و همچنین حفاظت و حمايت از آب و خاك كشور از طريق مديريت علمي برحوزههاي آبخيز را به عهده دارد طی سه چهار دهه اخیر عملکرد مناسبی نداشته و آن گونه که باید و شاید نتوانسته انتظارات را برآورده کند. اما ریشههای این ناکامی به چه چیزهایی بر میگردد؟ استانداریها چه نقشی در این مهم دارند؟ و سرانجام برای برون رفت از این وضعیت چه راهکاری را باید در پیش گرفت؟
نسبت به آنچه باید باشیم فاصله داریم
رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری اگرچه اذعان دارد عملکرد سازمان متبوعش با آنچه باید باشد فاصله بسیاری دارد، اما با توجه به برخورداری این سازمان از امکانات و اعتبارات، از نتایج آن در مجموع دفاع میکند و میگوید: منابع طبیعی متعلق به همه مردم کشور است و مجموع دستگاههای نظام در حفظ و بقای آن دخیل و سهیم هستند. هرچند سازمان متولی مسؤولیت بیشتری دارد. از این رو ما هم قبول داریم نسبت به آنچه باید باشیم فاصله زیادی داریم.
خداکرم جلالی با اشاره به اینکه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در ابعاد گوناگون دچار نارساییهای زیادی است، میافزاید: بخشی از نارساییها مربوط به سیاستگذاریهاست که در عدم جامع نگری در مدیریت سرزمین خودش را نشان داده و آثار بسیار زیانباری به دنبال داشته است. آثاری که نمونههایی از آن را امروز در دریاچه ارومیه، زاینده رود و منطقه خوزستان شاهد و ناظر هستیم. در حالی که میتوانستیم به گونه ای عمل کنیم که این اتفاقها نیفتد و یا حداقل آثار و خسارتش کمتر باشد.
جلالی ضعف در استفاده مناسب از مشارکت مردمی را یکی دیگر از دلایل ناکامی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری میداند و میگوید : البته مشارکت مردم پیچیدگیهای خاص خود را دارد. مثلاً تا می گوییم این عرصه را میدهیم، بیایید جنگل کاری کنید، بیدرنگ میبینیم طرف یک ویلایی در گوشهای از آن برپا کرده است. بنابراین برای اینکه بتوانیم مشارکت مردم را در حفظ و توسعه منابع طبیعی به صورت علمی و کارآمد و کارشناسی شده داشته باشیم نیازمند این هستیم که ساختار مناسبی برای این کار تعریف کنیم که معتقدیم متناسب با توان و ظرفیتی که در این زمینه داریم باید حرکت کنیم. در واقع در مناطقی که ساختارها مناسب است و آمادگی وجود دارد، بتدریج این کار را انجام بدهیم.
عملکرد استانداریها قابل قبول نیست
یکی از ایرادهایی که به استانداریها وارد است اینکه استانداران در اجرای طرحهای بزرگ همکاری لازم را با سازمان جنگلها نمیکنند و نظرات کارشناسی و فنی آنها را بر نمیتابند.
جلالی در این زمینه میگوید : استانداریها در بحث مدیریت حوزه آبخیز نقش بسیار موثری دارند. چون درهر استان عالیترین مقام مسؤول و نماینده دولت استاندار است که ریاست شورای برنامه ریزی استان را به عهده دارد و میتواند افزون بر رعایت جامع نگری در اجرای طرحها در ایجاد نظام هماهنگ نقش مؤثری ایفا کند.
رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور عملکرد و نمره استانداران را در موضوع یاد شده قابل قبول نمیداند و میگوید: البته بعضی از استانداران وضعیت خوبی داشتند، اما برخی هم ضعیف عمل کرده اند.
بخشی نگری دستگاهها
استاندار سیستان و بلوچستان نیز عملکرد سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری را مثبت ارزیابی نمیکند و به قدس میگوید : گزارشهای ارایه شده نشان میدهد عملکرد سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در چند دهه اخیر خوب نبوده و این واقعیتی است که مردم را باید به آن آگاه کرد.
علی اوسط هاشمی بخشی نگری دستگاههای اجرایی را عامل اساسی ناکامی سازمان جنگلها میداند و میگوید : علت اینکه سازمان نتوانسته بخوبی به وظایفش عمل کند و انتظارات را بر آورده سازد این است که به منابع طبیعی نگاه بخشی شده و هر دستگاهی در راستای اهدافش به آن نگاه کرده است.
