«چرا عوض میکنی، این بازیگر معروفه داره حرف میزنه! برادرش بُراق میشود که: صبح تا شب قیافه همینها رو توی بیست تا شبکه میبینی! صبح تا شب هم توی ده بیست تا برنامه ورزشی و تاریخی و مذهبی و آشپزی یا همینها حرف میزنن یا ورزشکارها! تو خسته نشدی؟
بعد به صفحه تلویزیون اشاره میکند و با افتخار میگوید: بابا! این کارشناسه استادمه! پدر با خونسردی میگوید: چطور شده اومده این برنامه؟ اینا که کارشناس معروفی نداشتن!
جای خالی نخبگان در رسانه ملی
سالهاست رسانه ملی برای تولید هر برنامه مناسبتی و غیر مناسبتی به ورزشکاران و بازیگران متوسل میشود و این چهرهها پای ثابت این رسانه هستند. اما جای کارشناسان و نخبگان در این رسانه بزرگ و اثرگذار، کجاست و چرا کمتر نشانی از این گروهها میبینیم؟
دکتر افسر افشاری نادری، دکترای مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی در این باره میگوید: نخبگان انواع مختلفی در جوامع دارند. برخی نخبگان سمبلیک محسوب میشوند همانند ورزشکاران، بازیگران و مجریان. دسته دیگر نخبگان آموزشی هستند که شامل استادان دانشگاهها، فرهیختگان و... میشوند. البته به طورکلی نخبگان سمبلیک مورد توجه توده مردم بخصوص جوانان بوده و از آنها الگو برداری میشود، چنانکه به دنبال پیروی از نوع پوشش و مد آنها هستند. در جامعه ما نیز که جامعه توده نسبت به جامعه نخبه، فراوانی بیشتری دارد نیز این قضیه مشهود است. برای نمونه حتی روی بیلبوردهای تبلیغاتی شهری از چهره نخبگان سمبلیک استفاده میشود. زیرا سرمایه داران نیز باور دارند تصویر این افراد موجب موفقیت برند مورد نظر میشود.
وی ادامه میدهد: به باور من نخبگان آموزشی به ابزار تبلیغاتی برای نشان دادن اثرگذاری خود نیاز ندارند، زیرا صدها دانش آموز و دانشجو زیر دست این افراد آموزش میبینند. بنابراین رسانهها هستند که خود و جامعه را از اثربخشی این گروه محروم میکنند، درحالی که رسانهها میتوانند در آثار خود ترکیبی از نخبگان آموزشی و سمبلیک را در کنار هم استفاده کنند. چنانکه در برخی برنامههای مفرح تلویزیونی چنین ترکیبی را مشاهده کردهایم که با بهره گیری از نشانههای رسانهای مؤثر موفق بودهاند.
فرهنگ سازی متناقض
تلویزیون در حال نمایش تبلیغات یکی از وسایل ارتباطی نوپدید است. بازیگر خوش چهرهای تاکید میکند که «با این وسیله میتوانم برنامههای دلخواه تلویزیونیام را ببینم.» پسرک که سرش توی گوشی موبایلش است نیم نگاهی به صفحه تلویزیون میاندازد و میگوید: خب کدوم برنامه رو میخوای ببینی ژیگول!
زهره نیک منش کارشناس ارشد پژوهشگری اجتماعی میگوید: بحث رسانه ملی و کارکردها و اثربخشی آن مسالهای پیچیده و چند وجهی است که به مشارکت گروههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی نیاز دارد، اما در زمینه حضور نخبگان در رسانهها بخصوص رسانه ملی با توجه به آنچه در سالهای اخیر دیدهایم رسانهها تعامل مؤثری با کارشناسان و نخبگان ندارند. چنانکه در تولید برنامهها کمتر از مشورت و هم اندیشی نخبگان و متخصصان فن بهره میبرند.
برای نمونه درحالی که اندیشمندان جامعه بر ساده زیستی، اقتصاد مقاومتی و افزایش بهره وری تأکید دارند، برنامه سازان رسانه ملی برای جلب مخاطب به استفاده از تجملات و زندگی اشرافی میپردازند که هیچ سنخیتی با زندگی آحاد مردم ندارد. جالب اینجاست که در برنامههای خاصی صاحبنظران دعوت شده بر این مسایل تأکید میکنند، اما در همین شبکه، مجموعه تلویزیونی نمایش داده میشود که این نکات را نادیده میگیرد. همچنین برای تامین هزینهها، به آنتن فروشی دست میزنند و با نمایش انواع تبلیغات به مصرف زدگی دامن میزنند. این در شرایطی است که هدف اصلی تبلیغات رسانهای مخاطب خردسال است. گروهی که قرار است عنصر مؤثر در سرنوشت آینده کشور باشد. در واقع با این تبلیغات، ما نسل آینده را افرادی مصرف زده بار میآوریم. این درحالی است که «لارم مارن»، مشاور عالی وزارت فرهنگ سوئد معتقد است: «کودکان توان درک موضوع تبلیغات را ندارند و تبلیغاتچیها نیز از کودکی و ناپختگی آنها سوءاستفاده میکنند».
این پژوهشگر اجتماعی میافزاید: علت بیتوجهی در برنامه سازیها ناشی از غفلت از اثرگذاری این برنامه هاست.
گریز دوسویه
آیا رسانهها از نخبگان میگریزند یا نخبگان روی خوشی به رسانهها نشان نمیدهند؟
دکتر افشاری نادری در پاسخ میگوید: نخبگان علمی نیز گاهی رغبتی به مشارکت در تولید برنامههای موثر ندارند، زیرا شاهد سیاستها و نگاههای دوگانه و تبعیض آمیز برنامه سازان رسانهای هستند، چنانکه در برنامهای واحد برای حضور نخبگان سمبلیک هزینه مادی و معنوی بیشتری پرداخته میشود، ولی اعتباری درخور برای نخبههای آموزشی قایل نیستند. چنانکه برنامه سازان تاکید میکنند حضور در این برنامهها به شهرت برای نخبگان آموزشی منجر شده و چهره میشوند و همین برایشان کافی است!
این صاحبنظر حوزه مدیریت فرهنگی تأکید میکند: هم اکنون در تولید بیشتر برنامهها از نخبگان و متخصصان استفاده نمیشود، به گونهای که ما سطح فرهنگ جامعه را به سوی فرهنگ نخبگی ارتقا نمیدهیم، بلکه از نخبگان میخواهیم همسنگ و هماهنگ با توده مردم باشند! چنانکه گاهی اوقات که به عنوان کارشناس در برنامههای رسانهها همکاری میکنم میگویند: از کلماتی استفاده کنید که برای عوام قابل فهم باشد. در واقع میخواهند یکسری صحبت فقط از زبان کارشناس گفته شود و مردم عادی بشنوند بدین ترتیب به جای آنکه مردم را به سطح نخبهها برسانند میخواهند نخبهها را درسطح عوام قرار دهند. این مشکلی است که در جامعه مشهود است و در درازمدت به زیان فرهنگ عمومی منجر شود.
انفعال رسانهای مخاطب
هرگاه بحث اثرگذاری رسانهای پیش میآید این پرسش مطرح میشود که در رسانههای جوامع پیشرفته بین نقش نخبگان سمبلیک و آموزشی چگونه تعادل برقرار میکنند تا اثرگذاری مطلوب حاصل شود؟
دکتر افشاری نادری میگوید: ما نمیتوانیم مؤلفههای فرهنگی خود را با عناصر و جلوههای فرهنگی دیگر کشورها مقایسه کنیم، زیرا وضعیت جوامع، متفاوت هستند. چنانکه آگاهی عمومی در کشورهای پیشرفته بسیار بالاست، در حالی که در جامعه ما میزان تحصیلکردهها زیاد شده، اما آگاهی اجتماعی رشد چشمگیری نداشته، درحالی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته آمار تحصیلکردههای دانشگاهی به این میزان نیست، اما افراد در عرصه فعالیت خود متخصص و متبحر بوده و از بینش بالایی هم برخوردارند.
مسأله مخاطبان غیرفعال
وی تأکید میکند: از دلایل ضعف در کارکرد رسانهها وجود مخاطبان غیرفعال در جامعه ماست. به گونهای که برای جلب رضایت آنها ایجاد جذابیتهای ظاهری و سطحی در برنامهها کفایت میکند. این در حالیست که در کشورهای پیشرفته به دلیل همان بینش اجتماعی، مخاطب فعال است و از برنامهها انتظار اثرگذاری و آگاهیبخشی دارد. پس انتظار مخاطب از برنامه سازان بالاست. از این رو در جامعه ما که بیشتر مخاطبان مخاطب توده به شمار میآیند سطح برنامه را آن قدر پایین میآورند که برنامه جذابیت توده پسند داشته باشد. این مسأله به اصلاح و بازنگری نیاز دارد، زیرا در آینده نزدیک سبب ابتذال در فرهنگ و بینش اجتماعی میشود.
نظر شما