سالها بود آرزوی شرکت در اعتکاف حرم مطهر امام رضا(ع) را در دل میپروراندم، اما امسال هم این آرزو محقق نشد. دلم شکسته بود، تا اینکه چند روز پیش، تماسی غیرمنتظره دریافت کردم: «میخواهیم شما را به عنوان خبرنگار به اعتکاف شعبانیه نوجوانان دعوت کنیم». این تماس، نه تنها یک فرصت کاری، بلکه گشایشی بود برای تجربهای معنوی که فکر میکردم از دست دادهام. اعتکافی متفاوت، ویژه نوجوانان، که توسط موسسه جوانان آستان قدس رضوی در مسجد گوهرشاد برگزار میشد. این بار، نه به عنوان معتکف، بلکه به عنوان ناظری که میخواهد این تجربه را ثبت کند، وارد این فضای مملو از معنویت شدم.
وقتی وارد مسجد گوهرشاد شدم، اولین چیزی که توجهام را جلب کرد، فضایی بود که با هر آنچه از اعتکافهای گذشته به خاطر داشتم، متفاوت بود. اینجا سکوت نبود که حاکم باشد، بلکه شور و نشاط نوجوانان بود که فضا را پر میکرد. نوجوانانی با سنینی کمتر از ۱۵ سال وکمی بیشتر؛ هر کدام به شکلی مشغول بودند؛ یکی کتاب میخواند، دیگری با دوستانش بازی فکری میکرد، گروهی دور هم نشسته بودند و با مربیشان گفتوگو میکردند و برخی دیگر در گوشهای مشغول نماز و دعا بودند. اینجا همهچیز بر اساس میل و دل نوجوانان بود؛ هیچ اجبار و تحمیلی در کار نبود. هرکس به دنبال کاری بود که دلش میخواست، اما همه در یک چیز مشترک بودند: تلاش برای نزدیکتر شدن به خدا.
رفیقانی در مسیر معنویت
یکی از ویژگیهای جالب این اعتکاف، حضور مربیان جوان بود. برخلاف اعتکافهای معمول که مربیان اغلب افراد میانسال یا مسن هستند، اینجا مربیان جوانی حضور داشتند که خودشان به نوجوانان نزدیکتر بودند. این مربیان نه تنها نقش راهنمای شرعی و معنوی را ایفا میکردند، بلکه به عنوان رفیقانی همراه، در کنار نوجوانان بودند. این نزدیکی سنی و روحی، باعث شده بود نوجوانان به راحتی با مربیان ارتباط برقرار کنند و سوالات و دغدغههایشان را بدون هیچ ترس و واهمهای مطرح کنند. در مابین حال و هوای پر شور و حال اعتکاف، با مجتبی مختاری، مدیرعامل موسسه جوانان آستان قدس رضوی، که به نوعی میزبان این اعتکاف بود همکلام شدم.
مختاری در این زمینه می گوید: ما سعی کردیم برنامهای طراحی کنیم که هم نیازهای معنوی و هم نیازهای روحی نوجوانان را پوشش دهد. مربیان جوان و توانمند ما، همراه با برنامههای نشاط آور و معنوی، تلاش کردند تا این اعتکاف را به تجربهای فراموشنشدنی تبدیل کنند. این مراسم معنوی، امسال ویژه ۱۴۰۰ نوجوان و جوان بهصورت مجزا برای دختران و پسران در دهه پایانی ماه شعبان در مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی برگزار شد.
صحن گوهرشاد، شهری با لهجههای مختلف
یکی دیگر از جذابیتهای این اعتکاف، تنوع فرهنگی و زبانی شرکتکنندگان بود. نوجوانانی از سراسر ایران، از خوزستان تا آذربایجان، از اصفهان و تعداد بسیاری هم از خود مشهد، در اینجا جمع شده بودند. هر کدام با لهجههای مختلف، اما همه با یک هدف، تجربهای معنوی در کنار امام رضا(ع) در صحن گوهرشاد. یکی از نوجوانان که از اصفهان آمده بود، در خصوص این مراسم می گوید: تنها هدفم از سفر به مشهد، شرکت در اعتکاف موسسه بود. خانوادهام گفتند این فرصت را از دست نده، چون یک تجربه معنوی بزرگ است و قسمت هرکسی نمیشود.
نوجوان دیگری که مشهدی بود، می افزاید: شاید من صدها بلکه هزاران بار توفیق تشرف به حرم را داشتم، اما به خاطر ندارم که به این اندازه از حضورم لذت برده باشم. این اولین تجربه اعتکاف در حرم مطهر برای من بود و قطعا بهترین تجربه.
