ریحانه مبینی از آن دست دختران ایرانی است که مسیر موفقیت را با استعداد، پشتکار و تلاش بیوقفه خودش طی کرده است. او بدون رانت و سهمیه، در دو عرصه مهم ورزش و علم درخشیده؛ اول در ورزش نخستین زن ایرانی قهرمان آسیا در رشته پرش طول شد و بعد هم در رشته دندانپزشکی درخشید و و نام خود را ماندگار کرد.
این بانوی ورزشکار با کسب مدال طلای رقابتهای قهرمانی دوومیدانی آسیا، عنوان نخستین زن ایرانی قهرمان آسیا در رشته پرش طول را به نام خود ثبت کرد و بار دیگر توانمندی دختران ایرانزمین را به نمایش گذاشت. مبینی که در ردههای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان رکورددار این ماده است، با پرشی به طول ۶ متر و ۴۰ سانتیمتر بر سکوی قهرمانی آسیا ایستاد و روحیه خستگیناپذیر خود را فریاد زد.
هرچند مصدومیت از ناحیه کمر و مچ پا در میانه پاییز امسال، او را از حضور در بازیهای کشورهای اسلامی بازداشت، اما این مسئله، چیزی از اراده و انگیزهاش کم نکرد. در ادامه، پای صحبتهای این بانوی قهرمان نشستیم تا از مسیر زندگی و رازهای موفقیتش بیشتر بدانیم.
ریحانه ممبینی چطور از دندانپزشکی به دوومیدانی و قهرمانی رسید؟
من از ۱۱سالگی ورزش را شروع کردم، قبل از اینکه کلاً وارد رشته تجربی و بحث دندانپزشکی شوم. آن زمان از رده نوجوانان وارد تیم ملی شدم و بعد از آن خواندن برای کنکور را شروع کردم. یعنی اول ورزش در زندگی من بود، بعد درس وارد شد. کنکور دادم، دندانپزشکی قبول شدم و دوباره هر دو مسیر را همزمان ادامه دادم.
سخت نبود یک رشته دشوار را همزمان با ورزش حرفهای جلو ببرید؟
راستش من خیلی به درس خواندن علاقه داشتم و واقعاً از مدرسه لذت میبردم. دوست داشتم وارد رشتههای پزشکی شوم. بین پزشکی و دندانپزشکی مردد بودم، اما بعد از مشورتهایی که گرفتم فهمیدم دندانپزشکی این امکان را میدهد که در کنارش ورزش حرفهای را ادامه بدهم. برای همین تصمیم گرفتم در کنار ورزش، دندانپزشکی را انتخاب کنم.
در حال حاضر تمرکز اصلیتان روی کدام است؛ ورزش یا دندانپزشکی؟
الان که فارغالتحصیل شدهام، سعی میکنم اولویتم ورزش باشد، اما در کنارش کار هم میکنم تا بتوانم هزینههای ورزش را تأمین کنم. درآمد اصلی من فعلاً از دندانپزشکی است.
یعنی مطب دارید یا در جایی مشغول به کار هستید؟
مطب شخصی ندارم، در کلینیک کار میکنم و طرحم هم تازه شروع شده است.
هنگام دویدن و پرش، به چه چیزی فکر میکنید؟
به چیز خاصی فکر نمیکنم. سعی میکنم ذهنم را رها کنم و فقط روی تکنیکها تمرکز داشته باشم. کل این فرایند شاید پنج ثانیه هم طول نکشد و واقعاً فرصتی برای فکر کردن به چیزهای دیگر نیست.
بزرگترین حامی شما در این مسیر چه کسی بوده است؟
مربیام. واقعاً در مقاطعی که خیلی ناامید میشدم، ایشان همیشه به من انگیزه میدادند و هیچوقت اجازه نمیدادند تسلیم شوم. حتی زمانی که من تازه در سطح کشور بودم، همیشه به من میگفتند تو میتوانی در آسیا و حتی المپیک مدال بگیری. این نگاه بزرگ خیلی به من کمک کرد. خانوادهام هم فوقالعاده حامی بودند؛ هیچوقت به من نه نگفتند و از نظر روحی و مالی حمایم کردند. آنها اصلاً از آن خانوادههایی نبودند که بگویند دختر نباید ورزش کند یا اردو برود. مسیر را برایم هموار کردند.

یکی از سختترین لحظههای این مسیر برایتان چه زمانی بود؟
سال سوم دبیرستان، یک سال کامل برای مسابقات نوجوانان آسیا در اردو بودم. اما یک ماه قبل از مسابقه آسیب دیدم. با همان شرایط رفتم، شانس مدال داشتم اما مدال نگرفتم. چند روز فقط در هتل گریه میکردم. چون هم یک سال درس را فدای ورزش کرده بودم و هم مدال از دست رفته بود. بعد از آن تصمیم گرفتم یک سال ورزش را کنار بگذارم و روی درس تمرکز کنم و همان باعث شد در رشته مورد علاقهام قبول شوم. حالا که نگاه میکنم، میبینم حتی شکستها هم میتوانند به نفع آدم تمام شوند.
ویدیوهایی هم از تمرین شما در زمینهای خاکی منتشر شده که نشان از تلاش زیاد شما در این سالها دارد. از آن دوران و چالشهای دوومیدانی زنان بگویید.
اوایل که شروع کردم، زمین تمرین ما شبیه بیابان بود. مربیام با بیل یک چاله پرش درست کرده بود و من دو، سه سال روی همان خاک تمرین میکردم. در حالی که پرش طول نیاز به پیست استاندارد دارد، اما من از همان زمین خاکی شروع کردم و حتی رکورد نوجوانان ایران را هم شکستم. کمکم شرایط بهتر شد، اما واقعیت این است که اول کار هیچچیز آماده نبود. من همیشه میگویم برای شروع، نباید منتظر فراهم شدن صددرصدی امکانات بود. اراده آدم خیلی مهمتر از امکانات است.
و بعد از مدال طلای قهرمانی آسیا، چقدر شرایط تغییر کرد؟ حمایتها بیشتر شد؟
واقعیتش همان یکی دو ماه اول یکسری حمایتها بود، اما بعد از آن حمایت خاص یا اسپانسر جدی نداشتم. الان دوباره خودم دارم تمرین میکنم. پاداشها هم با توجه به وضعیت اقتصادی کشور خیلی چشمگیر نیست. امیدوارم شرایط اقتصادی بهتر شود تا جوانها راحتتر به آرزوهایشان برسند.
با وجود این شرایط، به مهاجرت فکر نکردید؟
نه، واقعاً. من اینجا هم کار دارم، هم ورزش میکنم، هم خانوادهام اینجا هستند. برای موقعیتی که در ایران ساختهام خیلی زحمت کشیدهام. اینکه همهچیز را رها کنم و از صفر در یک کشور دیگر شروع کنم برایم سخت است. دوست دارم شرایطی پیش بیاید که همه با هم برای بهتر شدن اوضاع کشور تلاش کنیم.
امیدتان به المپیک چقدر است و الان چه تمریناتی انجام میدهید؟
مدتی دچار آسیبدیدگی بودم، اما خدا را شکر الان بهترم. دوره آمادگی را شروع کردهام. المپیک سه سال دیگر است و دوست دارم بتوانم در آن حضور داشته باشم، اما سعی میکنم پلهپله جلو بروم و فعلاً روی مسابقات سال آینده تمرکز کنم.
آینده دوومیدانی ایران، بهویژه در بخش زنان را چطور میبینید؟
در چند سال اخیر بانوان پیشرفت فوقالعادهای داشتهاند و رکوردهای مهمی جابهجا شده است. احساس میکنم حمایتها هم بیشتر شده. اگر شرایط اقتصادی بهتر شود، بانوان ما پتانسیل و خودباوری لازم برای درخشش در میادین بزرگ را دارند. حتی فکر میکنم در آینده شاید عملکرد زنان از مردان هم بهتر شود. ایمان به توان زنان ایرانی، اولین قدم برای قهرمانیهای بزرگتر است.





نظر شما