اولین مقدمه‌ این است که وضعیت تاریخی-اجتماعی معاصر در سطح جهانی، چنانچه نگاهی عمیق به آن داشته باشیم، به این شکل است: در سطح میکرو و فردی، شاهد یک حرکت به‌سمت تقویت تمایزگرایی هستیم. به عبارت دیگر، در این عرصه فردگرایی، هویت‌گرایی فردی و تقویت تمایزات فردی بیشتر از پیش قوت گرفته است. در این فضا، افراد به‌طور آزادانه قادرند هویت‌های خود را تعریف کرده و آن‌ها را از دیگران متمایز سازند. در حقیقت، این رویکرد به‌ویژه در جوامع غربی سیاست‌گذاری کلان فرهنگی را به سمت لیبرالیسم فرهنگی سوق داده است. در این جوامع، میزان دخالت‌ها در حریم فردی کاهش یافته و فضایی آزاد و بی‌حد و حصر برای کنش‌های لذت‌گرایانه فردی در فضای مجازی فراهم شده است.

در مقابل، در سطح کلان و ماکرو، روندی کاملاً متفاوت در جریان است. آنچه در این سطح مشاهده می‌شود، حرکت به‌سمت تمایززدایی و همگرایی است. به‌طور خاص، شاهد تلاش‌هایی هستیم برای نفی و از بین بردن هویت‌های جمعی، تمایزهای ملی، قومی و ایدئولوژیک. در این فرآیند، هدف ایجاد نظم جهانی و توجه به هنجارهای مشترک اقتصادی، حقوقی و اجتماعی در سطح جهانی است. به‌طور خاص، تمدن غربی با پشتوانه‌های نظری خود در پی تحقق جهانی‌سازی و تثبیت یک نظم مشترک جهانی در عرصه‌های اقتصاد، سیاست، حقوق و روابط بین‌الملل است.

در این راستا، به‌تدریج نقش دولت‌ها کاهش یافته و قدرت و نفوذ بنگاه‌های اقتصادی عظیم در حال افزایش است. روند جهانی‌سازی به‌سمت یکنواخت‌سازی فرهنگ‌ها و هویت‌های جمعی پیش می‌رود و حتی نقش دولت‌ها در چهارچوب مرزهای ملی نیز در حال تضعیف است. در این فرآیند، هویت‌های ملی و قومی رنگ‌باخته و به‌جای آن، نهادهای اقتصادی و فناوری‌های نوین تأثیرگذاری بیشتری در روابط اجتماعی، اقتصادی و جهانی پیدا کرده‌اند.

البته شایان ذکر است که در زمینه این حرکت جهانی‌سازی، به‌ویژه در تحکیم هژمونی معنایی غرب، همسویی کامل میان دولت‌های غربی و بازیگران جدید اقتصادی وجود دارد. در این مسیر، اختلافات قابل توجهی بین این دو گروه دیده نمی‌شود.

گزاره‌هایی که مطرح کردم، مباحث و مصادیق فراوانی در خود دارند که می‌توان به آن‌ها پرداخت. در سطح کلان، حرکت به‌سمت تمایززدایی و حرکت به‌سوی نظم جهانی با ایجاد هنجارهای مشترک جهانی همواره با مقاومت‌هایی از ناحیه برخی دولت‌ها و جریانات روبه‌رو بوده است. با این حال، این مقاومت‌ها در مقایسه با نیروی عظیم و توفنده‌ای که در جهت تثبیت جهانی‌سازی و گفتمان‌های غربی عمل می‌کند، تقریباً ناکافی و ناتوان بوده‌اند.