وی با اشاره به اینکه امیدوار است سازمان جنگلها در دولت تدبیر و امید اقدامهای مثبتی داشته باشد، در خصوص نقش استانداریها در تخریب منابع طبیعی و عدم موفقیت نسبی سازمان جنگلها در انجام وظایفش میگوید : استانداران متناسب با مسؤولیت شان اختیارات لازم را ندارند و در صورت داشتن اختیارات کافی بسیاری از مشکلات حل میشود. ضمن اینکه اگر بر خلاف قانون، دستگاهی اقدام به زمین خواری کرده باشد تخلف است و نشان میدهد دستگاههای متولی و نظارتی بخوبی به وظایف شان عمل نکرده اند. وقتی سازمان جنگلها و محیط زیست بهنگام عمل نمیکنند و نمیتوانند به موقع جلوی تخریب را بگیرند و یا شهرداری به موقع جلوی حاشیه نشینی را نمیگیرد، استانداری چاره ای جز اینکه موضوع را در شورای تامین استان مطرح و مشکل را حل کند، ندارد.
نمی توان از یک دستگاه انتظار معجزه داشت!
اما مرتضی روزبه استاندار قزوین نگاه مثبتی به عملکرد سازمان جنگلها دارد و میگوید: منابع طبیعی مانند آب موضوعی فرابخشی است. نمیشود از یک دستگاه انتظار داشت معجزه کند. باید همه دستگاهها به کمک منابع طبیعی بیایند و در حفظ منابع طبیعی کمک کنند تا بتواند به وظیفه ذاتی اش عمل کند، بر این اساس به باورم سازمان متولی در انجام وظایفش موفق بوده است، ولی ما در حفظ منابع طبیعی کشور موفق نبوده ایم، چون عوامل مخرب خیلی زیاد هستند. یعنی همه دستگاه ها، نهادها و مردم باید بیایند پای کار و با آموزشهای لازم زمینههای دستیابی به هدف یاد شده را فراهم کنند.
وی در پاسخ به نقش استانداریها در تخریب و ناکامی سازمان جنگلها در حفظ منابع طبیعی میگوید: استانداران که تخریب چی نیستند. استانداران جلوی تخریبها را میگیرند. استانداران خواستار افزایش اختیاراتشان هستند. اگر این اتفاق بیفتد و طرح آمایش سرزمین هم انجام شود تا دستگاهها بتوانند بر اساس آن وظیفه شان را انجام بدهند مشکل یاد شده رفع میشود. چون در سند آمایش سرزمین هر چیزی جایش مشخص است. یعنی کاملا معلوم است که صنعت کجا باید قرار گیرد. کشاورزی کجا باشد و همینطور جنگل.
مسایل منابع طبیعی پیچیده است
استاندار خراسان رضوی هم میگوید : به طور حتم سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری مشکلاتی دارد که بخشی از آنها پیامد شرایط و امکانات ، اعتبارات و ضعف مدیریت این سازمان است و بخشی هم به خارج از سازمان و به شرایط تغییر اقلیم و خشکسالیها بر میگردد، بنابراین نمیتوان عملکرد این سازمان را در انجام وظیفه ذاتی کاملا ناموفق دانست.
رشیدیان با اشاره به اینکه سازمان یاد شده در هر مرحله ای تلاش خود را کرده، اما شاید این تلاشها و برنامهریزیها مستمر و منضبط نبوده تا نتایجش مناسب و برای همه رضایت بخش باشد، میافزاید: بیتردید ما مسایلی در منابع طبیعی و محیط زیست کشور داریم که سنگین و پیچیده هستند که برای حل آنها به عزم ملی نیاز است. ما در بحث توسعه جنگلها نباید صرفاً دنبال ایجاد جنگلهای سبز باشیم. میتوانیم با رعایت شرایط اقلیمی و کاشت درختان مثمر هم به این هدف دست یابیم. در واقع این گونه مردم ضمن بهره برداری از این درختان بخوبی آنها را حفظ میکنند.
وی در پایان و در ارتباط با نقش استانداریها در تخریب منابع طبیعی، میگوید : این که دستگاهها توپ را به زمین یکدیگر بیندازند کار خوبی نیست. به هر حال ضعفهایی در همه دستگاهها بوده که کار به اینجا رسیده است. بیتردید اگر قرار است وضع تغییر کند تمام دستگاههای مربوطه باید نسبت به نقش خود یک بازنگری داشته باشند.
خلاصه کلام اینکه کارنامه چند دهه اخیر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری به دلایل مختلف بویژه ضعف مدیریت، کمبود امکانات و اعتبارات، مشکلات ساختاری، بخشی نگری دستگاههای اجرایی و... قابل قبول نیست و اگر نتواند هرچه سریعتر به مسایلی که گرفتار شان شده است با یک سیاستگذاری درست - که همکاری همه دستگاهها، نهادها و مردم را همراه خود داشته باشد – حل کند چه بسا ممکن است درآینده نه چندان دورنمرهاش تا حد مردودی تقلیل یابد.
نظر شما