ابتدای کلام ضروری است تأکید شود ورشکستگی بانکها و مؤسسههای مالی و اعتباری کشور یا به عبارتی بحرانی بودن وضعیت اغلب آنها شاید از نظر «دفتری» و به لحاظ تراز مالی قابل تأیید باشد، چون بسیاری از این مجموعهها در وضعیت قرمز سوددهی قرار دارند، اما اموال و داراییهایی دارند که قابلیت پوشش مالی شان را دارد.
حال اگر فرض را بر این بگذاریم که بانکهای ما بر اساس عدد و رقم در آستانه ورشکستگی هستند، در وهله نخست باید ریشه این بحران را پیدا کرد. به باور نگارنده در اغلب موارد ریشه این بحرانها به هیأت مدیره بانکها و مدیران بانکی برمی گردد نه دولت و بدنه آن. در نتیجه این تصمیمهای اشتباه مدیران بانکی منابع جذب شده، گران هستند و سود بین 18 تا 22 درصدی که باید بابت سپردهها بپردازند، براحتی قابل وصول نیست، بنابراین با پرداخت تسهیلات گرانتر تلاش کرده اند سود سپردهها را بپردازند و به سود مدنظرشان هم برسند. البته در مواردی نظام بانکی مکلف به پرداخت تسهیلات ارزان مانند تسهیلات ازدواج است که مدیران بانکی علاقه چندانی به پرداخت آن ندارند چون هزینههایشان را پوشش نمیدهد و یا گاه دیده میشود برخی افراد به شکل سفارشی به بانکها معرفی میشوند و همین گروه پس از دریافت وامهای کلان، اقساط را نمیپردازند که این امر به سنگین تر شدن بار مطالبات معوق نظام بانکی منجر میشود.
با وجود این، بانکها نمیتوانند مدعی باشند دولت عامل ورشکستگی یا بحرانی شدن وضعیتشان است، چون اغلب بانکهای ما خصوصی شده اند و هیأت مدیرهها باید پاسخگوی شرایط ایجاد شده باشند.
در شرایطی که وضعیت اقتصاد کشور مطلوب نیست و صنعتگران هم امکان بازپرداخت اقساط را ندارند، بانکها گزینه ای جز توسل به وثایق بانکی ندارند، اما این وثایق بسیار ارزان تر از بدهیهاست و بدرستی ارزشگذاری نشده است بنابراین بانکها تمایلی به مصادره کردن وثایق ندارند. در چنین شرایطی، نظام بانکی ناگزیر به وضع جریمه دیرکرد میشود که این جریمه هم در بسیاری موارد بخشوده میشود، چون توان پرداخت وجود ندارد.
اینکه وضعیت بانکهای کشور به لحاظ سودآوری مطلوب نیست، امری بدیهی است، واقعیت اینکه بانکهای ما در سالهای گذشته با ورود به بازار مسکن و سرمایه گذاری در این حوزه، بخش زیادی ازسپردههای مردم را به املاک تبدیل کرده اند که امروز این منابع کلان در بخش مسکن بلوکه شده و با اینکه ارزش بالایی دارد و میتواند بانکها را از خطر ورشکستگی مصون سازد، اما مدیران بانکی نمیخواهند به هر قیمتی دارایی شان را بفروشند!
در مجموع باید پذیرفت مشکل بزرگ بانکهای ما نوع مدیریت آنهاست و با این نوع مدیریت، وضعیت کنونی قابل پیش بینی بود. بر این اساس به نظر میرسد بهترین و مؤثرین راهکار برای نجات نظام بانکی از وضعیت قرمز، فعال شدن بانکها در وصول مطالبات معوق است و البته شمار بدهکاران دانه درشت هم کم نیست اما برای جلوگیری از تشدید بحران و در شرایطی که بانکها با مشکل نقدینگی دست به گریبان هستند، چاره ای جز وصول مطالبات معوق نیست.
۹ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۴
کد خبر: 397239
آلبرت بغوزیان
نظر شما