ضریب نفوذ اینترنت هم در کشور ما چنان افزایشی داشته که در روستاها هم گوشیهای هوشمند دست مردم دیده میشود. اخباری هم در این شبکهها دست به دست میچرخد؛ گاه دروغ است و چنان شاخدار که باورش از سوی عدهای عجیب است. شایعاتی درباره نفوذ داعش با وارد کردن خرماهای آلوده یا شیوع آنفلوآنزای H1N1 که با عطسهای گمان میکردیم مبتلا به این بیماری شدهایم. به باور یک استاد ارتباطات، ساختار جامعه ما، شفاهی است و مردم صحت یک خبر را از چند منبع جویا نمیشوند، برای همین به راحتی آب خوردن به شایعات دامن زده میشود و قشر تحصیلکرده هم شایعات را باور میکنند. با دکتر عباس اسدی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و دانش آموخته رشته ارتباطات از دانشگاه سوربن فرانسه گفتوگو کردیم که میخوانید.
برای آغاز بحث بگویید اخباری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود چه تفاوتی با اخبار منتشر شده در شبکههای وابسته به رسانههای رسمی دارد؟
شبکههای اجتماعی را میتوان در قالب رسانههای نوین و خبرگزاریها و روزنامهها را در گروه رسانههای سنتی طبقهبندی کرد. از این منظر رسانههای نوین از نظر سرعت بسیار قویتر از رسانههای سنتی هستند، اما دقت و جامعیت اخبار در این رسانهها بسیار پایین است. شاخصه رسانههای نوین فقط سرعت است. در رسانههای سنتی، شورای سیاستگذاری، هیأت تحریریه و ساختار مشخصی وجود دارد، اما در رسانههای نوین اینطور نیست. در شبکههای اجتماعی، خبر منتشر نمیشود، اظهارنظر یا «کپی-پیست» است. در شبکههای اجتماعی فرد خودش خبر تهیه نمیکند فقط وب گردی میکند یا خبری را کپی و پیست میکند.
چرا اخبار شبکههای اجتماعی بیشتر گسترش مییابد؟
به این دلیل که جامعه ما شفاهی است و مردم عادت به مطالعه ندارند، بنابراین هر خبری را در این رسانهها میبینند آن را منتشر میکنند، بدون اینکه درباره صحت آن فکر کنند. حتی در میان قشر تحصیلکرده هم چنین است.
با وجود اینکه شبکههای نوین مخاطب بیشتری دارند آیا خلاقیت در این شبکهها بیش از رسانههای سنتی است؟
وقتی سخن از خلاقیت به میان میآید باید دید در نحوه ارائه و تهیه یک خبر چقدر خلاقیت به خرج میدهند.
گاهی یکی، شایعه پراکنی میکند تا در کوتاه مدت تعداد مخاطب زیادی را جذب کند، اما این به ضرر خودش تمام میشود.
آنچه در بحث خبررسانی اهمیت دارد، اعتبار منبع خبر است. رسانههای سنتی و نوین در نشان دادن خودشان به عنوان منبع معتبر باید خلاقیت به خرج دهند. هیچ رسانهای حاضر نیست اعتبارش زیر سؤال برود و مردم آن را به عنوان یک منبع کاذب و دروغگو بشناسند.
تعریف شما از خلاقیت در رسانه چیست؟
نحوه بکارگیری یک استراتژی رسانهای برای اعتباربخشی به آن رسانه با جذب بیشتر مخاطب در عین تأثیرگذاری، که میتواند با استفاده از گرافیک خاص، عکسهای ویژه یا بهرهگیری از سبکهــای جدیــد
روزنامه نگاری باشد.
اشاره کردید که شبکههای اجتماعی با توجه به گستره وسیع ارتباطی که دارند، به شایعات دامن میزنند و حتی قشر تحصیلکرده ما به دلیل پایین بودن سرانه مطالعه، این شایعات را باور میکند، نقش رسانههای سنتی برای کاستن از دامنه شایعات شبکههای اجتماعی چیست؟
ضربالمثلی هست که میگوید در دروازه را میشود بست اما دهان مردم را نه. شبکههای اجتماعی دهان مردم هستند و هرچه دلشان بخواهد میگویند. این مخاطب است که باید درست تشخیص بدهد. اینجا سواد رسانهای مخاطب اهمیت پیدا میکند.
منظور از سواد رسانهای چیست؟
یعنی اخباری که از منابع مختلف دریافت میکنیم، صحت و سقم آن را تا حدودی حدس بزنیم. سواد رسانهای مخاطب ایرانی به این دلیل پایین است که مردم ما احساساتی هستند. وقتی اتفاقی میافتد منتظرند که نتایج آن اتفاق را به سرعت ببینند. مخاطبانی هستند که به پاداشهای آنی بها میدهند. همین ماجرا باعث میشود که شایعات را دریافت و منتشر کنند. یکی از این پاداشهای آنی، ارضای نیاز روانی است که شایعهای را پخش کند تا فردی را سرکار بگذارد یا باعث لذت او شود.
چرا در شبکه اجتماعی، منبع ذکر نمیشود؟
چون رسانههای نوین به هیچ اصول اخلاقی، علمی و ژورنالیستی پایبند نیستند. در شبکههای اجتماعی، مطالب آبکی و بدون منبع منتشر میشود، در حالیکه در رسانههای سنتی، تحلیل و مصاحبه و مقاله میبینیم.
مقالات تولیدی در رسانههای نوین بسیار کم است. البته رسانههای سنتی میتوانند از فرصت شبکههای اجتماعی استفاده و کانالهای ارتباط با مخاطب ایجاد کنند. شبکههای اجتماعی نوین میتوانند برای رسانههای سنتی فرصت ایجاد کنند.
آیا رسانههای سنتی تحت تاثیر رسانههای نوین قرار میگیرند؟
ببینید رسانههای ما، چه سنتی و چه نوین، بیش از اینکه روزنامه نگاری وزین و کلاسیک را دنبال کنند روزنامه نگاری زرد را دنبال میکنند. چگونه میشود که موضوعی در شبکههای اجتماعی دست به دست شود و رسانههای سنتی ما بدون هیچ گونه تحقیق و
جست و جویی، همان را بازنشر کنند. یک روزنامه نگار وقتی موضوعی را میبیند باید از جوانب مختلف آن را بررسی کند. روزنامه نگاری ما در شرایط فعلی، روزنامه نگاری زرد است نه وزین.
چرا؟
چون روزنامه نگاران ما حال و حوصله پیگیری و پژوهش ندارند. آنها کارمند هستند نه روزنامه نگار. 8 صبح، ساعت حضور میزنند و 16 عصر کارشان تمام میشود. این خصلت کارمندی باعث شده که ابعاد یک موضوع را نبینند و بررسی نکنند.
نظر شما