روزنامه هممیهن در سرمقاله خود در نقد نظام آموزشی نوشت: نظام آموزش و پرورش بهعنوان بزرگترین نهاد اداری کشور، بخش زیادی از بودجه عمومی را مصرف میکند اما سهم اندکی در تولید خالص داخلی دارد. با وجود بیش از ۱۶ میلیون دانشآموز و حدود یک میلیون آموزگار، این سیستم نیازمند بررسی عمیق است تا مشخص شود آیا واقعاً خلاقیت، سرزندگی و دانش مفید را به دانشآموزان منتقل میکند یا خیر.
مشکلات این نظام متعددند، اما کمبود ساختمانهای آموزشی، علیرغم اهمیتش، جزو ۳ مشکل اصلی نیست. با این حال، تمرکز رئیسجمهور عمدتاً بر تأمین مدارس از طریق کمکهای مردمی است، درحالیکه مشکلات اساسی نیازمند اقدامات دولت است، نه صرفاً مشارکت خیرین. تاکنون هیچ برنامه مشخصی برای اولویتبندی مشکلات و نحوه رفع آنها ارائه نشده است.
مشکلات عمده این نظام شامل کمبود منابع و زیرساختهای آموزشی، کیفیت پایین آموزش که عمدتاً بر محفوظات و اطلاعات غیرمفید متمرکز است، و فلسفه آموزشی نادرست است که بهجای پرورش انسانهای خلاق، افراد تابع را تربیت میکند. نابرابری آموزشی نیز چالش مهمی است که حتی در مدارس دولتی نیز مشهود است و موجب افزایش شکاف طبقاتی شده است.
علاوه بر این، ضعف انگیزه و صلاحیت حرفهای معلمان به دلیل دستمزدهای پایین و نظام گزینشی ناکارآمد، یکی از مشکلات بنیادین است. تأکید بیش از حد بر آزمونهای تستی و رقابت شدید، بهجای آموزش مهارتهای زندگی، فشار روانی زیادی را به دانشآموزان و خانوادهها وارد کرده است.
از دیگر مشکلات اساسی میتوان به آموزش تفکیکشده جنسیتی که با نظام آموزش عالی در تعارض است، ضعف در آموزش فنی و حرفهای که باعث ناهماهنگی با نیازهای بازار کار شده، و اجبارهای فرهنگی و ارزشی که منجر به تعارض میان مدرسه و خانواده شده است، اشاره کرد. همچنین، بیثباتی در محتوای آموزشی و تحمیل عقاید خلاف واقعیات اجتماعی و تاریخی، اختلالات جدی در امر آموزش ایجاد کرده است.
برای داشتن آیندهای روشن، دولت باید بهترین نیروهای خود را با منابع مالی کافی در آموزش و پرورش سرمایهگذاری کند. درحالیکه رئیسجمهور شعار عدالت آموزشی را سر میدهد، بودجه این بخش افزایش ناچیزی داشته و در مقایسه با نهادهای غیرپاسخگو، همچنان در اولویت پایینتری قرار دارد، بدون ارائه هیچ توضیح شفافی در این زمینه.



نظر شما