ب. ناهمگونی انقلاب اسلامی با جریان جهانی در گفتمان معنایی تمایزگرایی

مقدمه دوم در تحلیل وضعیت فعلی این است که انقلاب اسلامی، در ماهیت و گفتمان معنایی خود، یک جریان تمایزگرا است. انقلاب اسلامی قصد دارد هویت متمایزی را به‌منصه‌ی ظهور برساند، به این معنا که این انقلاب در جوهر خود و گفتمان معنایی‌اش، در تقابل با جریان تمایززدایی و تثبیت نظم جهانی واحد قرار دارد. این گفتمان که بر اصولی چون استقلال، نفی سلطه‌ی کفّار بر مسلمانان، عدالت‌خواهی و تعهد به مرجعیت دینی در شئون فردی و اجتماعی تأکید دارد، خواستار ایجاد هویتی جمعی و اجتماعی متمایز از آنچه در تمدن معاصر غربی می‌گذرد، است. منظور از "تمدن معاصر غربی" نه تنها غرب جغرافیایی، بلکه غرب به‌عنوان یک مدل تمدنی و معنایی است؛ یعنی هر جایی در جهان که گفتمان معنایی غرب پذیرفته شود و اساس زندگی فردی و اجتماعی قرار گیرد، در تقابل با جریان انقلاب اسلامی و هویت آن قرار خواهد گرفت.

دووجهی بودن تمایزگرایی هویتی و گفتمان معنایی انقلاب اسلامی

تمام هویت و گفتمان معنایی انقلاب اسلامی، تمایزگراست و هدف آن این است که هویتی جمعی و اجتماعی خاص را به‌منصه‌ی ظهور برساند. این تمایزگرایی، هم جنبه‌ی سلبی دارد و هم جنبه‌ی ایجابی. گفتمان انقلاب اسلامی نباید صرفاً به جنبه‌ی سلبی آن تقلیل یابد و به‌عنوان جریانی صرفاً ستیزه‌جو با جریان غالب و مسلط در نظر گرفته شود. انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده‌ی فکری و اجتماعی، به‌ویژه در جنبه‌ی ایجابی خود، هدف دارد تا نظم و هویت اجتماعی جدیدی ایجاد کند. انقلاب اسلامی و گفتمان معنایی آن تنها به‌دنبال ابراز تمایز، ستیزه‌گری و واگرایی نسبت به جریان غالب مستند به مدرنیته نیست، بلکه قصد دارد طرح نوینی را پیش‌نهاد دهد و هویت جمعی و اجتماعی جدیدی را شکل دهد.

درک غرب از تمایزگرایی انقلاب اسلامی

تمام دشمنی‌هایی که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز به‌اشکال مختلف، نظیر جنگ‌افروزی‌ها، تحریم‌ها و ایجاد محدودیت‌های مختلف علیه نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته، همگی بر پایه‌ی درک عمیقی از تمایزگرایی انقلاب اسلامی و رابطه آن با جریان تمایززدایی جهانی است. غرب و جهان استکبار به‌طور کامل درک کرده‌اند که اگر گفتمان معنایی انقلاب اسلامی موفق شود و به پیروزی برسد، می‌تواند جریانی قدرتمند و تأثیرگذار در تقابل با حرکت به‌سمت نظم جهانی واحدی که غرب در پی آن است، ایجاد کند.

غرب به‌خوبی می‌داند که گفتمان انقلاب اسلامی با هدف ایجاد نظم و هویتی جمعی و اجتماعی خاص، تهدیدی جدی برای گفتمان جهانی‌سازی غربی است و از همین رو، هیچ‌گونه تردیدی در دشمنی با این گفتمان نداشته است. از این‌رو، انواع و اقسام محرومیت‌ها و محدودیت‌ها را در مقابل انقلاب اسلامی ایجاد کرده‌اند. به‌عنوان نمونه، در گذشته‌های دور، سعی می‌شد که دانش و فناوری‌های خاص در یک جامعه یا کشور نگه‌داشته شود و از آن حفاظت گردد. اما امروزه، به‌دلیل اینکه محور تحولاتی چون فناوری، ثروت و تجارت است، محدودیتی در اشاعه و گسترش این فناوری‌ها وجود ندارد و حتی در بسیاری از کشورها، فناوری‌ها به‌طور آزادانه توزیع می‌شوند.

با این حال، همان‌طور که در دنیای نئولیبرال، اقتصاد جهانی به بسط و انتشار تکنولوژی‌ها نیاز دارد تا گردش سرمایه و ثروت را افزایش دهد، در مقابل، غرب همان تکنولوژی‌ها را برای کشورهایی نظیر ایران، که دارای هویت مستقل و تمایزگرا هستند، محدود می‌کند. به‌طور مثال، هواپیماهای مسافربری و تجهیزات پیشرفته دیگر که در راستای اقتصاد جهانی‌سازی نیازمند دسترسی به آن‌ها هستند، به‌طور عمدی تحریم می‌شوند. این اقدام نشان‌دهنده‌ی نگرانی عمیق غرب از پیشرفت هویت نوپدیدی است که می‌تواند در مقابل جریان غالب جهانی‌سازی، با تمایزگرایی خود مقاومت کند و به‌نوعی تهدیدی برای نظم جهانی و اقتصادی که غرب به‌دنبال آن است، محسوب شود.

این واقعیت‌ها گویای آن است که غرب و جهان استکبار به هیچ وجه نمی‌خواهند هویتی مستقل و نو که برخلاف جریان غالب جهانی‌سازی است، موفق شود و این محدودیت‌ها برای آن است که هویت و گفتمان انقلاب اسلامی نتواند در عرصه جهانی به‌طور مؤثر نقش‌آفرینی کند و در مقابل نظم جهانی‌سازی شده‌ی غرب به‌طور جدی و پایدار مقاومتی ایجاد نماید.

با توجه به این دو مقدمه، برای نهادهایی چون دفتر تبلیغات که نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی تعهد، باور و التزام دارند، یک پرسش بسیار مهم و اساسی پیش می‌آید. این پرسش به‌ویژه در شرایط کنونی اهمیت زیادی پیدا می‌کند:

ما در این شرایط چه نقشی می‌توانیم در تحقق و بالفعل کردن آرمان‌های انقلاب اسلامی ایفا کنیم؟ چگونه می‌توانیم هویت معنایی انقلاب اسلامی را تحقق بخشیده و آن را به‌عنوان یک امر متمایز و مستقل از جریان‌های غالب جهانی به‌منصه ظهور برسانیم؟ سهم ما در این حرکت و جریان که خود را به‌طور واضح از روند جهانی‌سازی و هویت‌زدایی‌ که در حال رخ دادن است، متمایز می‌کند، چیست؟

بدیهی است که این سهم و نقش‌آفرینی تنها محدود به حوزه پژوهش نخواهد بود. این پرسش باید برای تمامی بخش‌های دفتر تبلیغات و همچنین سایر نهادهایی که التزام به گفتمان انقلاب اسلامی دارند، مطرح شود. این پرسش به‌ویژه برای بخش‌های آموزشی، فرهنگی ـ تبلیغی و پژوهشی اهمیت دارد، زیرا تحقق گفتمان انقلاب اسلامی و نقش‌آفرینی آن در جامعه‌سازی و شکل‌دهی به هویت معنایی انقلاب نیازمند فعالیت‌های متنوع و جامع از نهادهای علمی و فرهنگی است. بنابراین، پاسخ به این پرسش می‌تواند در قالب یک نقشه‌ی راه برای تمامی عرصه‌های این نهادها طراحی شود.

پنج محور مهم و حائز اولویت در پژوهش‌های دفتر تبلیغات

با توجه به اهمیت این پرسش، می‌توان برای دفتر تبلیغات پنج محور اصلی و اولویت‌دار در عرصه پژوهش تعیین کرد که بر اساس تحلیل‌های ارائه‌شده قابل پیگیری باشد. در اینجا سعی می‌کنم به‌طور خلاصه و گزاره‌وار به برخی از این محورهای حائز اولویت اشاره کنم. این محورها به ما کمک می‌کنند تا پژوهش‌های خود را در راستای تحقق گفتمان انقلاب اسلامی و در جهت تبیین و تقویت هویت متمایز آن پیش ببریم.

1. تنقیح، تثبیت و صیانت از مؤلفه‌های گفتمان معنایی انقلاب اسلامی 

به نظر من یکی از مهم‌ترین وظایف پژوهشی نهاد دفتر تبلیغات، در هر بخشی که وجه دانشی آن حضور دارد (چه در معاونت آموزشی، چه در مؤسسه امام رضا(ع)، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و شعب مختلف آن)، این است که بر تنقیح، تثبیت و صیانت از مؤلفه‌های گفتمان معنایی انقلاب اسلامی تأکید کند. 

چالش اصلی ما، یعنی جریان انقلاب اسلامی، در برابر جریان مسلط مدنیّت معاصر غرب، که به‌دنبال هضم تمایزات و ایجاد یک نظم جهانی واحد بر مبنای اندیشه‌های خاص خود است، یک چالش گفتمانی است، نه چالش در منافع سطحی و روبنایی. وقتی این چالش یک چالش گفتمانی است و ما به‌عنوان یک گفتمان معنایی می‌خواهیم در مقابل گفتمان رقیب قد عَلَم کنیم، نیاز به واکاوی ضعف‌ها، برجسته‌سازی قوت‌ها، پاسخ‌دادن به شبهات، تنقیح و تثبیت و به‌روزرسانی روایت‌گری خود داریم. 

این چالش یک پویش مقطعی نیست که فقط در بازه‌ای خاص به آن پرداخته شود، بلکه یک چالش مستمر است که باید با پویش علمی دائمی پاسخ داده شود. بخشی از ظرفیت علمی ما باید به تنقیح و بارور کردن گفتمان معنایی انقلاب اسلامی اختصاص یابد و با اعتماد به نفس در برابر هجمه‌های گفتمانی رقیب به ایفای نقش بپردازد. 

2. مراقبت از رؤیاپردازی و تصویرگری آینده مردم 

بحث دوم که موضوعی بسیار مهم است، این است که در طول تاریخ، بسیاری از تحولات بزرگ در دنیا به واسطه رؤیاپردازی، آرمان‌خواهی و تصویرگری مثبت از آینده رخ داده است. مدرنیته و تحولات عظیم در غرب، از جمله پیشرفت‌های علمی و تغییرات بنیادی در نظامات مدنی، همه بر پایه رؤیاهایی شکل گرفت که در قرن‌های شانزدهم و هفدهم ایجاد شدند. رؤیای تسخیر طبیعت و کشف قانونمندی‌های آن به‌منظور ایجاد صلح، رفاه و آرامش، اساس شکل‌گیری مدرنیته و نظام‌هایی چون آمریکا بود. 

در انقلاب اسلامی نیز امام خمینی(ره) و یارانش توانستند برای مردم ایران یک رؤیای آرمان‌گرا و تصویرگرانه از آینده ایجاد کنند که موجب شد پیر و جوان به این رؤیا ایمان آورده و جان خود را فدای آن کنند. این رؤیا، با وجود تمامی چالش‌ها، از جمله جنگ تحمیلی، همچنان ادامه یافت و مقاومت و ایستادگی در برابر فتنه‌ها و هجمه‌ها، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و نظام جمهوری اسلامی را تثبیت کرد. 

اما امروز، نسل‌های جدید که ممکن است احساس تعلق و مقاومت مشابه نسل‌های اول را نداشته باشند، برای پیشبرد اهداف انقلاب و تحقق جامعه‌ای اسلامی نیازمند رؤیاپردازی و تصویرگری مستمر از آینده‌اند. برای جلوگیری از تأثیرات منفی و تصویرگری‌های منفی از آینده کشور، این موضوع باید همواره مورد مراقبت و صیانت قرار گیرد. به‌ویژه که برخی افراد و گروه‌ها تلاش دارند تصویری ناامیدکننده از آینده ترسیم کنند. 

بیانیه گام دوم انقلاب، به نظر من، همین تصویرگری و رؤیاپردازی برای آینده است، که هدف آن ایجاد امید و آرمان‌سازی برای جامعه امروز ایران است. پژوهشگران، به‌ویژه در حوزه مطالعات اجتماعی، باید به واکاوی و شناسایی چالش‌ها و موانع مربوط به تصویرگری آینده پرداخته و الگوهای مناسب برای حفظ امید و تصویر صحیح از آینده انقلاب اسلامی ارائه دهند. 

3. ایفای نقش در فرایند حکمرانی کشور در عرصه‌های مختلف

یکی دیگر از رسالت‌های پژوهشی دفتر تبلیغات، ایفای نقش در فرایند حکمرانی کشور است که باید بر اساس اصول و ارزش‌های اسلامی باشد. نمی‌توانیم به‌عنوان نهادهایی که نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی متعهد هستیم، خود را از نیازهای پژوهشی نظام و جامعه در حوزه حکمرانی کنار بکشیم. در هر زمینه‌ای از سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و دیگر ساحت‌های حکمرانی، باید به‌صورت فعال نقش‌آفرینی کنیم. 

