تحولات منطقه

حجم عظیم مقالات و تحلیل‌های منتشر شده در رسانه‌های اسرائیلی در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که ایران به خط مقدم سلسله مراتب تهدید بازگشته است، نه به عنوان یک احتمال نظری دور، بلکه به عنوان یک دشمن اصلی که رویارویی با او همچنان حل نشده باقی مانده است.

تحلیل رسانه فلسطینی از چالش‌های ایران و اسرائیل بعد از «جنگ ۱۲ روزه»؛ وضعیت شکننده «آرامش مسلحانه»
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس‌آنلاین، رسانه فلسطینی «شبکه خبری قدس» در گزارشی به قلم «رامی ابو زبیده» نوشت: جنگی که در ژوئن ۲۰۲۵ آغاز شد و اسرائیلی‌ها آن را «جنگ دوازده روزه» می‌نامند، به درگیری با تهران پایان نداد، بلکه آن را تغییر شکل داد و هر دو طرف را از مرحله حمله و تلافی به مرحله‌ای پیچیده‌تر منتقل کرد که با مسابقه‌ای برای بازسازی قابلیت‌ها و تلاش برای ایجاد معادلات بازدارنده جدید در یک محیط منطقه‌ای بسیار سیال مشخص می‌شود.

از منظر صرفاً نظامی، حملات اسرائیل و آمریکا که تأسیسات هسته‌ای و زیرساخت‌های موشکی ایران را هدف قرار دادند، به موفقیت عملیاتی ملموسی دست یافتند، اما به یک نتیجه استراتژیک قاطع نرسیدند. حتی در ارزیابی‌های اسرائیل، هیچ اجماعی در مورد میزان خسارت وارده به برنامه هسته‌ای و همچنین در مورد بازه زمانی که این برنامه به عقب رانده شد، وجود ندارد. بین لفاظی‌های سیاسی اغراق‌آمیز آمریکا که "نابودی برنامه" را اعلام می‌کند و ارزیابی‌های نظامی محتاطانه‌تر اسرائیل، یک راه حل میانه پدیدار می‌شود: ایران آسیب دید اما فلج نشد و ظرفیت آن برای بهبودی، حتی با توجه به مقیاس حمله، نسبتاً سریع، دست نخورده باقی ماند.

مهم‌تر از آن، این جنگ برای اسرائیل، مقیاس تهدید موشک‌های بالستیک ایران را آشکار کرد، حتی در تعداد بسیار کمتر از آنچه تهران قبل از جنگ انتظار داشت. شلیک تنها ۴۵۰ موشک کافی بود تا فشار بی‌سابقه‌ای بر سیستم‌های دفاع هوایی اسرائیل و آمریکا وارد کند و آسیب‌پذیری جبهه داخلی را در برابر حملات متمرکز آشکار سازد. این امر، موشک‌ها، نه سلاح‌های هسته‌ای، را در صدر نگرانی‌های امنیتی اسرائیل قرار داده است. موشک صرفاً یک سلاح تهاجمی نیست؛ بلکه سپری است که از برنامه هسته‌ای محافظت می‌کند و وسیله‌ای است که هزینه هرگونه حمله آینده را به سطحی می‌رساند که اسرائیل به تنهایی قادر به تحمل آن نخواهد بود.

برآوردهای متعدد اسرائیلی نشان می‌دهد که ایران پس از جنگ، حتی قبل از از سرگیری تولید، هنوز حدود ۱۵۰۰ موشک دوربرد در اختیار داشت. از نظر نظامی، این رقم نشان می‌دهد که تهران توانایی بازدارندگی خود را حفظ کرده است و هر دور جدیدی از جنگ با شدت بیشتری آغاز خواهد شد، نه از صفر. این یک معادله جدید ایجاد می‌کند: سوال این نیست که آیا ایران توانایی‌های خود را بازسازی خواهد کرد یا خیر، بلکه سوال این است که این کار چقدر طول خواهد کشید و چه کسی می‌تواند از این زمان به نفع خود استفاده کند.

در این زمینه، واضح است که ایران به سرعت از مرحله شوک به مرحله یادگیری منتقل شده است. ضرباتی که متحمل شده است، آن را به سمت رها کردن پروژه استراتژیک خود سوق نداده، بلکه آن را دوباره سازماندهی کرده است. تمرکز فعلی، همانطور که در مقالات اسرائیلی منعکس شده است، بر حرکت آشکار به سمت سلاح‌های هسته‌ای نیست، بلکه بر تعمیر، گسترش و بهبود دقت سیستم‌های تولید موشک، بازسازی دفاع هوایی، انتقال قابلیت‌های بیشتر به زیر زمین و کاهش نقاط گلوگاهی است که اسرائیل در جنگ قبلی هدف قرار داده است. این تغییر، بیش از آنکه صرفاً ترمیم آسیب‌ها باشد، نشان دهنده تغییر در دکترین است و نشان‌دهنده آمادگی برای دور بعدی درگیری‌های پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر است.

در مقابل، اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دچار تحولی در دکترین امنیتی خود شده است که در اتخاذ دکترین «پیشگیری» آشکار شده است - یعنی جلوگیری از تحقق کامل تهدید، به جای تکیه صرف بر مهار یا پاسخ پس از یک اقدام. این دکترین به وضوح در غزه و لبنان به کار گرفته شد، جایی که اسرائیل تقریباً آزادی عمل مطلق برای حمله به هرگونه تلاش برای بازسازی نظامی به خود اعطا کرد. با این حال، اعمال این دکترین علیه کشوری به بزرگی ایران، چالش‌های عمده‌ای را در رابطه با فاصله جغرافیایی، هزینه عملیات، درگیری‌های بین‌المللی و وابستگی تقریباً کامل به موضع آمریکا ایجاد می‌کند.

معضل استراتژیک اسرائیل در همین جا نهفته است. از یک سو، تل آویو معتقد است که اجازه دادن به ایران برای تکمیل بازسازی قابلیت‌های موشکی و دفاعی خود، دریچه فرصت را برای هرگونه اقدام نظامی مؤثر در آینده می‌بندد. از سوی دیگر، اذعان دارد که درگیر شدن در یک رویارویی گسترده با ایران بدون مشارکت مستقیم آمریکا، خطرات غیرقابل کنترلی را به همراه دارد. این تناقض، تمرکز شدید بر دیدار نتانیاهو و ترامپ را نه به عنوان یک رویارویی سیاسی معمول، بلکه به عنوان یک نقطه عطف بالقوه که می‌تواند تعیین کند آیا اوضاع تشدید می‌شود یا کاهش می‌یابد، توضیح می‌دهد.

قرائت اسرائیلی‌ها از موضع آمریکا، شکاف آشکاری را در بینش آنها نشان می‌دهد، نه در تشخیص تهدید. واشنگتن ایران را یک تهدید می‌داند، اما خواهان جنگ جدیدی در خاورمیانه نیست، به ویژه با توجه به تلاش‌های دولت آمریکا برای تغییر شکل منطقه و حل مسائل غزه، لبنان و سوریه با حداقل دخالت مستقیم نظامی. طبق این قرائت، ترامپ ترکیبی از فشار، تحریم و بازدارندگی غیرمستقیم را ترجیح می‌دهد و گزینه نظامی را در پس‌زمینه نگه می‌دارد، نه در خط مقدم. با این حال، اسرائیل از یک دیدگاه وجودی حادتر عمل می‌کند و معتقد است که به تعویق انداختن یک رویارویی امروز می‌تواند به جنگی خطرناک‌تر در فردا منجر شود.

این واگرایی، نه تنها بین اسرائیل و ایران، بلکه در درون خود دستگاه تصمیم‌گیری غرب نیز تنشی پنهان ایجاد می‌کند. این امر، در را به روی یک سناریوی بسیار خطرناک باز می‌کند: تشدید ناخواسته تنش. طبق هشدارهای افسران ارشد اسرائیلی، تشدید لفاظی‌های سیاسی و رسانه‌ای پیرامون ایران می‌تواند در تهران به عنوان مقدمه‌ای برای یک حمله قریب‌الوقوع تفسیر شود و تهران را به بررسی گزینه حمله پیشگیرانه - نه از روی تمایل به جنگ، بلکه از ترس غافلگیر شدن - وادار کند. در محیطی مملو از سوءظن و با سابقه‌ای طولانی از حملات پنهان و آشکار، یک محاسبه اشتباه می‌تواند برای شعله‌ور کردن رویارویی که هیچ یک از طرفین در حال حاضر خواهان آن نیستند، کافی باشد.

از منظر نظامی-استراتژیک، نمی‌توان گفت که منطقه در آستانه جنگ قریب‌الوقوع به معنای سنتی آن است، اما آنچه مسلم است این است که ما با یک وضعیت شکننده «آرامش مسلحانه» روبرو هستیم که در آن عوامل انفجار در حال انباشته شدن هستند. نه ایران آماده کنار گذاشتن پروژه خود است و نه اسرائیل آماده پذیرش بازگشت تهران به موقعیتی است که توسط یک چتر جامع موشکی و دفاعی محافظت شود. در این مسابقه با زمان، هر گام، هر بیانیه و هر رزمایش نظامی بخشی از یک نبرد روانی و استراتژیک گسترده‌تر می‌شود.

خلاصه اینکه، جنگ بین اسرائیل و ایران در ژوئن ۲۰۲۵ پایان نیافت، بلکه وارد مرحله‌ای جدید، با خشونت کمتر و پیچیده‌تر شد. این مرحله نه تنها بر حملات مستقیم، بلکه بر مدیریت زمان، ظرفیت‌سازی و آزمایش محدودیت‌های بازدارندگی نیز مبتنی است. سوال واقعی امروز این نیست که آیا دور دیگری از جنگ وجود خواهد داشت یا خیر، بلکه این است که چه زمانی، به چه شکلی، و آیا نتیجه یک تصمیم حساب‌شده خواهد بود یا محصول یک سوءتفاهم و لغزش تدریجی که هیچ‌کس نمی‌تواند در هیچ نقطه‌ای جلوی آن را بگیرد.

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha