این پیوند مشفقانه میان نظامهای دانش و سیاست چطور برقرار خواهد شد؟ این پرسشی است که برای پاسخ به آن باید سراغ مفهومی به نام حکمرانی نخبگانی رفت. البته حکمرانی نخبگانی را به دو صورت میتوان برداشت کرد، یکی حکمرانی کردن نخبگان و دیگری حکمرانی و مدیریت نخبگان کشور یا به عبارت دیگر حکمرانی بر نخبگان است که البته هر دو در همان مفهوم پاسخ داده میشود. اما چالش اصلی دولت در هر دو مورد است؛ یکی جذب نخبگان در مناصب مدیریتی که میتوان از آن با عنوان «شایستهسالاری» نام برد و دیگری مدیریت نخبگان کشور.
ضرورت پرداختن به این مفهوم زمانی اهمیت مییابد که متوجه باشیم برای برونرفت از بحرانها و مشکلات کشور، نیازمند راهکارهای نوآورانه و حکمرانی بر جامعه نخبگان هستیم، زیرا دوران درآمدهای نفتی دهههای ۷۰ و ۸۰ برای کشور تکرار نخواهد شد و پیادهسازی آن مدلهای توسعه، دیگر امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین چارهای نیست جز اینکه بار ادامه حرکت کشور را به راهکارهای جدیدی بسپاریم که نخبگان، آنها را ترسیم میکنند.
راهکار دولت برای جذب نخبگان
اما راهکارهای پیش روی دولت برای همراه کردن نخبگان چیست؟ یکی از مسیرهای خوب دولت برای جذب نخبگان، همان چیزی است که در ابتدای این نوشته به نقل از رئیسجمهور مطرح شد یعنی «وفاق ملی»، وفاقی که تأکید دارد تمامی نخبگان، از هر جناحی را در صورت شایستگی بهکارگیری کند و البته نمونههایی هم دارد؛ از جمله انتصاب سه وزیر و چندین معاون وزیر و مدیر از اصولگرایان که مصداقی بر این مدعاست.راهکار دومی که دولت برای این مسیر در پیش گرفته بازگرداندن تعدادی از اساتید و دانشجویان است که به دلایل متعدد از حضور در دانشگاه منع شده بودند. هرچند واژه نخبه در اینجا شاید عام در نظر گرفته شده باشد اما نباید این موضوع را هم از نظر دور داشت که نگاه کریمانه در این خصوص گاه راهگشاتر است.همچنین اعطای کارت نخبگی، افزایش بودجه خرید تجهیزات آزمایشگاهی و وام ۱۵میلیون تومانی برای دانشجویان نخبه دکترا از فعالیتهای دیگری برای جذب نخبگان است که معاون علمی رئیسجمهور چندی پیش از آن خبر داده بود. اتفاقاتی که باید پیشتر و بیشتر رقم میخورد، اما با توجه به شرایط اقتصادی کشور میتوان آنها را خوب قلمداد کرد.
با معضل فرار مغزها چه کنیم؟
ولی نباید از نظر دور داشت که نمیتوان صرف همین اقدامات از مهمترین چالش حکمرانی نخبگانی کشور یعنی فرار مغزها عبور کرد؛ چالشی که شاید به غیر از کشور ما دامن بسیاری از کشورهای دیگر را هم گرفته باشد اما شاید نیاز کشور ما به وجود این نخبگان مانند هیچ کجای دیگر ضروری به نظر نرسد. در کنار این نیاز و البته با اعتراف به اشتباهات بسیار درخصوص نخبگان نباید در تحلیل این شرایط، فشار رسانهای را نادیده گرفت؛ تبلیغاتی که هر لحظه برای ناامید کردن نخبگان از حضور در کشور و نمایش در باغ سبز فرنگ کوشش میکند.
کمبود منابع مالی، رکود تورمی، وابستگی شدید به درآمدهای فروش انرژی که منابع آن دیگر جوابگوی نیازهای داخلی کشورهم نیست. پیشبینیها حکایت از این دارد که کشورمان با ذخایر کلان انرژی بهزودی تبدیل به واردکننده انرژی خواهد شد. اینها همگی نشان از اشتباههایی در حکمرانی ما بهخصوص حکمرانی در مورد نخبگان دارد و اینکه دیگر فرصتی برای اشتباه کردن پیش روی ما نیست. البته تجربههای موفق از بازگشت نخبگان و ایجاد استارتآپهای موفق مانند تپسی را هم نباید نادیده گرفت. تجربههایی که میتوان به تکرار آن امیدوار بود و نشان دیگری از ضرورت همت شبانهروزی دولت در مسیر توجه به نخبگان است. درنهایت اینکه ما نیازمند تغییر ریل در بسیاری از مؤلفههای حکمرانی ازجمله اقتصاد و فناوری هستیم و برای این تغییر ریل به نخبگانی نیاز داریم که هم در مدیریت و هم در فناوری بار این مهم را بر دوش بکشند. اهمیت دادن و توجه به این مهم از مؤلفههای حکمرانی میتواند جایگاه ما را در سایر مؤلفهها نیز بالا ببرد.
خبرنگار: کمالیزاده
۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۹
کد خبر: ۱۰۳۹۸۲۲
«دولت چهاردهم با اعتقاد قلبی، به نقش مؤثر نخبگان در اداره کشور تأکید دارد»؛ این بخشی از پیام رئیسجمهور به دومین جایزه ملی سیاستگذاری است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما