رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مراسم سالروز میلاد پر برکت حضرت فاطمه زهرا(س) ضمن بر شمردن فضائل و مناقب بانوی دو عالم فراتر از فهم و درک، بر ناکامی دشمن در تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ملت ایران تأکید کردند و فرمودند: مقاومت ملی عامل اصلی عبور کشور از فشارهای همهجانبه نظام سلطه است.
مقام معظم رهبری با اشاره به انتقال میدان تقابل از جنگ نظامی به جنگ تبلیغاتی و رسانهای، بر ضرورت آرایش هوشمندانه دفاعی و هجومی در این عرصه تأکید کردند؛ مسیری که به گفته ایشان، با وجود مشکلات و کمبودها، حرکت رو به جلوی ایران اسلامی را متوقف نخواهد کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مراسم سالروز میلاد پر برکت حضرت فاطمه زهرا(س) ضمن بر شمردن فضائل و مناقب بانوی دو عالم فراتر از فهم و درک، بر ناکامی دشمن در تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ملت ایران تأکید کردند و فرمودند: مقاومت ملی عامل اصلی عبور کشور از فشارهای همهجانبه نظام سلطه است.
مقام معظم رهبری با اشاره به انتقال میدان تقابل از جنگ نظامی به جنگ تبلیغاتی و رسانهای، بر ضرورت آرایش هوشمندانه دفاعی و هجومی در این عرصه تأکید کردند؛ مسیری که به گفته ایشان، با وجود مشکلات و کمبودها، حرکت رو به جلوی ایران اسلامی را متوقف نخواهد کرد.
در این راستا با ، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی، گفتوگو شده است که در ادامه میخوانیم:
مقاومت ملی، ادامه مسیر اقتصاد مقاومتی است
رهبر معظم انقلاب مقاومت ملی را فراتر از مقاومت نظامی تعریف کردند. این تعریف چه الزامات عملی برای مدیریت کشور در شرایط فشار اقتصادی و رسانهای ایجاد میکند؟
بحث مقاومت ملی، ادامه مسیر اقتصاد مقاومتی است که سالها قبل، به ویژه در مقابله با تحریمها و فشار حداکثری دشمنان انقلاب مطرح شد. با توجه به شکلگیری جنگ ترکیبی، طبیعتاً مقاومت در برابر چنین جنگی باید فراگیر باشد و از این رو از آن به عنوان «مقاومت ملی» یاد میشود. این مقاومت ملی نوعی مواجهه نرم، صبورانه و در عین حال فعال و پیشبرنده نسبت به اهداف انقلاب است.
مفهوم مقاومت، نباید مترادف انفعال، انزوا، گوشه رینگ ایستادن و ضربه خوردن تلقی شود. مقاومت یک مفهوم مثبت و پیشرونده است. مقاومت یعنی پر کردن رخنههایی که دشمن میتواند از طریق آنها بر جامعه اثر بگذارد و بسیج ظرفیتها و توانمندیها برای خنثی کردن اهداف دشمن و جلوگیری از عقبنشینی انقلاب در مسیر پیشرفت و اهداف خود است.
الزامات این وضعیت برای مدیران این است که باید بیشترین فشار را خود تحمل کنند تا کمترین فشار به مردم وارد شود. همچنین لازم است صحنه را بهخوبی و پیش و بیش از همه بشناسند و حرکت خود را متناسب با آرایش دشمن، فعال و پویا نگه دارند. اینکه متذکر شدم بیش از همه یعنی فراگیری عرصه مقاومت و ظرفیتسازی و بسترسازی برای این جهت را باید متوجه باشند. اینکه صرفا فشار دشمن را فشار اقتصادی قلمداد کنیم و فشارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نبینیم یا کوچک بینگاریم ناشی از این است که صحنه را به خوبی نشناختهایم.
ضرورت اقدامی فراگیر و جامع برای مقاومت
لذا اقدامی که برای مقاومت انجام میدهیم باید فراگیر و جامع باشد و نباید به بهانه اینکه دشمن در مسئله اقتصادی فشار میآورد، مراقبت، هدایت و بسترسازی و بسیج در تمامی جنبهها را نادیده بگیریم و رها کنیم و تصور کنیم بسته فرهنگ را باید رها کرد و به حال خود گذاشت. حال آنکه اگر رخنه و نفوذی در عرصه فرهنگ رخ دهد، همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند هویت تاریخی و فرهنگی ملت ما مورد تاخت و تاز قرار بگیرد، طبیعتا اثر منفی نسبت به مقاومت اقتصادی نیز خواهد گذاشت. به عبارت دیگر انگیزهای برای اینکه بخواهیم مقاومت اقتصادی انجام دهیم نیز وجود نخواهد داشت.
