قدس آنلاین: تحولات سوریه و فرصت طلبی رژیم صهیونیستی در شرایط آشوب زده این کشور برای تصرف مناطق مختلف و همچنین تداوم حملات به لبنان همگی بیانگر یکهتازی اسرائیل در منطقه و فقدان اقتدار مرکزی برای مهار اقدامات تجاوزکارانه آن است. کمک به تغییر حکومت در سوریه و تشدید درگیریها با گروههای مقاومت با هدف ایجاد نظم مطلوب از سوی اسرائیل صورت گرفت. در کنار این مسئله، حمله اسراییل به مراکز نظامی ایران نیز نشان داد سیاستگذاران و مراکز تصمیمگیر کشور بایستی توجهات بیشتری به سیاستهای بازدارندگی کشور و بروز رسانی این سیاستها داشته باشند. برهمین اساس، گرچه در روزهای گذشته برخی تحلیلگران سخن از تسریع در ساخت سپر هستهای یا حتی بازنگری در ائتلافهای منطقهای و بین المللی کشور دارند، اما نباید به این مسئله نگاهی تک بُعدی داشت. درواقع، اقدامات اخیر اسرائیل و همراهی و اقدامات آمریکا در راستای تشدید فشارها بر ایران و نیز همسویی دولت جدید سوریه با رژیم صهیونیستی نشان میدهد جنگ ترکیبی تمام عیار محور عبری- عربی و غربی علیه کشورمان سرعت گرفته است. بنابراین در چنین شرایطی، توجه به پیش نیازها و الزامات هر نوع راهبرد بازدارندگی توسط ایران ضروری است.
تقویت بازدارندگی نیازمند بازسازی قدرت ملی است
در همین زمینه، دیاکو حسینی تحلیلگر مسائل استراتژیک و سیاست خارجی در گفتوگو با قدس با اشاره به این پیش نیازها، تصریح کرد: باتوجه به وضعیت پیش آمده، نمیتوان گفت نقطه ضعفی که به بازدارندگی ایران آسیب زده، تضعیف گروههای موسوم به مقاومت در لبنان، فلسطین و... بوده است. بلکه بخش عمده مسئله ناشی از وضعیت اقتصادی کشور است. توان و نقش آفرینی اقتصادی پایه قدرت ملی هر کشوری محسوب میشود، درحالیکه متاسفانه جایگاه اقتصادی کشورمان طی سالهای گذشته و در مقایسه با رقبایی همچون ترکیه و عربستان به شدت تضعیف شده است. مسئله دوم، به داخل کشور و عمق استراتژیک ایران مربوط میشود و آنهم کاهش چشمگیر سرمایه اجتماعی است. درواقع، هر نوع سرمایه نظامی کشور یا حتی متحدان و شرکای منطقهای اعم از دولتها و گروههای غیر دولتی در مرحله بعدی قرار دارند. بنابراین مسئله بازیابی یا تقویت بازدارندگی الزاماً به موقعیت شکننده گروههای مقاومت ارتباطی ندارد.
حسینی ادامه داد: در همین راستا، تقویت بازدارندگی پیش از هر چیزی نیازمند بازسازی قدرت ملی و پایه اصلی آن یعنی قدرت اقتصادی است. همچنین باید در راستای بهبود و افزایش سرمایه اجتماعی گام برداشت که همین موضوع میتواند قدرت نظامی را معتبر کند و بازدارندگی لازم را در عرصه روابط خارجی پدید آورد. به رغم ضرباتی که گروههایی همانند حزب الله و حماس در ماههای گذشته متحمل شدهاند، اساساً مقاومت به لحاظ بنیادی تضعیف نشده و نخواهد شد. حتی ممکن است در یک دوره زمانی مشخصی بتوانند دوباره خود را بازسازی کنند. علت آنهم روشن است، زیرا تا زمانی که اشغالگری و زورگویی ادامه دارد مقاومت همیشه به عنوان یک گزینه پیش روی ملتها خواهد بود.
مقاومت صرفاً از منظر تاکتیکی دچار آسیب شده
مدیراسبق مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری گفت: در طول تاریخ هر جایی ردپایی از اشغالگری و امپریالیسم بوده، مقاومت بروز و ظهور و تداوم یافته است حتی اگر در طول زمان دچار فراز و فرودهایی شده باشد. بنابراین در چشم انداز بلندمدت فکر نمیکنم مقاومت از بین رفته یا در آستانه نابودی باشد. البته در کوتاه مدت ممکن است به لحاظ تاکتیکی دچار آسیبهایی شده باشد اما قطعاً این آسیبها قابل جبران است. نکته دیگر اینکه، ما نباید گروههای مقاومت در منطقه را به عنوان ابزارهای بازدارندگی کشور درنظر بگیریم. اگر هم چنین دیدگاهی از سوی برخی افراد یا جریانات وجود داشت، فکر نمیکنم از لحاظ اخلاقی و سیاسی درست باشد.
وی تاکید کرد: از منظر اخلاقی، حمایت ما از گروههای مقاومت به دلیل ایجاد بازدارندگی نبوده و نباید باشد، بلکه اقدامات ما در راستای دفاع از حق در برابر زورگویی، یکجانبهگرایی و اشغالگری است. درواقع، دفاع ما از حق در برابر ضد هنجارهایی است که حتی در جامعه جهانی و منشور سازمان ملل هم به آن توجه و تاکید شده است. حمایت ما از مردم و جریانهای منطقهای در برابر آپارتاید و نژادپرستی است و این مفهومی دینی و اخلاقی است، بنابراین ابزار بازدارندگی به حساب نمیآید. اهرمهای بازدارنده ایران به طور متعارف همان چیزهایی است که در جهان شناخته میشود،؛ یعنی برخوداری از تسلیحات کافی و موثر، مقبولیت نظام سیاسی در داخل کشور برای هنجارهایی که توسط حاکمیت ترویج و تبلیغ میشود و از همه مهمتر، قدرت اقتصادی که میتواند به افزایش قدرت نظامی منتهی شود. طبیعتاً بخشی از ثروت ملی به توان نظامی و همچنین توسعه فناوری ناشی از تحقیق و توسعه اختصاص پیدا میکند.
اتحادها در مرحله ثانویه بازدارندگی قرار دارند
این کارشناس سیاست خارجی افزود: اما از منظر سیاسی هم درنظر گرفتن جریانات منطقهای به عنوان نیروی بازدارنده چندان صحیح نیست، زیرا بطور کلی ما کنترلی بر روی گروههای مقاومت نداریم. هر کشور عاقلی باید ابزارهایی را برای بازدارندگی خود قرار بدهد که بر آنها تسلط و کنترل کامل دارد. اما برخی پیمانها و اتحادهای بین المللی و منطقهای را به عنوان ابزار بازدارندگی مطرح میکنند، درحالیکه باید درنظر داشت پیمانها به معنای سازمانهای بین المللی، ائتلافهای موردی منطقهای یا اتحادیهای دو جانبه بین کشورها همگی جنبه ثانویه دارند. درواقع، اتحادها دائما در حال تغییر هستند و معیار کشورها به دلیل جابجایی اولویتها و منافع آنان دچار تحول میشود و ما بر آن کنترل صد درصدی نداریم.
حسینی در پایان بیان کرد: آنچه برای تقویت بازدارندگی کشور در شرایط فعلی قابل اتکاست، ابزارهایی است که روی آن کنترل کامل وجود دارد. نیروی انسانی توانمند کشور، قدرت اقتصادی و درنهایت ابزارهای نظامی کشور به عنوان ستونهای بازدارندگی مطرح هستند. اما از این موارد، دو رکن آن یعنی قدرت اقتصادی و سرمایه اجتماعی دچار آسیبهایی شده که البته میتوان به ترمیم و بازسازی آن اقدام کرد.
انتهای پیام/
نظر شما