روستایی که به جهت وسعت و جمعیت در کشور هم منحصر به فرد است و جمعیتی چند 10 هزار نفری از سرریز کلانشهر مشهد را در خود جای داده است.
از میان همه روستاهای حاشیه شهر که تاکنون از آنها گزارش تهیه کرده ام «کشف» شرایط متفاوتی دارد و تصور ما از روستا چیزی جز این است که در کشف میبینم.
«کشف» حالا دیگر نه روستاست نه شهر! نیمه قدیمی آن هنوز شکل و شمایل روستایی خودش را تا حدودی حفظ کرده و با محرومیتهایی دست و پنجه نرم میکند، اما نیمه دیگر آن به شهری جدید با انبوه ساختمانهای چند طبقه تبدیل شده است.
ساختمانهای نوساز و بنگاههای املاکی که پیش از آنکه متوجه شوی وارد روستای «کشف» شدهای به استقبالت میآیند و ناخواسته ذهنت را درگیر میکنند.
بافت این قسمت از روستا علاوه بر نوساز بودن به دلیل فاصله کم با بلوار توس شبیه شهر است و قطعا اهالی ساکن در این بخش نیز با مشکلاتی غیر از جنس روستایی مواجهاند، اما وقتی به کال پر از زباله و سه راه قدیمی میرسی، تازه قصه روستای کشف شروع میشود.
به محض رسیدن به کال روستای کشف همه مشکلاتی به یادم میآید که سالهاست در حاشیه کشف رود دیده ام. اینجا هم فاضلاب از میان زبالههای تلنبار شده جاری است.
زبالههایی که گویی دست از سر حاشیه نشینان برنخواهد داشت و همیشه در کنار آنان باقی خواهد ماند.
داخل کال از لوازم کهنه منزل گرفته تا جانوران موذی وجود دارد، اما تیمار گوسفند خودش تصویری دیگر و مختص این کال است.
پس از عبور از کال، تازه به سه راه قدیمی روستا میرسی که تغییر زیادی نسبت به چند سال گذشته نکرده است.
سمت راست سه راه، بیشتر به کارگاههای تولیدی منتهی میشود، اما سمت چپ تو را به منازل مسکونی روستا میرساند.
معبر کم عرضی که به جای اینکه طی این سالها تعریض شود فقط بار تردد خودروهای آن بشدت افزایش یافته است، به گونهای که شمار بالای خودروهای در حال تردد موجب شده تا عبور از این معبر چند متری هم برای اهالی با مشکل امکان پذیر باشد.
همین معبر باریک و پرتردد مسیر اصلی جمعیت زیاد روستاست تا به بیابان برسی!
آنچه در نگاه نخست به وضعیت روستا سبب تأسف میشود، پایین بودن سطح رفاه و برخورداری مردم این روستاهاست.
با دیدن کوچههای پر از خاک روستا در تابستان براحتی میتوانی حدس بزنی که این گرد و خاک در زمستان چه گل و لایی به وجود خواهد آورد.
* زندگی در شرایط سخت
یکی از زنان روستا در گفت وگو با گزارشگر ما میگوید: خودتان وضع کوچههای کشف را میبینید و میدانید که مردم این روستا چارهای جز زندگی در این شرایط ندارند.
یکی دیگر از اهالی درباره آسفالت نشدن کوچهها میگوید: شنیدهایم سال گذشته بودجهای برای آسفالت کوچههای روستا آمده، اما چون بخشی از هزینه آسفالت را باید مردم بدهند و خارج از توان اهالی است، مجبوریم همچنان خاک بخوریم.
در میان صحبتهای من با مغازهداری که درباره آسفالت و کوچههای خاکی میگوید، خانمی از راه میرسد و میگوید: خود مسؤولان همه مشکلات اینجا را میدانند، ولی کاری نمیکنند.
او به مشکل اساسیتر اهالی اشاره میکند که آن هم مشکل کم آبی است و میگوید: «ما بدون آسفالت که البته حق ما هم هست، میتوانیم زندگی کنیم، اما مسؤولان دیگر نمیتوانند بگویند ما بدون آب خوردن زندگی کنیم.
به محض مطرح شدن این مشکل، شماری از اهالی که حالا دور ما جمع شدهاند میخواهند در این باره اعتراض کنند و حرف بزنند، اما یکی از زنان روستا که فرزندانش نیز همراه او هستند از ما میخواهد سری به مدرسه روستا بزنیم.
او میگوید: ما هر طور شده مشکل بی آبی را تحمل میکنیم، اما فرزندانمان چگونه با بی آبی سرویسهای بهداشتی مدرسه کنار بیایند.
* مدرسه بدون آب
به گفته وی «اینجا بچههای مدرسه برای خودشان آب میبرند چون هم آب در مدرسه نیست و هم وقتی آب هست، آب خوبی نیست، برای همین مدیر مدرسه به بچهها گفته با خودتان آب بیاورید. شما بگویید از کجا بچهها باید با خودشان آب به مدرسه ببرند. »
او به جمعیت زیاد دانش آموزان هر کلاس اشاره میکند و میافزاید: مدرسه این روستا در نهایت محرومیت و با حداقل امکانات دایر است، اما برای ثبت نام از هر دانش آموز 50 هزار تومان گرفته میشود.
یکی دیگر از زنان روستا هم وضعیت «کشف» را بغرنجتر از دورافتاده ترین روستاها میداند و میگوید: «نمیدانم چرا به این روستا رسیدگینمی شود، در حالی که انبوه مشکلات امان اهالی را بریده است. »
یکی دیگر از اهالی هم میگوید: «لطفاً بنویسید کشف همهاش مشکل است. »
او ادامه میدهد: «کجا مردم بدون آب زندگی میکنند، در حالی که از آنان برای امتیاز آب یا برق یا گاز پول میگیرند. مردم خسته شدهاند از این همه کمبود و مشکلات! چرا مسؤولان سری به این روستا نمیزنند تا خودشان مشکلات ما را ببینند؟ »
هنوز صحبتهای اهالی تمام نشده که یک نفر از آنان از ما میخواهد سری به مرکز بهداشت روستا بزنیم. او میگوید: برای تزریق یک واکسن چند روز باید مراجعه کنیم، مگر اینکه از ساعت اولیه صبح آنجا باشیم.
او با بیان اینکه مرکز بهداشت این روستا با کمبود نیرو مواجه است، میگوید: این در حالی است که شمار مراجعه کنندگان تحت پوشش مرکز بسیار زیاد است.
در حین صحبت با مردم متوجه انباشت زبالههای متعفن در گوشه و کنار روستا میشوم که خودش میتواند تهدید کننده سلامتی اهالی نیز باشد.
به گفته آنان دهیاری هزینه جمع آوری زباله را باید از مردم تأمین کند، اما چون همهنمی توانند نسبت به پرداخت هزینه اقدام کنند، بقیه نیز باید چوب نداری آنان را بخورند.
متأسفانه درد دل مردم «کشف» هم مانند دیگر روستاهای حاشیه مشهد کم نیست، اما کسانی که باید این مشکلات را بخوانند و به آن رسیدگی کنند کمتر میبینند و میشنوند.
نظر شما