به همین جهت اگر این مسیر را دنبال کنیم دولتمردان و مدیران نیز با شناخت جامع و بسیج ظرفیتها میتوانند مسئولیت خود را بهتر ایفا کنند و مقاومت ملی را به شکلی مؤثر پیاده کنند.
سابقه تمدنی و فرهنگی بسیار قوی ملت ایران
ایکنا ـ یک قرن است دشمن تلاش میکند هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ایران را با جنگهای تبلیغاتی و رسانهای تغییر دهد. به نظر شما چه عواملی باعث شده این پروژه تاکنون ناکام بماند؟
مردم ایران اسلامی سابقه تمدنی و فرهنگی بسیار قوی دارند؛ پیشینهای که کمتر کشوری از آن برخوردار است. قبل از اسلام، مردم ایران فرهیخته، فرهنگدوست و صاحب اقتدار بودند. مردم ایران هم از نظر گستردگی و پهنای سرزمینی و هم از نظر متدین بودن به ادیان توحیدی همواره دارای پیشینه هستند. پیش از اسلام نیز معروف است که ایرانیان به دین زرتشت پایبند بودند، یعنی نگاه توحیدی در جامعه ریشه و پیشینه داشته و دارد. بعد از ورود اسلام، مردم ما با آگاهی، بصیرت و زمینه فهم و شعور و مسئولیتپذیری، اسلام را پذیرفتند نه با زور و تحمیل و این ارتباط فرهنگی و دینی نسل به نسل ادامه پیدا کرده است.
رسوخ فرهنگ تشیع در جامعه و ارتباط با اهلبیت (ع)، حتی بین برادران اهل سنت که ریشه تاریخی در این کشور دارند، نیز وجود دارد؛ آنان معمولاً محبت و احترام ویژهای برای اهلبیت (ع) قائل هستند. این مودت با اهلبیت(ع) و تبعیت از آنها باعث شده فرهنگ دینی و عاشورایی در جامعه ما عمق پیدا کند و هر تلاش دشمن برای تغییر آن ناکام بماند.
ایکنا ـ این تغییر میدان نبرد چه پیامها و توجهی را برای نهادهای فرهنگی و تبلیغی در پی دارد؟
دشمن هرچه تلاش میکند، مناسبتهای دینی و فرهنگی مثل عاشورا، ماه رمضان، شبهای قدر و زیارت امام رضا (ع) همچنان موجب انرژی، انگیزه و مقاومت در جامعه میشوند. این آیینها و مناسبتها نسل به نسل منتقل شده و صیانت از هویت دینی و فرهنگی کشور را تضمین کردهاند. بنابراین، تقویت و گسترش این ظرفیتها آثار تاریخی و فرهنگی پایداری برای آینده خواهد داشت و نهادهای فرهنگی باید توجه ویژهای به این فرصتها داشته باشند.
لزوم توجه نهادهای فرهنگی برای نقشآفرینی در امنیت فرهنگی
ایکنا ـ جنگ تبلیغاتی و رسانهای امروز به کانون اصلی تقابل با دشمن تبدیل شده است. این تغییر میدان نبرد چه پیامها و الزاماتی را برای نهادهای فرهنگی و تبلیغی به همراه دارد؟
امروز نهادهای فرهنگی باید بیش از گذشته متوجه نقشآفرینی خود در امنیت فرهنگی باشند. شرایط پیشآمده اقتضا میکند که با اهتمام، انگیزه و انسجام بیشتری وارد میدان شوند و نگاهشان به هسته فعالیت فرهنگی، نگاهی بازتر، گستردهتر و عمیقتر باشد.
کار فرهنگی صرفاً به این معنا نیست که مثلاً کلاس قرآن برگزار کنیم یا فعالیتهای مشابه انجام دهیم. رهبر معظم انقلاب در توضیح کار فرهنگی فرمودند که کار فرهنگی، کاری است که نگرش مردم را تغییر دهد یا آن را حفظ و تقویت کند؛ اگر نگرش الهی نیست، آن را اصلاح کند و اگر نگرش مثبت است، آن را تقویت کند.
