امروز و در روز خبرنگار، در گفتوگو با دکتر عباس اسدی، عضو هیأتعلمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، به بررسی این ماجرا پرداختیم که مشروح آن را میخوانید.
برخی خبرنگاران با این مسأله مواجهند که شماری از مدیران و مسؤولان اهل پاسخگویی نیستند. شما دلیل این ماجرا را چه میدانید؟
به نظر من خود خبرنگاران مقصر هستند زیرا برخی خبرنگاران، شناخت و اطلاعات کمی از موضوع و شخص مصاحبهشونده دارند، به سختی از مقام مسؤول وقت میگیرند اما پرسشهای کلیشهای میکنند. خود این امر منجر میشود که مسؤولان، خبرنگاران را نه به عنوان نماینده افکار عمومی بلکه به عنوان فردی که پرسشهای کلیشهای میپرسد، بشناسند و بگویند که 10 دقیقه وقتم را میگیرد و بعد هم هدیهای به او میدهم و تمام! مقصر خود خبرنگاران هستند که حرفهای نیستند. وقتی خبرنگار حرفهای باشد، اگر بخواهد راجع به موضوعی مصاحبه کند، حتما با پشتوانه غنی اطلاعاتی جلو میرود. مصاحبهکردن که الکی نیست. باید راجع به آن موضوع ماهها و هفتهها تحقیق کرد و با دست پُر جلو رفت.
ترفندهایی که بتواند یک مقام مسؤول را در منگنه پاسخگویی قرار دهد، چیست؟
اگر خبرنگاری مصاحبههای این مسؤول را مطالعه کند و وعدههایی که عملی نشده یا بد عملی شده را فهرست کند یعنی با دست پر به مصاحبه برود، مصاحبهشونده را در چالش قرار میدهد. آن زمان مسؤول میداند که خبرنگارِ پیگیری با او مصاحبه میکند و خودش را موظف میداند که پاسخگو باشد. متأسفانه خبرنگاران ما «خبر بیار» هستند نه «خبرنگار». فقط میخواهند با مسؤولی مصاحبه کنند تا از او امتیاز معنوی و مادی بگیرند! اگر خبرنگاری با این نیت به دفتر مسؤولی برود و از او درخواست شخصی داشته باشد، تحویلش نمیگیرند چون خبرنگار در جایگاه واقعی خودش نیست. وقتی خبرنگاری با مسؤولی مصاحبه میکند و او پاسخ درست و شفافی نمیدهد، خبرنگار باید این شکل از پاسخگویی را روایت کند تا مسؤول بداند وقتی از او سؤالی میپرسند باید پاسخ درست بدهد نه اینکه خبرنگار را بفرستد دنبال نخود سیاه! برخی از مسؤولان ما در سر دواندن خبرنگاران، حرفهای هستند. آمارهای جعلی و تقلبی و اطلاعات اغراقآمیز به خبرنگاران میدهند و چون خبرنگار مطالعه و شناختی نسبت به موضوع ندارد، همان را چاپ میکند. در حالی که اگر خبرنگار با دست پر برود، مسؤول هرقدر هم تلاش کند که از دست او راحت شود، نمیتواند زیرا در دام پرسشهای هوشمندانه او گیر میافتد.
شما معتقدید که خبرنگاران ما حرفهای نیستند؟
من عمده مشکل را از سوی خبرنگاران میبینیم. خبرنگاران تخصصی ما در طول سال چند کتاب مرتبط با حوزه خودشان میخوانند؟
خب دغدغه اصلی برخی از آنها خبرنگاری نیست، مشاغل دیگری دارند و در کنار آن خبرنگاری میکنند...
این دیگر قوز بالا قوز است. من وقتی سر کلاس میروم، به دانشجویانم میگویم اگر قرار است خبرنگار شوید باید همه زندگیتان را وقف این کار کنید. اگر صبح در ادارهای کار دیگری داشته باشید و هر از گاهی قلم بزنید، این خبرنگاری نیست. حرفه خبرنگاری برای خودش تعریف دارد. قبول دارم که خبرنگاران ما مشکل معیشتی دارند ولی خبرنگاری، کار دل است. مطلبی که از شما چاپ میشود باید از خواندن آن لذت ببرید و فکر کنید که به جامعه خدمتی کردهاید نه اینکه فقط خبری را کپی پیست کنید.
برخی هم برای کسب موقعیتهای بهتر شغلی و مالی وارد این حرفه میشوند تا از این راه بتوانند مدیر روابط عمومی فلان سازمان شوند یا فلان پروژه سفارشی را بگیرند.
این که مصیبت است. چنین افرادی فرصتطلب هستند و خودشان را خبرنگار جا میزنند. متأسفانه زیاد هم شدهاند.
برخی از روزنامهها هم نمایندگان یک صنف یا قشر را به عنوان خبرنگارانشان میپذیرند. این درست است؟
این خبرنگاری نیست. میتوان از آنها به عنوان کارشناس استفاده کرد یا در صفحه افکار عمومی و نظر، مطالبشان منتشر شود. خبرنگار نباید به سازمان یا نهادی وابستگی داشته باشد چون کیفیت کارش را از دست میدهد. چنین فردی برای اینکه منافع شغلی خودش به خطر نیفتد، نگاه نقادانه به سازمان وابستهاش ندارد و خودسانسوری میکند. خبرنگار وقتی چنین مسؤولیتی را میپذیرد باید با کم و زیاد آن کنار بیاید. خبرنگار به هر مقداری که وابسته باشد، استقلالش را از دست میدهد. بیشتر خبرنگاران ما استقلال فکری ندارند. خبرنگارهایی هستند که با یک سکه، وابسته میشوند یا برخی از آنها هم از مسیر آگهی پول در میآورند. در کشور ما، خبرنگاری نمیتواند بگوید که مستقل است.
به هرحال مدیران رسانه هم این وظیفه را دارند که استقلال فکری و حرفهای خودشان را در سازمان خبری تسری بدهند. شما چقدر مدیران رسانه را مستقل میدانید؟
مشکل همین است که بسیاری از مدیران رسانه هم استقلال فکری ندارند چون کار حرفهای نکردهاند و از جنس رسانه نیستند. برخی از آنها روزنامهها را سکوی پرشی برای رسیدن به قدرت میدانند. متأسفانه جامعه مطبوعاتی ما در بدترین حالت قرار گرفته است. این وضعیت، «روزنامهنگاری» نیست بلکه «روزی نامه نگاری» است یعنی سفرهای باز شده که عدهای روزی خود را از آنجا درمیآورند. من سالها کار خبری کردم و در این زمینه تدریس داشتم. مثلاً 16 جلسه درباره اینکه چطور مصاحبهشونده را بشناسیم، صحبت میکنم. بعد میبینم که دانشجو مصاحبهاش چاپ شده ولی شناختی از مصاحبهشونده نداشته است. این خیلی دردآور است که هنوز در اولین پرسش میپرسند «خودتان را معرفی کنید»!
دلیلش چیست که هنوز از این سبکهای منسوخ استفاده میکنند؟
بخشی از مشکل ما در آموزش روزنامهنگاری است. کسانی آموزش میدهند که یک سطر هم در مطبوعات مطلب ننوشتهاند. البته چنین استادانی برای دانشجویان محبوبترند چون به راحتی نمره میدهند. من همیشه به دانشجویانم میگویم که خبرنگار باید جویند
نظر شما