تحولات منطقه

ده‌ها سال فشار خارجی، از تحریم‌ها تا عملیات مخفیانه و جنگ، انسجام مردم ایران را تقویت کرده است. این ایده که تحریک احساسات جدایی‌طلبانه ایران را متلاشی خواهد کرد، خیالی خطرناک است

بازی آمریکا و اسرائیل با آتش؛ از رویای تغییر نظام تا تلاش برای تکه‌تکه کردن ایران
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

اندیشکده کوئینسی در مقاله‌ای با عنوان «ابتدا تغییر رژیم بود، حالا می‌خواهند ایران را تکه‌تکه کنند» می‌نویسد: سیاست خارجی واشنگتن تمایل خطرناکی به تجزیه کشورهایی دارد که آنها را متخاصم می‌داند. اکنون، اندیشکده‌های نومحافظه‌کار مانند بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) مستقر در واشنگتن و همفکرانشان در پارلمان اروپا به‌طور علنی از تجزیه ایران حمایت می‌کنند؛ استراتژی بی‌پروایی که خاورمیانه را بیش از پیش بی‌ثبات خواهد کرد، بحران‌های انسانی فاجعه‌بار به دنبال خواهد داشت و مقاومت شدیدی را از سوی ایرانیان و شرکای ایالات متحده برمی‌انگیزد.

در حالی که اسرائیل و ایران در اواسط ژوئن ضرباتی را رد و بدل کردند، برندا شفر از بنیاد ضدایرانی دفاع از دموکراسی ادعا کرد که ترکیب چندقومیتی ایران نقطه ضعفی است که باید از آن بهره‌برداری شود. شفر در رسانه‌های اصلی ایالات متحده از حامیان سرسخت جمهوری آذربایجان بوده، حتی در حالی که به‌طور مداوم از افشای روابط خود با شرکت نفت دولتی آذربایجان، SOCAR، خودداری کرده است. او سال‌هاست که بر تجزیه ایران بر اساس خطوط قومی، مشابه فروپاشی یوگسلاوی سابق، تأکید دارد. او بخش زیادی از این تلاش را بر ترویج جدایی آذربایجان ایران متمرکز کرده است، جایی که آذری‌ها بزرگ‌ترین گروه غیرفارس ایران را تشکیل می‌دهند.

نظرات شفر با سرمقاله اخیر جروزالم پست هم‌راستاست که در میان شادی اولیه حملات اسرائیل در جنگ این ماه علیه ایران، از رئیس‌جمهور ترامپ خواست تا آشکارا از تجزیه ایران حمایت کند. به‌طور خاص، این سرمقاله خواستار «ائتلاف خاورمیانه برای تجزیه ایران» و «تضمین‌های امنیتی برای مناطق اقلیت سنی، کرد و بلوچ که مایل به جدایی هستند» شد. همین رسانه علناً خواستار حمایت اسرائیل و ایالات متحده از جدایی آنچه «آذربایجان جنوبی» می‌نامد (یعنی مناطق با اکثریت آذری در شمال‌غرب ایران) شده است.

در همین حال، سخنگوی امور خارجی یک گروه لیبرال میانه‌رو در پارلمان اروپا جلسه‌ای درباره «آینده ایران» برگزار کرد، ظاهراً برای بحث در مورد چشم‌انداز یک قیام «موفق» علیه جمهوری اسلامی. این واقعیت که تنها دو سخنران ایرانی از جدایی‌طلبان قومی مناطق آذربایجان و اهواز ایران بودند، نیت واقعی او را روشن کرد. از زمانی که پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۲ به‌طور یک‌جانبه تمام روابط خود با نهادهای رسمی ایران را قطع کرد، این پارلمان به محل فعالیت گروه‌های اپوزیسیون تبعیدی رادیکال، مانند سلطنت‌طلبان، گروه فرقه‌ مانند مجاهدین خلق (MEK) و جدایی‌طلبان قومی تبدیل شده است.