این اثرگذاری فرهنگی ممکن است از راههای مختلف اتفاق بیفتد؛ به طور نمونه گاهی با سفر راهیان نور، گاهی با یک اردوی تفریحی، گاهی با یک گفتوگوی دوستانه و صمیمی. همه اینها باید متناسب با جامعه مخاطب و شرایط، طراحی شود. حتی ممکن است فعالیت فرهنگی بهصورت مستقیم هم نباشد؛ یعنی در ظاهر یک اقدام امدادرسانی اقتصادی یا مددکاری اجتماعی تلقی شود اما در باطن اثر فرهنگی و هویتساز خود را داشته باشد.
کار فرهنگی نیازمند تنوع است
به همین دلیل، کار فرهنگی نیازمند تنوع است و نباید فقط به فعالیتهای مستقیم فرهنگی اکتفا کرد. بهویژه در شرایطی که دشمن از همه ابعاد به مردم فشار میآورد تا آنها را به عقبنشینی وادار کند. دشمن تلاش میکند با فشار اقتصادی، اهداف فرهنگی خود را محقق کند و مردم را متقاعد سازد که برای بهتر شدن کیفیت زندگی باید از ارزشهای انقلاب دست بکشند.
در مقابل، ما باید از مزیت نسبی خود استفاده کنیم و این مزیت، پشتوانه فرهنگی ماست. صاحبان فرهنگ باید با غنیسازی بستر فرهنگی عمیق اسلامی، ایرانی و انقلابی، از این ظرفیت فرهنگی برای افزایش مقاومت در سایر عرصهها نیز بهره بگیرند.
افزایش همدلی مردم در رفع مشکلات
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب برای چندمین بار بر لزوم تغییر «آرایش دفاعی و هجومی» در حوزه تبلیغاتی و رسانهای تأکید کردند. این تأکید به چه علتی است و چه موانعی موجب شده که تاکنون بهطور کامل محقق نشود؟
مطالبه تغییر آرایش به این دلیل است که با این بازآرایی، ما نهتنها بتوانیم میزان آسیبپذیری خود را کاهش دهیم، بلکه قدرت آسیبرسانیمان را نیز افزایش بدهیم. به همین جهت، رهبر معظم انقلاب تأکید میکنند که باید نقاط ضعف فرهنگ و تمدن رقیب را بشناسیم و با ظرفیت رسانهای و فرهنگی، آنها را برجسته کنیم و علیه آنچه در حال وقوع است، یورش ببریم. بنابراین، بازآرایی رسانهای و فرهنگی دقیقاً از همینجا ضرورت پیدا میکند.
اما اینکه چرا هنوز به آن آرایش مناسب نرسیدهایم!؟ به نظر میرسد ریشه اصلی این است که ما اهمیت و گستردگی صحنه را آنطور که باید، باور نکردهایم. در دوران دفاع مقدس، تهدید نظامی دشمن تا شهرها کشیده شده بود؛ موشکبارانها و شهادت مردم در اقصی نقاط کشور باعث میشد همه، وجود جنگ را با تمام وجود احساس کنند. همین احساس، انتظارات را کنترل میکرد و موجب افزایش همدلی و همکاری مردم در رفع مشکلات میشد.
ما این تجربه را در جنگ تحمیلی ۱۲روزه هم داشتیم. اگرچه مدت آن کوتاه بود اما مزیتش این بود که همه مردم، بهویژه نسل جدید، آن را بهطور مستقیم تجربه کردند و «اتحاد مقدس» را لمس کردند. دلیل این اتحاد هم روشن بود؛ مردم با تمام وجود متوجه شدند که دشمن تا قلب تهران آمده و اگر کوچکترین رخنهای در داخل ببیند، فشار خود را مضاعف خواهد کرد و سرنوشتی شبیه یا حتی بدتر از آنچه برای کشورهایی مثل لیبی و سوریه رقم خورد، برای ایران اسلامی در نظر دارد.