در پایان صحبتهای این نوجوان مشهدی، نوجوان دیگری که اهل قم بود، خاطرنشان می کند: خدا را شکر میکنم، چون میدانم چقدر از مردم هستند که آرزوی یک ثانیه زیارت امام را دارند و من حالا توانستهام سه روز در صحن گوهرشاد حرمش معتکف شوم. آن هم در چنین سن کمی. واقعاً خدا را شکر که از طریق برنامه بینهایت وارد جریان موسسه جوانان شدم.
اشکها و عشقها
من در شب نهایی اعتکاف به بچهها ملحق شده بودم، در شبی که نوجوانان بهجای خواب، بیدار و هوشیار بودند. در آن شب که در انتظار آخرین وعده سحری به پیش میرفت، هیأتی مراسم برگزار کرد. هیأتی که فضای شبستان را لبریز از عشق و اشک کرد. مداح جوانی با صدایی زیبا و دلنشین، نام امام رضا(ع) و امام حسین(ع) را به هم گره میزد و نوجوانان را به وجد میآورد. در میان یاحسینگفتنها و اشکها، یک مهمان ویژه، آخرین شب نوجوانان را کربلایی کرد. مهمانی که خودش حق میزبانی داشت. پرچمی از جنس عاشقی که بر فراز گنبد طلایی امام حسین(ع) برافراشته بود و حالا بر بالای سر و دست نوجوانان چرخیده میشد و موجی از گریه و ناله را به همراه داشت. یکی از نوجوانان نجوا میکرد: «یا امام حسین(ع)، این اولین اعتکاف من است. آن هم داخل حرم امام رضا(ع)، لطفا شفاعت من را بکن. نگذار با دست و دل خالی پیش خانوادهام برگردم».
اولین تجربهها
بعد از هیأت، فضای مسجد آرامتر شد. چرا که به قول نوحهخوان، امشب آخرین شب اعتکاف بود و از حالا حس و حال وداع در دلها پیچیده بود. هرچند هیچکس چشمانتظار آن لحظه نبود. برخی از نوجوانها در این شب، اولین تجربههای خاص معنوی خودشان را ثبت میکردند. بعضی برای اولین بار نماز شب میخواندند. یکی از آنها به من گفت: «حقیقتا تا حالا نماز شب نخوانده بودم. اما اینجا از دوستانم یاد گرفتم و حالا میخواهم این حس خوب را تا آخر عمر خود تجربه کنم».
یکی برای اولین بار سعی داشت با مراجع و علمای بزرگی چون علامه طباطبایی و آیتالله قاضی آشنا شود. کتابی ارزشمند از آنها را برداشت و شروع به مطالعه کرد. یکی دیگر، هرچند دست و پاشکسته اما سعی داشت چند جزء از قرآن را در این شب قرائت کند. دیگری در میان کتابهای راهنما دنبال نمازهای مستحبی میگشت که تابهحال توفیق خواندن آنها را پیدا نکرده بود. هرکس به نحوی تمام تلاشش را برای ایجاد یک تفاوت و تجربه یک تغییر به کار بسته بود. اینجا، اعتکاف تنها یک برنامه مذهبی نبود، بلکه فرصتی بود برای یادگیری و تجربههای جدید برای یک تغییر.
گفتوگوهایی نوجوانانه و صمیمی
در گفتوگو با نوجوانان، یکی از آنها به من می گوید: بهترین مساله درباره اعتکاف این بود که همه همسن و سال بودند و مربیان هم ما را درک میکردند. اینجا همهچیز نوجوانانه بود. نوجوان دیگری اضافه می کند: من بیرون از اینجا آدم شاید خیلی مذهبیای شناخته نمیشدم، اما اینجا با حقیقت راه مذهب آشنا شدم و از این به بعد سعی میکنم مذهبیترین بچهای باشم که دوستانم میشناسند، چون واقعاً در این راه و روش چیزی جز شیرینی و آرامش ندیدم.
اعتکافی که پایان ندارد
اعتکاف نوجوانان در حرم مطهر رضوی، تنها یک برنامه سه روزه نبود، بلکه نقطه آغاز یک سفر معنوی برای نوجوانان بود. اینجا، آنها نه تنها با خدا و امام رضا(ع) ارتباط برقرار کردند، بلکه با خودشان و دوستانشان نیز آشتی کردند. اعتکافی که با شور و نشاط نوجوانانه آغاز شد، با اشکها و دعاها به پایان رسید، اما تأثیرش در قلبها ماندگار خواهد بود. مجتبی مختاری مدیرعامل موسسه جوانان نیز دراینباره گفته بود: ما امیدواریم این برنامهها به برکت عنایت حضرت رضا(ع) ادامه پیدا کند و به الگویی برای سایر مجموعههای فرهنگی تبدیل شود.
نظر شما