با این حال، ایران کشوری شکننده و در آستانه فروپاشی نیست بلکه یک ملت ۹۰ میلیونی با حس عمیق هویت تاریخی و فرهنگی است. در حالی که طرفداران تجزیه، عاشق تمرکز بر تنوع قومی ایران — آذری‌ها، کردها، بلوچ‌ها، اعراب — هستند، آنها به‌طور مداوم نیروی متحدکننده ناسیونالیسم ایرانی را دست‌کم می‌گیرند. همان‌طور که شروین ملک‌زاده، پژوهشگر، اخیراً در لس‌آنجلس تایمز اشاره کرد: «اجماع قوی‌ای در میان محققان وجود دارد که سیاست در ایران با ایده ایران به‌عنوان مردمی با تاریخی پیوسته و بی‌وقفه آغاز می‌شود، ملتی که «از گذشته‌ای بسیار کهن سر برآورده است». ناسیونالیسم عرصه سیاسی گسترده‌ای را فراهم می‌کند که در آن گروه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف در ایران، چه سلطنت‌طلب، چه اسلام‌گرا و چه چپ‌گرا، برای کسب قدرت و اقتدار رقابت می‌کنند.»

ده‌ها سال فشار خارجی، از تحریم‌ها تا عملیات مخفیانه و جنگ، تنها این انسجام را تقویت کرده است. این ایده که تحریک احساسات جدایی‌طلبانه ایران را متلاشی خواهد کرد، خیالی خطرناک است — خیالی که عمداً نادیده می‌گیرد چگونه طرح‌هایی که عمدتاً توسط نومحافظه‌کاران طرفدار اسرائیل طراحی شده‌اند، در عراق و سوریه پس‌زدگی ایجاد کرده و هرج‌ومرج به جا گذاشته‌اند.

این استراتژی همچنین ناآگاهی عمیق طرفدارانش نسبت به واقعیت‌های موجود را نشان می‌دهد. شفر، قهرمان جدایی‌طلبی آذربایجانی، تا آنجا پیش رفته که حملات هوایی اسرائیل به تبریز، قلب فرهنگی و اقتصادی آذربایجان ایران، را تشویق کرده است.

این رویکرد نه‌تنها از نظر اخلاقی نفرت‌انگیز است، بلکه مبتنی بر سوءتفاهم عمیقی از پویایی‌های داخلی ایران است. شفر و همفکرانش انتظار دارند که فشار خارجی بر تهران به قیام آذری‌ها (و دیگر اقلیت‌ها) علیه تهران منجر شود. اما در عوض، مانند بقیه ایران، حمله اخیر اسرائیل به اثر همبستگی ملی منجر شد، زیرا آذربایجانی‌های ایرانی عمیقاً در بافت ملی ادغام شده‌اند به طوری که هر دو مقام ارشد کشور — رهبر انقلاب آیت‌الله علی خامنه‌ای و رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان — از قومیت آذری هستند.

تبریز به‌هیچ‌وجه کانون جدایی‌طلبی نیست، بلکه گواهی زنده بر اتحاد پایدار ایران است. موزه آذربایجان با افتخار آثار باستانی هزاران ساله تمدن ایرانی را به نمایش می‌گذارد، در حالی که خانه مشروطه نقش محوری تبریز در انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ ایران را گرامی می‌دارد؛ جنبشی که ناسیونالیسم مدرن ایرانی را شکل داد و همچنان الهام‌بخش نیروهای دموکراتیک و جامعه مدنی در سراسر کشور است.

این ایده که تبریز — یا هر شهر بزرگ با اکثریت آذری در ایران — به تحریک واشنگتن یا تل‌آویو قیام کند، رویایی واهی است. آذربایجانی‌های ایرانی اقلیتی ستمدیده در انتظار رهایی نیستند؛ آنها در ایران شکوفا شده‌اند. اکثر فعالان مهم آذری در ایران مطالبات خود را در چارچوب حقوق فرهنگی و نه استقلال مطرح می‌کنند.

