او در این باره میگوید: کار «آرتیست» همین است که با تکنیکهای هنری خود با مردم صحبت کند. در واقع «آرتیست» باید در خط مقدم فرهنگسازی باشد. تأکید میکنم، آرتیست و نه هنرمند، زیرا در پیشینه فرهنگی و هنری ما هنرمند از صبغهای عرفانی برخوردار است. من خودم را آرتیست میدانم، چون با هنر اجرایی خود، عقاید و باورهایم را به مردم منتقل میکنم. البته تردیدی ندارم که هنر، ابزار قدرتمندی است و این قدرتمندی حاصل اثرگذاری این اجراست که در خاطر بیننده میماند.
این گروه 2 نفره!
وی به گروه همراهش اشاره کرده و می افزاید: ما یک گروه دو نفره به نام تونیکس پیکچرز (2niks pictures) هستیم. من آرتیست و اجرا کننده پروژهها هستم و دوست همراهم، سید احسان نیکبخت، مستندساز است. هدف ما از این گونه اجراها این است که از فضای گالریها بیرون بیاییم و این آثار را مقابل چشمان مردم اجرا کنیم، چراکه فرهنگسازی در موضوعهای مختلف ایجاد نمیشود، مگر آنکه مردم این تلاشها و آثار را ببینند.
نیکدل که تجربه ساخت و اجراهای مختلفی دارد، میگوید: همیشه در آثار تجسمی خود از مواد طبیعی بهره میبرم، چون معتقدم، مواد مصنوعی از اصالتی برخوردار نیستند که احساس و روح اثر را به شکلی که دلخواهم است، منتقل کنند.
مرد گِل اندود
این هنرمند که چندی پیش در هیأت مردمی گل اندود مقابل برج میلاد ظاهر شد تا «تجربه بحران» را نمایش دهد، میافزاید: به هنگام اجرا واکنشهای مردم گوناگون است، برخی آن را شوخی میپندارند، گروهی تعجب میکنند، اما هدف من این است که تصویری خلق کنم که موجب تلنگر و تفکر برای بیننده باشد، چنانکه بتواند ذهن او را درگیر کند. همچنین واکنشهای مختلف بخصوص در شبکههای مجازی گواه اقبال مردم به این گونه اجراهاست، چنانکه اجرای «تجربه بحران» در برج میلاد، تنها در یکی از صفحات فیسبوک بیش از ۲۰ هزار بار مشاهده و پسندیده شد.
این هنرمند اضافه میکند: همواره تلاش میکنم بدون جار و جنجالهای تصنعی و شعارگونه در قالب تصویری ساده و حتی صامت اعتقادم را بگویم. چون معتقدم برای از بین بردن بدیها و زشتیها نباید بر حذف اجباری آنها تأکید داشت، بلکه باید آن قدر تصاویر زیبایی نشان داد که زشتیها کمرنگ و محو شود. در خصوص بحران آب، من سه ساعت در سکوت و گِل اندود شده، بیحرکت نشستم، اما در همین حالت هشدار و ناخشنودی خود را هم بروز دادم.
استقبال مردم از حرکتهای اجتماعی
نیکدل در ادامه میگوید: امروزه مردم ما از حرکتهای اجتماعی استقبال میکنند، چنانکه چندی پیش در قالب پروژه اجرایی دیگری بر ضرورت نشاط اجتماعی تأکید کردم که به عنوان نوستالوژی گچ شناخته شد. در این پرفورمنس در حاشیه پیاده رو شروع به کشیدن نقوش ساده گلیم و طرحهایی از این دست بر روی کاشیهای زمین کردم. مردم نیز به صورت خودجوش با ما همراه شدند و شادیهای خود را از خاطرات کودکی باهم به اشتراک گذاشتند. طی این فرآیند حدود ۴۰۰ نفر از همشهریان در همه سنین به نقاشی پرداختند. ویدیوی این اثر در صفحه رسمی فیسبوک ما قابل مشاهده است.
وی در پایان میگوید: اگر شاهد بداخلاقیهای اجتماعی هستیم، دلیل آن بیتوجهی به حقوق دیگران و خودخواهی هاست. نمونه این مسأله در فرهنگ رانندگی ما به چشم میخورد و همه ما بارها آن را تجربه کردهایم.
ما حاضریم در یک گره ترافیکی 10 سانت 10 سانت پیش برویم، اما راه را برای یکدیگر باز نکنیم. به این ترتیب منافع فردی و کوتاه مدت خود را به منافع بلند مدت جمعی ترجیح میدهیم.
نظر شما