بغض دشمن نسبت به ایران و بازدارندگی جمهوری اسلامی
بغض دشمن نسبت به ایران و بازدارندگیای که جمهوری اسلامی بهواسطه موقعیت ژئوپلیتیک خود در منطقه غرب آسیا ایجاد کرده، باعث شده بود آنها سرنوشت شومتری را برای کشور ما طراحی کنند. وقتی مردم این خطر را بهدرستی درک کردند و احساس کردند میخواهند چنین سرنوشتی را برای کشور رقم بزنند، شاهد آرامش مثالزدنی و تاریخی آنها در آن چند روز بودیم و همزمان، همت مسئولان برای به حداقل رساندن آسیبها به نمایش گذاشته شد که تجربهای زرین و موفق برای کشور رقم خورد.
یکی از دلایل اصلی محقق نشدن بازآرایی رسانهای، همین درک نکردن اهمیت و حساسیت صحنه است. وقتی این درک وجود نداشته باشد، آفت دیگری هم بروز میکند و آن بزرگ شدن مسائل کوچک است. در چنین شرایطی، نیروهای انقلاب و دلسوزان پیشرفت ایران اسلامی بهجای تمرکز بر مسئله اصلی، درگیر اختلافات ریز و درشت میشوند، به یکدیگر میپردازند و حتی از تریبونهای رسانهای خود برای حذف طرف مقابل استفاده میکنند. این وضعیت، خود مانعی جدی در مسیر تحقق آرایش صحیح دفاعی و هجومی است.
ضرورت تلاش فراگیر برای ارائه راهحلهای خروج از کاستیها
ایکنا ـ در بحث «بازآرایی دفاعی و هجومی»، چه نکات مغفولماندهای وجود دارد که باید بیشتر به آن توجه شود؟
نکته دیگر در مسئله بازآرایی این است که این تغییر آرایش فقط به این محدود نمیشود که ما دسیسههای دشمن را بشناسیم و علیه آنها افشاگری کنیم؛ هرچند این موضوع بسیار مهم است. همچنین صرفاً به این معنا هم نیست که به همدیگر نپریم و از یکدیگر کمتر انتقاد کنیم، بهویژه انتقادهای غیرمستند یا ضعیف؛ اینها هم اهمیت دارند، اما کافی نیستند.
بازآرایی باید یک ضلع سوم هم داشته باشد و آن، تلاش همهجانبه و فراگیر برای ارائه راهحلهای خروج از کاستیها و معضلات موجود است. نباید در مسیر ارائه راهحلها ناامید شد. ممکن است یک راهحل مورد کمتوجهی قرار بگیرد یا شنیده نشود؛ در این شرایط باید تلاش کرد مخاطبان را متقاعد کرد. اگر راهحلی نقاط مثبت دارد اما فهمیده یا شنیده نمیشود، لازم است خودمان را جای مخاطب بگذاریم و ببینیم چه موانعی باعث میشود حرف ما را نفهمد یا آن را مبنای عمل قرار ندهد. در این صورت باید پیشنهاد دوم و سوم را ارائه داد و مسیر اقناع را ادامه داد.
در عرصه سیاسی و مذاکرات، بهویژه در تجربه برجام، دیدیم جریانی که معتقد بود راه رسیدن به نتیجه مذاکره است، با وجود اینکه طرف مقابل بارها میز مذاکره را به هم زد، بهانهجویی کرد یا طرحها را نپذیرفت، باز هم دست از تلاش نکشید. آنها با کم و زیاد کردن امتیازات و ارائه پیشنهادهای جدید، سماجت به خرج دادند تا شاید یکی از این مسیرها به نتیجه برسد.
این اصرار و پیگیری برای رسیدن به یک راهکار قابل توافق، نشاندهنده اهمیت موضوع برای آنها بود. هرچند بحث مذاکره با اجانب در چارچوب و شرایط خود، همچنان از دستور کار نظام خارج نشده و باید حتماً تجربیات گذشته را مدنظر قرار داد اما نکته من این است که چرا ما چنین رویکردی را نسبت به نیروهای خودی کمتر به کار میگیریم؟ چرا در اقناع، ارائه راهحل و تلاش برای تفاهم داخلی، اهتمام کمتری داریم؟
به نظر من، این هم یکی دیگر از وجوه مهمی است که ضرورت بازآرایی رسانهای و فرهنگی را نشان میدهد و آن را الزامآور میکند.




نظر شما