زندگی در نگاه اسلامی چیزی جز عقیده و جهاد نیست. قرآن کریم در آیه 3 سوره عصر میفرماید «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر»، مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند. در اینجا، جهاد به عنوان یکی از ارکان زندگی مؤمنان معرفی میشود. جهاد در مفهومی وسیعتر از جنگ، به معنای تلاش مستمر در مسیر حق و دفع باطل است. این جهاد، خود دو جنبه برجسته دارد: یکی جنبه جلالی و دیگری جنبه جمالی. تبلیغ تهاجمی و جهاد تبیین، دو بُعد مکمل از جهاد در راه خدا هستند که هر یک به شیوهای به مبارزه با ظلم و باطل پرداخته و حقیقت را در جامعه فریاد میزنند.
جلال جهاد: تنزیه حقیقت
تبلیغ تهاجمی، در حقیقت، همان وجه جلالی جهاد است. این راهبرد با قاطعیت و صلابت، به مقابله با باطل میپردازد و نمیگذارد که فضای عمومی تحت تأثیر افکار انحرافی قرار گیرد. قرآن کریم در آیه 36 سوره توبه میفرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُحَارِبُونَکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِین» و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند بجنگید و تعدی نکنید؛ چون خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد. این جهاد در قالب تبلیغ تهاجمی، همانند تندبادی است که غبارهای شبهات و افکار باطل را از آسمان حقیقت میزداید. حقیقت، در این مقام، از هرگونه زنگار و ناخالصی تنزیه میشود، تا هیچ شائبهای از باطل نتواند آن را آلوده کند.
جمال جهاد: تشبیه حقیقت
در مقابل، جهاد تبیین، جمال جهاد است. این جهاد، نه از طریق قهر و خشونت، بلکه از طریق بیانهای زیبا، استدلالهای عقلانی و تبیینهای منطقی به منصه ظهور میرسد. قرآن در آیه 125 سوره نحل میفرماید: «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن، به راه پروردگارت با حکمت و موعظه حسنه دعوت کن و با آنها به شیوهای که بهتر است مجادله کن. جهاد تبیین، در واقع، به زبان مردم سخن میگوید و حقیقت را در قالبهای آشنا و قابل درک برای آنان نمایان میکند. این راهبرد، جمال حقیقت را در دلهای مردم میکارد و آنها را به قضاوتی منصفانه و انتخابی آگاهانه فرا میخواند.
دو جلوه در سیره پیامبران
این دو رویکرد از جهاد، در سیره انبیای الهی به وضوح مشاهده میشود. حضرت نوح علیهالسلام به مدت هزار سال قوم خود را به راه هدایت فراخواند و در برابر تکذیبها و انکارها صبوری ورزید. اما وقتی از اصلاح آنها ناامید شد، در دعا به خداوند گفت: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا» (نوح/ 26)، «خداوندا، هیچ کافری را بر زمین باقی نگذار». در اینجا، جهاد تهاجمی به نمایش گذاشته شد، زمانی که دعوت به حکمت نتیجهای نداد و تنها راهکار باقیمانده، مبارزه جدی و قاطعانه بود.
حضرت ابراهیم علیهالسلام نیز ابتدا مردم را به تأمل در آسمانها و زمین فراخواند «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض» (انعام/ 79)، «من روی خود را به سوی کسی میگردانم که آسمانها و زمین را آفریده است» اما در عین حال، در برابر بتپرستی قوم خود، با تبر خود بتها را شکست و تبلیغ تهاجمی را در عمل نشان داد.
حضرت موسی علیهالسلام نیز در مواجهه با فرعون، ابتدا از طریق ایضاح آیات الهی و به شیوه جدال احسن، دعوت به حقیقت کرد. اما زمانی که فرعون لجاجت پیشه کرد، خداوند او را به وسیله معجزهای عظیم یعنی شکافتن دریا به هلاکت رساند.
تفاعل و تعالی در میدان عقیده
این دو رویکرد، هر کدام به نوعی موجب تعالی و پیشرفت عقیده و ایمان در جامعه میشود. تبلیغ تهاجمی مرزهای دشمن را در هم میشکند و پایگاههای فکری او را نابود میکند. در عین حال، جهاد تبیین، به جای زور و اجبار، با دل و عقل مردم ارتباط برقرار میکند و به استوار شدن پایههای ایمانی آنها کمک میکند. قرآن در آیه 146 سوره آلعمران میفرماید: «یُحِبُّ اللَّهُ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ»، خداوند کسانی را که در راه او با صفوف منسجم میجنگند، دوست دارد».
جهاد تبیین و تبلیغ تهاجمی، هر دو بخشی از جهاد در راه خدا هستند و به عنوان دو روی یک سکه، در پی تحقق اهداف والای الهیاند. در حقیقت، باطل همواره در کمین است و جهاد، چه در قالب تبلیغ تهاجمی و چه در قالب تبیین، هیچگاه پایان نمییابد. ملت مجاهد، همواره با پیشتازی اندیشههای ناب، راه خود را تا پای جان ادامه میدهد؛ همانطور که حضرت عباس علیهالسلام، در روز عاشورا، جان خود را فدای اهداف والای الهی کرد.
نظر شما