پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نه تنها موجب سرنگونی نظام پوسیده ستمشاهی در داخل شد، بلکه زلزلهای بر پیکره نظام سیاسی و فکری حاکم بر جهان آن روز بود، نظامی که جهان را ناگزیر از پذیرش سلطه یکی از دو ابر قدرت آمریکا و شوروی میدانست.
انقلاب اسلامی با شعار جامعیت و حاکمیت دین بر تمام شؤون زندگی فردی و اجتماعی بشر پا به عرصه منازعات سیاسی گذاشت و برخلاف پیش بینی تمامی تئوریهای جامعه شناسی و علوم سیاسی غربی، توانست در مقابل تمام موانع و ناملایمات دوام آورده و حتی رشد و پیشرفت چشمگیری را در زمینههای گوناگون علمی و نفوذ و تأثیرگذاری فکری و سیاسی به دست آورد.
نظریه پردازان غربی از همان ابتدا به این حقیقت پی بردند که انقلاب اسلامی ایران بسیار فراتر از یک شکست سیاسی برای غرب خواهد بود و این قابلیت را دارد که تمام نظام فکری و فرهنگی غرب را به چالش بکشد.
انقلاب اسلامی ایران، این قابلیت را داشت که با تزریق روحیه حیات اسلامی و نفی استکبارپذیری در بین ملتهای تحت سلطه مسلمان، آنها را علیه سلطه غرب و شرق بشوراند و با سرنگونی حکومتهای دست نشانده – نظیر آنچه در ایران رخ داد- دست شرق و غرب را از سلطه بر منابع و همچنین فکر و اراده ملتها کوتاه کند. همچنین انقلاب اسلامی در صورت موفقیت آمیز بودن میتوانست با ارایه یک جامعه الگو تحت حاکمیت دین و ارزشهای معنوی، تلنگری باشد برای تغییر باور جوامع ماده گرای غربی و علامت سؤال بزرگی را مقابل نظام مادی غرب قرار دهد.از این رو نظام سلطه بقای خود را در نابودی انقلاب اسلامی میبیند و پس از ناکامی در جلوگیری از وقوع آن، از هیچ کوششی برای منحرف ساختن جریان انقلاب اسلامی در ایران فروگذار نمیکند. از سازماندهی بدل حکومت اسلامی در منطقه و اقدام به طرح کودتای رنگی در داخل گرفته تا راهاندازی پروژههای ایران هراسی و تخصیص بودجههای کلان در راستای راه اندازی و حمایت از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و نفوذ در مراکز تصمیم گیری و
تصمیم سازی در نظام، همگی بخشهایی از اقدامهای خصمانه غرب علیه انقلاب نوپای ایران بوده است. بنابراین اگر گاهی میبینیم و میشنویم که برخی مسؤولان مواضعی غیر انقلابی و محافظه کارانه در مقابله با غرب و حفظ دستاوردهای انقلاب میگیرند، خود نشانی است بر تأثیرگذاری نسبی این برنامههای مدون و هماهنگ جبهه مقابل و نفوذ این تفکر در برخی نیروهای جبهه انقلاب.
انقلاب اسلامی ایران، جریانی است که تا رسیدن به تمدن اسلامی و سپس تشکیل جامعه مهدوی ادامه دارد و به ثمر نشستن این حرکت مستلزم مقابله و نه مذاکره با نظام سلطه و نابودی مظاهر آن است. بنابراین مبرهن است که دستیابی به آنچه که در سند
چشم انداز 20ساله جمهوری اسلامی ایران در ابعاد علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... پیش بینی و مورد تأکید قرار گرفته، حاصل نمیشود مگر با پافشاری بر اصول و مبانی و ارزشهای انقلاب و ملاطفت با دشمنان دیرینه این مبانی که تنها از سرعت حرکت به سمت افقهای روشن پیش روی ملت خواهد کاست.
۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۲
کد خبر: 348375
نظر شما