البته، نارضایتی‌های محلی ممکن است در مناطق کرد و بلوچ، به‌ویژه در دومی — که دورافتاده، فقیر و سنی‌نشین است — برجسته‌تر باشد. اما حتی در اینجا نیز هیچ شواهدی از حمایت گسترده مردمی برای جدایی وجود ندارد. علاوه بر این، تلاش برای بهره‌برداری از هرگونه نارضایتی احتمالی، ایالات متحده را در مسیر برخورد با متحدان و شرکای خود در منطقه قرار خواهد داد.

ترکیه، یک متحد کلیدی ناتو، هرگز حمایت ایالات متحده از جدایی‌طلبی کرد در ایران را تحمل نخواهد کرد، با توجه به مبارزه چندین دهه‌ای خود با حزب کارگران کردستان (PKK). شاخه ایرانی PKK، یعنی حزب زندگی آزاد کردستان (PJAK)، از حملات اسرائیل به ایران استقبال کرده است.

به‌طور مشابه، پاکستان که خود با شورش بلوچ مواجه است، مداخله غرب در بلوچستان ایران را تهدیدی مستقیم برای تمامیت ارضی خود خواهد دید. بیگانه کردن این متحدان در پیگیری یک طرح غیرعملی تغییر رژیم، خطای سیاست خارجی خواهد بود.

روسیه و چین مدت‌هاست استدلال می‌کنند که واشنگتن به دنبال تجزیه دشمنان خود — از یوگسلاوی تا عراق — است. هرگونه تلاش برای تجزیه ایران بدترین گمان‌های آنها را تأیید خواهد کرد، سرکوب داخلی آنها علیه اقلیت‌ها را تشدید می‌کند و تلاش‌هایشان برای ایجاد یک ائتلاف ضدغربی را تسریع خواهد کرد.

هند، کشوری که واشنگتن به شدت به‌عنوان متحد به دنبال جلب آن است، به‌طور مشابه چنین سیاست‌هایی را رد خواهد کرد، زیرا این سیاست‌ها پروژه‌های تجارت و لجستیک استراتژیک دهلی‌نو، مانند توسعه بندر چابهار در ایران — نقطه ورود هند به افغانستان و آسیای مرکزی که پاکستان را دور می‌زند — را تضعیف خواهد کرد.

اگر واشنگتن و متحدان اروپایی‌اش برای تجزیه ایران فشار بیاورند، عواقب آن به شدت در اروپا احساس خواهد شد. ایران بی‌ثبات‌شده، بحران مهاجرتی را به راه خواهد انداخت که موج پناهجویان سوری در سال ۲۰۱۵ را کوچک جلوه خواهد داد. همچنین می‌تواند زمینه‌ای حاصلخیز برای گروه‌های تروریستی — از جمله دولت اسلامی (داعش) — ایجاد کند. یکی از شاخه‌های آن، داعش-خراسان، قبلاً در ایران فعال بوده است، از جمله بمب‌گذاری‌های انتحاری سال گذشته در کرمان. به این اضافه کنید شوک‌های انرژی اجتناب‌ناپذیر در صورت اقدام ایران به بستن تنگه هرمز و اروپا با یک فاجعه خودساخته مواجه خواهد شد.

طراحان این رویکرد — تندروهای FDD و همفکران اروپایی و اسرائیلی آنها — با آتش بازی می‌کنند. تلاش برای تجزیه ایران به‌طور شگفت‌انگیزی نتیجه معکوس خواهد داد و هرج‌ومرجی را به دنبال خواهد داشت که بسیار فراتر از مرزهای ایران گسترش خواهد یافت.

به جای غرق شدن در خیالات تجزیه، غرب باید به دنبال تعامل عمل‌گرایانه باشد. گزینه دیگر احتمالاً یک جنگ بی‌پایان دیگر است؛ جنگی که نه آمریکا و نه اروپا توان تحمل آن را ندارند

منبع: خبرگزاری مهر

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha