به گزارش قدس آنلاین، در تفسیر فتلقی آدم من ربه چنین روایت شده است که آدم در ساق عرش نام های محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س)،حسن (ع) و حسین (ع) را دیده جبرئیل به او تلقین کرد که بگوی یا حمید بحق محمد و یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمه و یا محسن بحق الحسن و الحسین و حضرت آدم (ع) نام آنان را برد (و به جهت همین توسل توبه او پذیرفته شد.)
چون نام امام حسین (ع) برد اشک او روان شد و دلش بشکست و گفت ای برادر جبرئیل آنگاه که نام پنجم آنان را (یعنی حسین (ع) را) بردم دل من شکست و اشک من جاری شد، جبرئیل گفت: این فرزند تو را مصیبتی می رسد که بالاترین مصائب است در روزگار و مصیبت ها پیش آن کوچک است. پرسید: ای جبرئیل آن چه مصیبت است؟ جبرئیل گفت: او غریب و تشنه شهید می شود و یار و معینی ندارد ای آدم کاش او را می دیدی او چه می گوید وای از غریبی و تشنگی میان او و آسمان مانند دود حائل گردد و کسی جواب او را نمی دهد مگر با شمشیر شربت شهادت نوشد. پس مانند گوسفند سرش را از قفا از بدن جدا کنند و لباس های او را به غارت می برند و سر او و یارانش را در شهرها بگردانند و زنانش به اسیری همراه سرها می برند در علم خداوند منان چنین گذشته است.
پس آدم (ع) و جبرئیل مانند مادری که فرزند او مرده باشد گریه کردند و به عزا نشستند.
خبردار شدن کلیم الله از واقعه عاشورا!
بنابر نقل کتاب مجمع البحرین خداوند خبر عاشورا را به حضرت موسی (ع) داده است.
حضرت موسی (ع) در مناجاتش گفت: خدایا! چرا امت حضرت محمد (ص) را بر دیگر امت ها فضیلت دادی؟ خطاب آمد: «برای این 10 خصلت بود که آنان را بر سایر امت ها فضیلت دادم.» حضرت موسی (ع) گفت: آن خصلت های چیست که آنان دارند و عمل می کنند تا من هم به بنی اسرائیل دستور دهم آنها را بجا آورند.
خدای متعال فرمود: «نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعه، قرآن، علم و عاشورا.» حضرت موسی (ع) عرض کرد: عاشورا چیست؟ خداوند فرمود» «گریه و تباکی بر سطب حضرت محمد (ص) و مرثیه و عزاداری بر مصیبت فرزندان محمد مصطفی (ص)...»....
اخبار شهادت امام حسین (ع) از زبان پیامبر (ص) و امیرمومنان (ع)
امیرالمومنین (ع) فرمودند: «روزی رسول خدا (ص) به دیدن ما آمدند و پس از صرف غذا به مسجدی که در کنار خانه بود رفتند و سر بر سجده گذاشته و بسیار گریستند و هیچ کس از ما جرئت نداشت که از پیامبر (ص) برپسد ان همه گریستن برای چه بوده است.
پس امام حسین (ع) برخاستند و آهسته نزد جدشان رفتند، تا رسول خدا (ص) او را دیدند او را خواستند و روی زانو خود نشانیدند و سر او بر سینه خود نهادند و حسین (ع) صورت خود را بر سر پیغمبر (ص) نهاد و پرسید: «ای پدر چرا گریه می کنید؟» رسول خدا (ص) فرمودند: «ای فرزند من چون به تو نظر کردم از دیدن تو مسرور شدم که پیش از این این طور شادمان نشده بودم ناگاه جبرئیل بر من فرود آمد و مرا خبر داد که تو کشته می شوی و محل کشته شدن شما را که از یکدیگر دور است نشان داد و خدای را حمد کردم و خیر شما را از خدا خواستم.»
حسین (ع) پرسید: «ای پدر پس قبور ما را که زیارت می کند با آنکه راه دور است و ما از یکدیگر جدا هستیم؟»
پیامبر (ص) فرمودند: «گروه ها از امت من برای زیارت تو می آیند و من هم در قیامت به دیدن آنها می روم و بازوهای آنان را می گیرم و از سختی ها آنها را برهانم.»
منابع:
نفس المهموم
امام حسین (ع) خون خدا
انتهای خبر/
نظر شما