مردی که بر آن بود تا با برگزاری «کنگره ملی کرد»- به باور خویش- تمام کردهای جهان را زیر یک پرچم جمع کند و داعیه رهبری آنان را داشت و این آرزو را در سر میپروراند. اما در عمل اتفاق عجیب دیگری افتاد.
تا مدت مدیدی پس از حملات سنگین داعش به کوبانی، اقلیم کردستان در سکوتی سؤال برانگیز باقی ماند تا آنکه اعتراض کردها در عموم پایتختهای جهان بالا گرفت. پای ثابت مطالبات معترضان در عموم اجتماعها، درخواست از بارزانی برای عکس العمل مناسب و تقبیح بیتفاوتی حیرتآور اقلیم کردستان بود.
در پی این فشارها از یک سو و بالا گرفتن درگیریها و جنایات هولناک تروریستها علیه ساکنان کوبانی از جمله زنان و کودکان و آواره شدن دهها هزار نفر، بارزانی ناچار به واکنش شد، اما او تنها به صدور بیانیهای اکتفا کرد و در آن خواستار مداخله مجامع جهانی و کمک به مردم و مدافعان این شهر شد.
اما صدور چنین بیانیهای در این شرایط برای کردهای منطقه و بویژه مردم کوبانی که دسته دسته قتل عام و آواره میشدند، مضحک و نشانه بارز فریبکاری بود. امروز همه میدانند که در حمله داعش به موصل و مناطق غربی عراق، جانیان داعش از پیش توافق و حمایت حزب دموکرات کردستان را کسب کرده، بنابراین یک گلوله به سمت آنها شلیک نکردند و البته برعکس! مسعود بارزانی به قیمت جلب نظر و همراهی ترکیه، عربستان، قطر و آمریکا و رژیم صهیونیستی با استقلال کردستان عراق و تأیید ریاست او در «اردبیل» در مقابل «بغداد»، چشم خود را بر تمام خونریزیهای داعش بست و حالا دوستان دیروز و امروز بارزانی سرگرم کشتار مردم کوبانی هستند.
مسعود بارزانی امتحان بدی در قبال کوبانی پس داد، او به جای تکیه بر مردمش، به بیگانگانی تکیه کرده است که در صورت لزوم از قربانی کردن خود او و اقلیمش نیز ابایی نخواهند داشت. همچنان که با وجود تمام خدمات اولیه اقلیم کردستان و شخص بارزانی به داعش، آنها چون جان گرفتند، برخلاف هماهنگی پیشین حملات به سمت اربیل را نیز آغاز کردند و اگر نبود کمکهای بیتوقع تهران، اربیل نیز به سرنوشت موصل دچار شده بود.
نظر شما