آنچه که از کی روش باقی مانده ،حذف و دور شدن از رویایی قهرمانی آسیاست، تیمی که در رنکینگ آسیا ،تیم اول بود ،اما حذف شد و به خانه برگشت.
نه جامی برای ایران آمد و نه افتخاری افزوده شد، اما شوری از تیم ملی به روحیه مردم افزوده شد که روال پسند مردم را تغییر داد.مردمی که فقط برای برنده ها سوت میزدند،حالا برای تیم حذف شده کی روش هورا میشکند.عجیب نیست؟
این تیم برآورد لیگ نیست.این تیم از آن کی روش است.با تمام تفکراتش ( که به خوب وبدش کاری نداریم).مردی که باید اعتراف کرد از ارتفاع بهتری تیم ما را دید.دایره تیم ملی را گسترش داد .این تیم ،تیمی لاابالی و فرتوت نبود.این تیم همان نکونامی را داشت که در استقلال پاشنه آشیل بود.همان آندویی را داشت که استقلال برای نخواستنش دنبال بهانه بود.همان علی رضا حقیقی که ذخیره پرسپولیس شده بود.این تیم دیگر بازیکنی نداشت که کسی دوستش نداشته باشد.تیمی که هیچ پرسپولیسی نداشت و استقلالی ها تنها 86 دقیقه در جمع چهار بازی در میدان بودند، اما کی روش سلیقه خودش را به ما تحمیل کرد.
. سليقه بهتري را که تماشاگر هم دوست دارد. در گزينش بازيكن وسواسهايي داشت. در تيم كي روش نه نعيم سعداوي بازي ميكند، نه علي اكبر استاد اسدي يا محسن رنجبران. در تيميكه سرانجام از كي روش به جا مانده، خبري از مجيد غلام نژاد، غلامرضا رضايي، حسن اشجاري و محمد رضا خلعتبري نيست. در تيم كي روش بازيكنان از فيلتر سليقه يك مربي گذشته اند كه كلاس حرفه اي بازيكنان را در انتخابهايش يك ملاك ميداند و هر بي قواره و بي مايهاي را به تيم راه نميدهد.
از كي روش ميتوان انتقاد كرد كه چرا عليرضا حقيقي را به رغم اشتباههای ويرانگري كه در كارنامه دروازه بانياش دارد، به ديگران ترجيح داده، اما نبايد از ياد برد كه حقيقي در نمايش هايش نشانههاي يك دروازه بان درجه اول را دارد ستاره بودنش اميدهايي را ميسازد. تيم ايران با قوچان نژاد، دژاگه، آزمون، جهانبخش و بقيه کیفیت بالاتري دارد و اين کیفیت با خلعتبري، رضايي، رحمتي و بازيكناني از اين دست خدشه دار ميشد.
کی روش میتوانست با بازی دادن به بازیکنان این چنین ،پشت لیگ مخفی شود و بگوید که همین بود که بود، اما گشت و به امیری و پورعلی گنجی بازی داد. با كي روش صاحب تيميشده ايم كه كلاس اجتماعي بالاتري دارد و ساختن چنين تيميدر اين فوتبال بي در و پيكر البته كه كار مهمياست. كي روش در فوتبالي كار كرده كه آيت الهي و كفاشيان مديرانش هستند.نبی در آن میتواند آدم جمع کند و نرود. فوتبالي كه عابديني و فتح ا... زاده همچنان خود را صاحب افتخار در مديريت ميدانند و فوتبالي كه حسين فركي در آن جام ميبرد.درخشان با آن سابقه تیم خراب کنی ، مدعی است و جمع حاضران در ورزشگاهها به شمارش افتاده.
لیگی که از آخر هفته شروع میشود و باید مدام بهانه مربیان را شنید که تیم ملی خستهمان کرده و هزار ادای بی دلیل که حتی خودشان هم باور ندارند.
اما از دل همین فوتبال نابسامان، فوتبالی دیدیم که به دلمان نشست.بازیکنانی که به مربی خود ایمان داشتند.حتی اگر پنج دقیقه بازی کردند.
امروز وقت آن است به كي روش بگوييم كه فهميدهايم ميان اين كج سليقهها و بي ايدهها و كج و كولهها، تيم خوش سليقهاي ساختهای.
مبادا با خود بگويد، اينها همين خوش سليقگي را هم نديدند.
ما ساعتمان را با ساعتت و آن بند سه رنگ تنظیم کرده ایم مستر کی روش!
نظر شما