*خانم مدنی در ابتدا بگویید چه شد که سر از عالم بازیگری درآوردید؟

**من سی سال در آموزش وپرورش مربی کودک بودم که الان بازنشسته شده ام.پسرم را که حتما می شناسید امیر شهاب رضویان او کارگردان است ومن سالهاست که بازیگر فیکس کارهای او ودوستانش هستم.فقط به خاطر اینکه شهاب از من خواست وبرای اینکه او راضی باشد.البته خودم هم این کار را دوست دارم.تا اینکه همسرم را ازدست دادم.من چهل سال با عشق زندگی کردم ولی ،وقتی همسرم را ازدست دادم وبه خاطر همین عشق خیلی دلتنگ همسرم هستم روزی چند بار به این خاطر گریه می کنم وشهاب از این بابات عذاب می کشید برای اینکه تنوعی در زندگی ام ایجاد کند اصرار کرد که از همدان به تهران بیایم وحداقل در یک پلان از یکی از فیلمهایش بازی کنم هر چند من بازیگر سی ساله کارهای او هستم ولی البته نه به صورت حرفه ای .
شهاب گفت که من که نمی خواهم تو بازیگر شوی می خواهم که در یک پلان یک حضور کوچک داشته باشی خیلی مقاومت کردم ولی او باز هم اصرار کرد تا اینکه در یک قسمت در شمس العماره بازی کردم وآنجا بود که سعید نعمت الله کار من را دید وبرای وضعیت سفید از من دعوت کرد واین شد که شما می بینید.
در 4 فیلم سینمایی که پسرم ساخته است نقش داشته ام.والان هم در فرودگاه امام مشغول بازی در جدید ترین کار شهاب به نام تصویر گمشده است که من نقش مادربزرگی را بازی می کنم که دچار الزایمر شده است ودرفاصله دو پلان فرصت برای صحبت با شما را پیدا کردم.

* با آقای رضویان قرارداد هم می بندید؟مثل یک کارگردان بیگانه؟

**(می خندد) بله.ما سر کارمادر وفرزند نیستیم.من در همه کارها سعی کرده ام بسیار دقیق باشم که مشکلی در کار ایجاد نشود.

*کاربا همایون اسعدیان چطور بود؟

**عالی.این کاریک بوم نقاشی بود.لذتی بردم که گفتنی نیست.

*از اولین باری که جلو دوربین قرار گرفتید بگویید؟

**من هیچوقت با دوربین مشکلی نداشتم.همانطور که گفتم سالهاست که با دوربین آشنا هستم حتی اگر بازی هم نداشته ام پشت دوربین شهاب بوده ام حتی گاهی نظرات کارشناسانه هم داده ام.حتی گاهی دیالوگهایم را هم البته سر کارهای شهاب عوض می کردم.

*این نظر کارشناسانه در وضعیت سفید هم اتفاق افتاد؟

**به آن شکل که در کارهای شهاب اتفاق می افتاد نه ولی تمام آن شعرها وضرب المثل هایی که در کار می بینید ومی شنوید همه مال خودم بود.
*آیا در انتخابهایتان با پسرتان هم مشورت می کنید؟
**حتما.آبروی خودم وآبروی شهاب را باید حفظ کنم.
*با توجه به تایم بالای کاروسختی این حرفه اذیت نمی شوید؟
**ابدا!من چیزی به نام خستگی نمی شناسم.من همیشه خندیده ام .همیشه سر پا بوده ام.
*چه چیز این حرفه برایتان جذاب است؟
*من از کار گروهی از جمعیت خوشم می آید.شبی که مهمان دارم سبک بالم.من از تنهایی متنفرم.
*از کارگردانی حمید نعمت الله وراهنمایی هایش برای درک بیشتر نقش بگویید؟
**او بی نظیر است.کارگردان کاربلد ،کاردان و با احساسی است.کل این فیلمنامه دارای پیام است.شما زندگی را در تمام طول کار می بینید.من در کنار او اصلا حساس خستگی نکردم.
*بازی شما در این کار به شکلی است که من بیننده حس می کنم شما اصلا دوربین را احساس نمی کنید ونمی بینید.
**دقیقا.چون من برای دلم برای خودم بازی می کنم ودوست دارم که بهترین کار را هم ارائه بدهم.من اصلا دوربینی در صحنه نمی بینم.من نقشهایم را زندگی می کنم.
*از سختی های پروژه وضعیت سفید تعریف کنید؟
** انسان در شرایط سخت هم می‌تواند به خوبی ایفای نقش کند. شکر خدا اعضای گروه طی این مدت با یکدیگر صمیمی‌ شده بودند و اکنون که بازتاب خوب مجموعه را می‌بینم، سختی کار را فراموش می‌کنم. لوکیشن آشپزخانه مجموعه از دیوارها گرفته تا سقف همه با شیشه ساخته شده بود و باور کنید هنگام فیلم برداری، از سرما دندان‌هایم به هم می‌خورد اما به دلیل علاقه ام شرایط سخت جوی را به جان می‌خریدم. همه بازیگران به دلیل صمیمی‌بودن، من را مادر خود می‌دانستند. من برای همه آن‌ها مادر بودم نه بازیگر و رابطه ام با همه عوامل خوب بود.
ولی به خدا کار که تمام شد تمام دلم را غم گرفت.بچه های این کار من را به عنوان کادر قبول داشتم.
*از کدام کاراکتربیشتر خوشتان می آید؟
**کاراکتر خودم از همه بهتربود.
*با کدام یک از بازیگران راحت تر بودید؟
**کار همه بچه ها عالی بود.من همه شان را دوست داشتم.ولی خب ارتباط با امیر صمیمی تر بود.او می گفت من نمی توانم تو را بجز مادر بزرگ ببینم.
*معمولا در روز چند ساعت کار می کنید؟
**چشمم نکنید(می خندد)الحمدالله که هنوز سر پا هستم .من روزی دوازده ساعت کار می کنم.
*بیماری خاصی که ندارید؟
**نه خاص نه.فقط دیابت دارم که آنهم چیزی نیست.من را از پا نینداخته است.