به گزارش سرویس فرهنگی قدس انلاین بنا به روایات ائمه و گزارشات مستند تاریخی، اجنه امکان اسکان در هر مکانی را دارا می باشند، به نحوی که در این باره حمزه می نویسد امام باقر (ع) بیان داشته اند: پدرم علی بن الحسین (ع) همراه مردم و برخی از دوستان به سمت مکه حرکت کردند. آنان وقتی به صحرای عسفان رسیدند، گروهی از دوستان حضرت، خیمه های خود را در مکانی برپا نمودند. وقتی آقا علی بن الحسین (ع) به آن مکان که خیمه زده بودند، رسیدند به دوستان خود فرمودند: چرا در این مکان خیمه زده اید؟ در حالیکه اینجا مکان گروهی از اجنه می باشد که از شیعیان و دوستان ما می باشند و بودن خیمه ها در این مکان باعث تنگی مکان و اذیت آنان می شود.
پس دوستان حضرت عرض کردند: ما از این جریان بی اطلاع بودیم. همین که می خواستند خیمه ها را از آن محل بردارند ناگاه صدایی شنیدند که صاحب صدا دیده نمی شد و می گفت: ای پسر رسول خدا (ص)! خیمه ها را از محل خود حرکت ندهید و بگذارید در همین مکان بمانند که ما بخاطر شما این سختی را تحمل می کنیم و ما خوشحالیم از این که شما در این مکان فرود آمده اید. پس یک وقت دیدیم طبق بزرگی پیدا شد. داخل طبق پر بود از میوه های انگور، انار، موز و میوه های رنگارنگ دیگر، پس همگی از آن میوه ها میل نمودند.»
علاوه بر این جالب است بدانید حتی بعضی از اجنه در خانه های ما زندگی می کنند و همسایه ما هستند، بطوری که سال های سال در کنار ما بوده اند ولیکن از دیدن آن ها عاجزیم، به فرموده خداوند تبارک و تعالی: «انَه یُراکُم هو وَ قَبیله من حیث لاتَرُونَهُم»: او و قبیله اش شما را از آنجا که آن ها را نمی بینید، می بینند». (سوره اعراف: آیه ۲۷)
شیخ بدرالدین از علمای اهل تسنن در کتاب «آکام المرجان فی احکام الجان» بیان داشته است که: ابا خلیفه عبدی می گفت: فرزندِ کوچکی داشتم که از دنیا رفت و من بخاطر ناراحتی از این مصیبت، خواب از چشمانم رفته بود، مدام در خانه تنها بودم و از غصه فکرم در آرامش نبود و فقط به کودک از دست رفته ام می اندیشیدم. روزی ناگاه صدایی از گوشه منزل به گوشم رسید که گفت: سلام علیکم یا ابا خلیفه!
گفتم: و علیکم السلام و رحمة الله، در حالی که از شنیدن آن صدا ترسیده بودم که این چه کسی بود که به من سلام کرد و من او را نمی بینم!
پس همان صاحب صدا شروع به قرائت اواخر سوره آل عمران نمود، تا اینکه رسید به آیه «وَ ما عِندَالله خَیر للأَبرار»؛ بعد از این آیات، مرا صدا زد. گفتم: لبیک، گفت: آیا تو در نزد خداوند گرامی تری یا پیغمبر اسلام حضرت محمد (ص) که فرزندش ابراهیم از دنیا رفت، در حالی که می فرمود: «چشمم گریه می کند و قلبم اندوهگین است، اما چیزی نمی گویم که خداوند را به غضب آورد».
سپس صاحب صدا مرا نصیحت فراوان کرد و مرا بخاطر مرگ فرزندم تسلّی داد. گفتم: خدا تو را رحمت کند، چه کسی هستی؟ گفت: من همسایه تو می باشم که در کنار تو زندگی می کنم.
همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم (ص) محل زندگی بعضی از اجنه را که با هم اختلاف داشتند، جدا و معین کرد. عبدالله بن محمد در کتاب خود به نام «العظمه» در جزء دوازدهم این کتاب که به نام باب جن نامگذاری نموده، می گوید: بلال بن حارث نقل می کرد که در یکی از سفرهای پیامبر اکرم (ص) همراه ایشان بودیم، پس در این سفر مشاهده کردیم که پیامبر (ص) با افرادی صحبت می کند و صدای آن افراد را می شنیدیم، اما متوجه نمی شدیم که چه می گویند و کلمات و لغاتشان را نمی فهمیدیم.
سپس پیامبر (ص) فرمودند: جنیان مشرک و مسلمان با هم بخاطر مکان زندگیشان اختلاف داشتند و از من تقاضا کردند که رفع دعوا کنم، من نیز حکم کردم که جنیان مسلمان در کوه ها و روستاها اسکان نمایند و مشرکان اجنه در جایی زندگی کنند که میان دریا و کوه باشد. همچنین کثیر بن عبدالله می گوید: هیچ یک از انسان ها را ندیدم که به مناطق اسکان اجنه مشرک برود مگر اینکه حتماً به او آزاری رساندند، و بنا به روایات، اکثر جنیان بدذات در محل های آلوده مانند مرداب ها، حمام های آلوده و... تجمع می نمایند و به همین علت روایت شده است، هنگامی که قصد ورود به چنین مکان هایی را می نمایید، ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» را بر زبان خود جاری نمایید تا اجنه از آن مکان ها دور گردند.
نویسنده: مصطفی لعل شاطری
منابع:
۱- محمدباقر مجلسی. بحارالانوار، ج۶۰: ص ۸۹.
۲- شیخ بدرالدین شبلی. آکام المرجان فی احکام الجان: صص ۲۵، ۸۰.
۳- حسین دیلمی. اسرار و فواید بسم الله الرحمن الرحیم: ص ۳۷.
۴- جعفر حمزه. دنیای ناشناخته جن: صص ۶۰- ۶۳.
نظر شما