این برداشتها وقتی صورت جدیتری به خود میگیرد که میبینیم آمار طلاق بهشکل ترسناکی رو به افزایش است و زن و شوهرها بهسادگی از هم عبور میکنند. طبق آنچه روانشناسان و جامعهشناسان میگویند، برای آن گروه از زن و شوهرها که خودخواهی آنها را به جدایی میکشاند، «فرزند» مفهومی ندارد و آنها هیچ تلاشی نمیکنند که چاردیواری خانه را حفظ کنند تا بچه یا بچههای آنها در حریمی امن بزرگ شوند. واقعیت این است که مسؤولیتپذیری پدر و مادرها به پایینترین حد ممکن رسیده و آنها بهراحتی فرزندان خود را قربانی از هم پاشیدگی خانواده میکنند.روزی روزگاری در کشور ما خانواده اصیلترین و پایدارترین نهادی بود که کمتر کسی حتی فکرش را میکرد که طلاق و از هم پاشیدن خانواده به امری ساده و معمولی تبدیل شود. «بچههای طلاق» و آیندهای که آنها برای این جامعه رقم خواهند زد - یا همین الان نیز زدهاند- بحرانی است که اگر نادیده گرفته شود و یا برای آن برنامهریزی نشود، سونامی وحشتناکی را شکل خواهد داد که از مرگ و میر بر اثر تصادفات جادهای یا سرطان و حتی گسترش بیابانها و پدیده شوم ریزگردها، قربانیهای بیشتری خواهد گرفت. وقتی خانوادهای نباشد، وقتی آدمها بدون هیچگونه مسؤولیتپذیری از هم عبور کنند و به خوشیهای لحظهای روی بیاورند، بهسادگی یکدیگر را قربانی خواهند کرد. در چنین شرایطی است که خشونت حرف اول را خواهد زد و امنیتی وجود نخواهد داشت که بتوان زیر سایه آن زندگی کرد.
خانواده باید حفظ شود
باید خانواده حفظ شود. در شرایط بحرانی امروزی باید به زن و شوهرها و فرزندان نشان داد که خانواده محل امنی است که برای گریز از همه تنشها و ناامنیهای اجتماعی میتوان به آن پناه برد و کمی آسود، تجدید قوا کرد و سپس برای ادامه بقا و حیات دوباره به میان جامعه رفت. تجربه ثابت کرده که با نصیحت و پند و اندرز نمیتوان اعضای خانواده را تشویق کرد که کنار هم بمانند و مثل حلقههای یک زنجیر استحکام یکدیگر را تضمین کنند. اما میتوان با بیان داستانهای واقعی در قالب فیلم و سریال کمی ته دل مردم را گرم کرد و به آنها گفت که کنار هم بودن بهتر از تکافتادن و زندگی مجردی است. میتوان خانوادهای قوامیافته را نشان داد؛ بدون افتادن به ورطه شعار و ترویج الگوی دستنیافتنی و ایدهآلی که مردم باورش نمیکنند.مردم به قهرمانانی نیاز دارند که واقعی و ملموس باشند و بتوان آنها را در همین دور و بر پیدا کرد. برنامه «خندوانه» با همین رویکرد در سری جدید خود بخشی به نام «خانواده باحال» را طراحی کرد؛ مسابقهای با حدود 10 خانواده شرکتکننده. بیشتر خانوادهها از بازیگران بودند و چند تایی هم از میان ورزشکاران انتخاب شدند.
نمره مثبت برای صدا و سیما
«خانواده باحال» را باید به فال نیک گرفت و گامی مثبت در این جهت که صدا و سیما، به عنوان رسانهای ملی و فراگیر، بعد از آزمون و خطاهای زیاد سرانجام به برنامهای رسید که باورپذیر است و مردم باور میکنند که کار تیمی و گروهی یک خانواده موفق میتواند آنها را به بُرد برساند.
واقعیت این است که نهتنها در کشور ما بلکه در تمام کشورهای دنیا، خانواده هنرمندان و بخصوص بازیگران به هزار دلیل گفته و ناگفته چندان ثبات ندارند. در چنین شرایطی، سازندگان برنامه خندوانه بازیگرانی را به مسابقه «خانواده باحال» می آورند که امتیازی به نام خانواده موفق دارند؛ خانوادهای باثبات که سالهاست کنار هم زندگی میکنند و هیچ حاشیهای ندارند. خانواده های افرادی مانند فاطمه گودرزی، رضا بنفشهخواه، بهرام عظیمی، سوسن پرور، وحید شمسایی و ... .فاطمه گودرزی از بازیگران موفقی است که سالهاست بدون حاشیه و نجیبانه بازیگری میکند. او دو فرزند جوان دارد. سرشار از انرژی مثبت است و همین ویژگیها را به فرزندانش هم آموخته است. خودش میگوید اینگونه زندگیکردن را از پدر و مادرش یاد گرفته است. در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده و یاد گرفته که چگونه با دیگران تعامل کند و چگونه نگذارد پریشانی و افسردگی به سراغش بیاید.
بهرام عظیمی هم سرشار از نیروی زندگی است؛ سرشار از عشق و مهربانی. خالق «سیا ساکتی» و «ماسوله» میگوید: هیچوقت تنهایی را تجربه نکرده و بیکس نبوده و در خانوادهای بزرگ شده است که معمولاً همه فامیل دور هم بوده و در تمام کارها با هم مشارکت داشتهاند. او هم این خصلتها را از پدر و مادرش به ارث برده و حالا با همان سبک و سیاق، خانوادهاش را سرپا نگه داشته و همه شرایطی که به آنها خوش بگذرد را فراهم میکند چون راهش را بلد است.رضا بنفشهخواه، این بازیگر قدیمی و شوخ و شنگ، میداند که باید از کنار سختیها با لبخند عبور کرد؛ سخت بگیری، سخت میگذرد. لطیفه میگوید، میخندد و سعی میکند مشکلاتش را بزرگ نکند تا بر دوش دیگران سنگین نشوند.
«خانواده باحال» در نوع خود اولین تجربه تلویزیون برای نشاندادن خانواده موفق بود. شرکتکنندگان آن بر این باورند که خانوادهای باحال است که اعضای آن در در خوشی و ناخوشی کنار هم باشند، دست به دست هم بدهند و مانند یک تیم موفق به هم پاسهای خوب بدهند تا از مرحلهای به مرحله دیگر بروند و هرگز احساس شکست نکنند.در دورهای که خانواده ایرانی رو به اضمحلال است، «خانواده باحال» نشان داد که جمع بودن و در کنار هم زیستن بهتر از تکافتادن و زندگی در مرداب بیکسی و بدونحمایت است.
نظر شما