بناهایی که تنهای سخت و زمختشان را پهن کرده اند برای بلعیدن جرعهای آفتاب، حالا از رطوبتهای گاه و بیگاه هوا که سم است بر جانشان، برای تکه تکه شدن ثانیه میزنند. مسؤولانی که میباید فکری برای این رطوبتها میکردند حالا دارند دفتر دستکشان را جمع میکنند تا جا برای مدیر بعدی باز شود. در این گیرودار تغییر و تحولات مدیریتی و ریاستی اما هنوز رعشه بر تن میراث فرهنگی باقیست که چه قرار است بر سرش بیاید. میراثی که با آمدن اسفندیار دولت نهم، چنان در برابر تصمیمات نادرست قامت خم کرد که برخی از مدیران گمانشان رفت این قامت خم شده میراث، سکویی برای پرتاب آنهاست و نه رنجی کمرشکن بر اهل فرهنگ. قصه 8 ساله میراث در دولتهای گذشته نهم و دهم چنان غمناک است که یادآوری برخی از اتفاقاتش آه از جان دوستداران تاریخ این سرزمین بلند میکند.
از چهره معترضین فیلم میگرفتند!
یاغش کاظمی، کارشناس ارشد مرمت و بناهای تاریخی با یادآوری سر و صداهای ماجرای آبگیری سد سیوند در زمان ریاست رحیم مشایی بر میراث فرهنگی میگوید: اگرچه آبگیری سد سیوند در نزدیک آرامگاه کوروش شکست خورد ولی به یاد دارم همان زمان انجمنهای دوستدار میراث خیلی اعتراض کردند. مسوولان میراث فرهنگی به فکر نبودند شبنم صبحگاهی پر از سولفات و آلودگیهای هوا که روی سنگهای مجموعه پاسارگاد مینشیند، منجر به زوال این بنای عظیم تاریخی میشود. تشکلهای مردمی دوستدار میراث فرهنگی همان زمان اعتراض کردند که باید رطوبت سنج نصب شود تا مسوولان از جدی بودن خطر مطمئن شوند. او اضافه میکند: زمانی که روبروی میراث فرهنگی تجمع داشتیم تا آقای رحیم مشایی بیاید و حرف هایمان را بشنود یک نفر با دوربین فیلم برداری از سازمان بیرون آمد و تک تک چهره معترضان را ثبت کرد. بعضی از دوستان نگران بودند که برایشان مشکل امنیتی ایجاد شود و از کار اخراج شوند. چنین کاری فقط جو را متشنج کرد در حالیکه تجمع ما سیاسی نبود.
کاظمی معتقد است که عملکرد تشکلهای مردمی دوستدار میراث فرهنگی مثبت بوده است و با اعتراضاتشان، توجهات را جلب کرده و حساسیتهای عمومی را بالا برده اند و این کار باعث شده، مسوولان سازمان میراث فرهنگی در منگنه قرار بگیرند. البته به گفته او گاهی آنقدر موانع زیاد بوده و سنگ پیش پایشان میانداختند که آنان را از پیگیری ناامید کرده است، اما باز هم از هیچ تلاشی برای کمک به میراث فرهنگی دریغ نداشتهاند.
لگدی بر این پیکر نیمه جان نزنیم
مرتضی فرشته نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان و کارشناس ارشد مرمت بافتهای تاریخی هم از آنهایی است که دل پردردی از وضعیت مرمت بناهای تاریخی دارد. او میگوید: در هشت سالی که گذشت به دلیل سوء مدیریت خیلی به میراث فرهنگی آسیب زده شد و متاسفانه چون قانونی نداریم که اگر کسی بر اساس دیدگاههای اشتباه و بیدانشی، تصمیمش باعث آسیب رساندن به بنایی تاریخی شد، باید محاکمه شود، هر مدیری که بر مسند ریاست سازمان میراث فرهنگی نشست، لگدی بر این پیکر نیمه جان زد و رفت.
فرشته نژاد با اظهار تأسف از وضعیت نامناسب مرمت بناهای تاریخی تأکید میکند: مرمت، یک کار علمی است. تعمیرات غیرکارشناسی و سلیقهای ضربههای جبران ناپذیری بر پیکر میراث فرهنگی زده و میزند.
او اضافه میکند: مرمت، کاری تخصصی است برای همین در دانشگاه، رشته مرمت بناهای تاریخی وجود دارد. این کارشناس مرمت به چند نمونه از مرمتهای ناموفق در شهر تاریخی اصفهان اشاره کرده و میگوید: نتوانستند رطوبت پایههای عمارت هشت بهشت را برطرف کنند ، صورت مسأله را پاک کردند. سنگفرشهای ناب صفوی را کندند و جایش آجرفرش چیدند و من مطمئنم با این روش هم رطوبت آنجا خشک نمی شود یا گنبد مسجد امام را که طی دهههای اخیر مرمت کرده بودند، خطر ریزش تهدید میکرد، آنقدر ماجرا را رسانهای کردند که سرانجام مسوولان به دادش رسیدند. جالب است که بعد از 400 سال کاشیهای گنبد سرجایش بود اما به دلیل ضعف در مرمت، رو به نابودی رفت.
تمام نگرانی فرشته نژاد این است که بناهای تاریخی قبل از صفویه دارد نابود میشود و تأکید میکند: امیدمان این است که ریاست جدید سازمان، میراث فرهنگی را از سیاست دور کند، هر بلایی که در چند سال گذشته سر میراث فرهنگی آمد به خاطر بلند شدن کلنگ سیاست بر سرش بود.
کاظمی هم معتقد است در چند سال اخیر گویی جنگ تحمیلی دیگری را پشت سر گذاشتیم با این تفاوت که در زمان جنگ هواپیماهای بعثی گنبد مسجد جامع اصفهان را تهدید میکردند اما در چند سال گذشته، بیتوجهیها و تخریبها، میراث فرهنگی را به نابودی کشانده است. او میگوید: مرمت کاشیهای مدرسه چهارباغ اصفهان آنقدر ضعیف بود که همه لب پر شد و ریخت.
اهل فن، کار را به دست گیرند
فرشته نژاد امیدوار است رئیسی برای این سازمان انتخاب شود که اهل کار و دلسوخته آن باشد تا مسؤولان سازمان بر اساس شایستگیهای علمی و تخصصی انتخاب شده و اهل فن، کارها را به دست بگیرند. او معتقد است میراث فرهنگی رئیسی میخواهد که از این میراث دفاع کند، کار کارشناسی را بفهمند و صدای کارشناسان را بشنوند. به گفته او دو شریک بد برای میراث فرهنگی انتخاب شد یکی گردشگری و دیگری صنایع دستی بطوریکه اصل قضیه یعنی میراث فرهنگی، به محاق فراموشی رفت. فرشته نژاد معتقد است یکی از اشتباهات بزرگ تصمیم گیرندگان همین ادغام بوده است.
کاظمی هم با اشاره به موج بیتوجهیهای دولتهای نهم و دهم به آثار باستانی میگوید: بسیاری از آتشگاههای متعلق به عصر ساسانی به دلیل بی توجهی از بین رفته است و چیزی از آن باقی نمانده است. متاسفانه در این سالها شرایط خیلی ناامید کننده بود و منشا تمام این اتفاقات، سوء مدیریت بر سازمان میراث فرهنگی بوده است.
فرشته نژاد میگوید: در دورههای مختلف تاریخی، بلاهای زیادی برای سر میراث فرهنگی آمده است. مغولها و افغانها کم خراب نکردند یا قاجار کم آسیب نرساند. اگر امروز بنا به حفظ شناسنامه گذشتگان داریم باید در مسیر علمی و تخصصی پیش برویم، برای نجات میراث فرهنگی باید به همگرایی رسید.
نظر شما