سال به سال، دریغ از پارسال! حقیقت آن است که قشر کتابخوان در کشور رو به کاهش است. این روند دلایل گوناگونی دارد. یکی از مهمترین آنها گسترش فضای مجازی و انبوه کاربرانی است که با وجود این فضاها، دیگر نیازی به کتاب و کتابخوانی احساس نمیکنند. این معضل جهانی است ولی در دنیا، ناشران و مراکز فرهنگی بزرگ به فکر چاره اندیشی بودهاند. کتابهای مجازی، تولید و فروش آنها، کتابهای گویا و مواردی از این قبیل در شمار این چاره اندیشیها است. اما در اینجا خود فضای مجازی و چگونگی مواجهه با آن به یک معضل بدل شده و کسی برنامهای برای آن ندارد. بنابراین بیشتر از آن به عنوان یک تهدید در همه امور نگریسته میشود تا یک فرصت.
به گمان این قلم مشکل مهمتر درخصوص نمایشگاه کتاب ما، شیوه برگزاری یکنواخت و کسل کننده آن طی چندین سالی است که از عمر این رخداد میگذرد. هر سال انبوهی از غرفهها در جوار هم چیده میشوند و لشگری از فروشندگان به خط شده و هرچه در چنته دارند را بدون توجه به نیازسنجی بازار، عرضه میکنند. در واقع هر سال ما با یک فروشگاه بزرگ طرفیم که هیچ ابداع و طرح تازهای برای جلب مشتریان جدید و افزودن آنان به جرگه مخاطبان درچنته ندارد. بدل شدن نمایشگاه کتاب به فروشگاه، پیامدهای پیچیدهای هم دارد که در طول این سالها کمتر بدان پرداخته شده است.
بازار نشر طی یکی دو دهه اخیر همواره نبضش رو به کندی بوده و هر از گاهی خبر ورشکسته شدن ناشرانی شنیده میشود که گاه نزدیک یک قرن سابقه کاری در این عرصه داشتهاند. برای آنکه ناشران موجودیت خود را حفظ کنند، باید چرخه عرضه کتاب فعال و سالم باشد. این امر رابطه مستقیمی با حیات کتابفروشان جزء در سرتاسر کشور دارد. اما مدتهاست تقریباً در شهرستانها به طور خاص و در پایتخت، عموماً شغلی مستقل زیر عنوان کتابفروشی معنا و مفهومی ندارد، زیرا به سبب تقاضای محدود، سودی در آن نیست.
بنابراین کتابفروشان اغلب در کنار کتاب به خرازی و دکانهای عرضه نوشت ابزار، اسباب بازی و غیره بدل شده و در بسیاری موارد شغل دوم بر کتابفروشی غالب آمده و عرضه کتاب در آنها متوقف شده است. اتفاقی مانند نمایشگاه سالانه کتاب سبب میشود تا همان اندک نفس باقی مانده این صنف قطع شود، زیرا همان قشر محدود کتابخوان موجود، به جای خرید کتاب در طی سال از کتابفروشها، بویژه در شهرستانها، منتظر موعد نمایشگاه و تأمین نیازهای خود از آنجا میماند.
بدین ترتیب ناشران مستقیم محصولات خود را به مخاطب رسانده و کتابفروش از این چرخه حذف میشود. این اتفاق آسیب بزرگی به صنعت نشر زده و تنها در هر سال همین 10 روز برای این قشر، ایام کاری محسوب میشود. اما همین ده روز نیز به سبب آشفتگی در برگزاری و شیوه تکراری در نوع عرضه دیگر مانند سابق 10 روز طلایی نیست. جان کلام آنکه، چنانچه برای سالهای بعد فکری در این خصوص نشود نمایشگاه کتاب نه تنها سبب نجات صنعت چاپ و نشر نخواهد شد که همین نیمه جان باقی مانده کتاب و کتابخوانی در کشور را نیز خواهد گرفت!
نظر شما