در دفتر تبلیغات، راهبرد اصلی ما توسعه مسئله‌محوری در چرخه حکمرانی است. تلاش داریم تا پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها را به‌سمتی هدایت کنیم که مشکلات حکمرانی کشور را حل کنند و نتایج پژوهشی مؤثر و راهبردی به‌دست آید. 

4. علوم انسانی متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی

یکی از چالش‌های اساسی ما، کم‌کاری در تولید علوم انسانی متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی است. علوم انسانی در تمدن غرب، یکی از ارکان کلیدی برای ایجاد و تثبیت نظم جهانی است که بر مبنای اندیشه‌های خاص خود شکل گرفته است. اگر ما بخواهیم تمایز خود را در این عرصه به‌خوبی بروز دهیم و جامعه اسلامی خود را بسازیم، باید علوم انسانی بومی و متناسب با نیازها و مشکلات جامعه اسلامی تولید کنیم. 

هرچند در این چهار دهه تلاش‌هایی در این زمینه انجام شده است، اما هنوز نتایج کافی در حوزه نظریه‌پردازی و تولید دانش که مسائل را حل کند و الگوهای عملی در عرصه‌های مختلف ارائه دهد، حاصل نشده است. تولید علوم انسانی متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی نیازمند تلاش‌های بیشتری است.

5. مطالعات اجتماعی معطوف به کاهش شکاف‌های اجتماعی

محور دیگری که نیازمند توجه ویژه است، مطالعات اجتماعی معطوف به کاهش شکاف‌های اجتماعی است. شکاف‌های اجتماعی در جامعه ما به‌ویژه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، مشکلات و چالش‌هایی را ایجاد کرده است. در این زمینه، مطالعات اجتماعی باید علاوه بر تحلیل وضع موجود، نگاهی به آینده نیز داشته باشد و پیامدهای فناوری‌های نوظهور همچون هوش مصنوعی، واقعیت افزوده، متاورس و تحولات تکنولوژیکی دیگر را از نظر اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی بررسی کند. 

برای کاهش شکاف‌های اجتماعی و پیش‌بینی مشکلات آینده، پژوهش‌های اجتماعی باید به‌طور جامع و آینده‌نگرانه‌ای طراحی شوند تا کشور را از این چالش‌ها عبور دهد.

در پایان، بار دیگر تأکید می‌کنم که تمایزگرایی انقلاب اسلامی تنها به بُعد ستیزه‌گری آن محدود نمی‌شود؛ بلکه آنچه بسیار مهم است، وجه ایجابی و مثبت این گفتمان است. این وجه ایجابی برای ما که در حوزه پژوهش فعالیت می‌کنیم، به دلایلی که پیش‌تر بیان شد، به‌عنوان یک جهت‌دهنده عمل خواهد کرد. 

همچنین باید بگویم اگر ما موفق شویم گفتمان اسلامی را در مسیر تمایزگرایانه خود در عینیت جامعه بروز دهیم، آن زمان می‌توانیم از احیا یا ایجاد تمدن نوین اسلامی سخن بگوییم. در غیر این صورت، اگر کسی به گفتمان انقلاب اسلامی تعلق نداشته باشد و به این باور نرسد که بر اساس این گفتمان می‌توان یک جامعه متمایز در سطح جهانی ارائه داد که تفاوت‌های اساسی با آنچه در حال حاضر در جریان است، داشته باشد، برای او موضوع تمدن اسلامی بی‌معنی خواهد بود. چرا که اگر کسی وابستگی و اعتقاد به این گفتمان نداشته باشد و حرکت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌اش هم‌راستا با نظم جهانی موجود باشد، سخن گفتن از تمدن اسلامی و احیای آن کاملاً بی‌محتوا و بلاموضوع خواهد بود. 

این تحلیل می‌تواند مبنای بسیاری از رویکردهایی باشد که در این سال‌ها در دفتر تبلیغات مطرح شده است. بنابراین، حتی رویکرد تمدنی که سال‌هاست در دفتر تبلیغات دنبال می‌شود، بر پایه همین تحلیل استوار است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.