به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، انقلاب اسلامی ایران مقوله و پدیدهای فرهنگی بوده و هست. رهبران و مردان بزرگ این انقلاب نیز همواره بر اهمیت فرهنگ و اولویت فرهنگ تأکید داشتهاند.
در این میان رهبر معظم انقلاب اسلامی از سالها قبل مسأله شبیخون و تهاجم فرهنگی را مطرح کرده بودند.
در سالهای پایانی دولت قبل، رهبر معظم انقلاب مسأله مظلومیت فرهنگ و اهمیت توجه به اولویتهای فرهنگی و ضرورت پرهیز از اقدامات فرهنگی ویترینی و ظاهری را مطرح کردند.
در سالهای اخیر و در دوران دولت یازدهم، رهبر معظم انقلاب از نگرانی ولنگاری فرهنگی و رهاسازی بیحساب و کتاب فرهنگ و مقولات فرهنگی جامعه به دست مسؤولان امر و خصوصاً وزارت ارشاد سخن بهمیان آوردند.
رهبر معظم انقلاب با اعلام نگرانی از اینکه فرهنگ کشور بهنحوی رها شود و کالاهای فرهنگی بدون هیچ نظارت و حسابی تولید و توزیع شود و مسؤولان با ولنگاری و لاابالیگری نسبت به مسائل فرهنگی جامعه تصمیم بگیرند، خاطرنشان ساختند که اهمیت فرهنگ و کالای فرهنگی در جامعه بهحدی است که نباید در اینزمینه ولنگاری صورت گیرد.
در واقع همانطور که در خورد و خوراک مردم نمیتوان لاابالی بود و نمیتوان توقع داشت که هر کالای مسمومی به بازار عرضه شود و مردم خود بروند و بررسی کنند که چه چیز سمی و چه چیز فاسد است، چشمشان را باز کنند تا سم به خوردشان داده نشود؛ در فرهنگ نیز نمیتوان گفت که بگذاریم هر کالایی در جامعه باشد تا مردم خودشان هرچه خواهند انتخاب کنند و هر کس خود بررسی کند که چه کالایی سالم است و چه کالایی فاسد.
* ولنگاری فرهنگی
ولنگاری فرهنگی را باید اصطلاحی جدید در عرصه سیاست و فرهنگ ایران دانست. ولنگاری که متشکل از دو کلمه ول و انگاشتن است، به معنی آن است که کسی تصور کند که باید کاری را رها کند و یا با رها کردن یک امر، تلقی اینرا داشته باشد که کار درستی میکند. از این جهت ولنگاری بهنحوی شبیه به اصطلاح عربی (لا ابالی) رایج در ادبیات فارسی است. لا ابالی نیز در عربی به معنی «اهمیت نمیدهم» یا «برایم مهم نیست» میباشد.
بر این اساس، ولنگار به کسی گفته میشود که کاری را که باید با جدیت بر عهده بگیرد و مأموریتی را که باید با دقت انجام دهد، رها میکند و نه تنها این رها کردن را در عمل انجام میدهد بلکه بهلحاظ نظری نیز این انگاره را دارد که رها کردن او کار خوبی است. بر این اساس میان ولنگاری و تنبلی و بیعملی و سستی و کوتاهی در انجام کار شباهتی هست و تفاوتی.
شباهت ولنگاری با مفاهیمی مانند سستی و بیعملی و کوتاهی این است که کار انجام نمیشود. تفاوت در این است که در سستی و تنبلی و بیعملی و کوتاهی و قصور و تقصیر، فرد متخلف میداند که کاری که میکند کار بد و نامناسبی است اما در ولنگاری، فرد متخلف و کسیکه کار مهمی را که به دوش او گذاشتهاند رها کرده است، نه تنها از این کار خود احساس ناخوشایندی ندارد بلکه با ادعای صحت و سلامت از کار خود و رها کردن مسؤولیتش دفاع نیز میکند.
این است که ولنگاری خطری بیشتر و وضعیتی نامناسبتر از دیگر بیماریها دارد.
* اهمیت فرهنگ و خطر ولنگاری
در ضرورت فرهنگ در ایران اسلامی سخن فراوان گفته شده است. اصولاً انقلاب اسلامی ایران مقوله و پدیدهای فرهنگی بوده و هست. مردان اصلی انقلاب و رهبران آن شخصیتهایی فرهنگی و فعال فرهنگی بودهاند.این رهبران و مردان بزرگ انقلاب نیز همواره بر اهمیت فرهنگ و اولویت فرهنگ تأکید داشتهاند.
در این میان رهبر معظم انقلاب اسلامی از سالها قبل مسأله شبیخون و تهاجم فرهنگی را مطرح کرده بودند. در سالهای پایانی دولت قبل، رهبر معظم انقلاب مسأله مظلومیت فرهنگ و اهمیت توجه به اولویتهای فرهنگی و ضرورت پرهیز از اقدامات فرهنگی ویترینی و ظاهری را مطرح کردند.
ایشان بهصراحت دستور دادند که از فرهنگ رفع مظلومیت شود: «نکتهی بعدی که میخواهم سفارش کنم، این است که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومی است... واقعاً مسأله فرهنگ را دستکم نگیرید. خیلی از مشکلات جامعهی ما با فرهنگسازی حل میشود.
توجه بکنید که امروز، عمده قوای دشمنان ما در جبههی فرهنگی دارد کار میکند. این جنگهای روانی، این فعالیتهای فرهنگی، این بودجههای پنهان و آشکاری که برای منحرف کردن ذهنها میگذارند، همهاش مربوط به مسأله فرهنگ است.
فرهنگ مثل هواست که انسان وقتی که این هوا را استنشاق کرد، با هوایی که استنشاق کرده و با آنجانی که گرفته، میتواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقیهی کارها همه برخاستهی از آنچیزی است که شما استنشاق کردهاید.
اگر چنانچه یک جایی، هوای مسمومی تزریق بشود، نتیجهای که در اندامها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتی است که در این هواست. اگر فضا را با دود یا مخدری تخدیر کنند، وقتی شما آنرا استنشاق کردید، رفتار شما متناسب با آنچیزی خواهد شد که استنشاق کردهاید؛ فرهنگ یک چنین حالتی دارد.
فرهنگ را دستکم نگیرید؛ خیلی مهم است. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهی بگذارید تا جهتِ ارزشی به فرهنگ بدهید. ازجملهی کارهایی که مسؤولین فرهنگی دولت خیلی باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومی جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگی، جهت ارزشی بدهند.
چون تلاش زیادی شده تا جریانهای فرهنگی و عاملهای فرهنگی - هنر و ادبیات و شعر و سینما و بقیه - در جهت غیرارزشی حرکت کنند و راه بیفتند. شما باید کمک کنید و همهی تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگی کشور در جهت ارزشی جهت بدهید.»
و نیز بهصراحت خاطرنشان کردند که از کارهای ویترینی و ظاهرسازی خودداری شود: «در زمینههای فرهنگی، دنبال کارهای تشریفاتی و ویترینی نباشید. نمایش دادن کار فرهنگی، نه اینکه فایدهای ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهی فرهنگ باید دنبال کارهای محتوائی و اصیل و واقعی رفت، که امروز نیاز عمدهی کشور هم این است.»
اهمیت مسأله فرهنگ برای سران نظام جمهوری اسلامی بهحدی بوده و هست که رهبر معظم انقلاب خاطرنشان میکنند که حتی اگر همه مسائل اقتصادی جامعه حل شود ولی مسأله فرهنگ حل نشود باز هم به موفقیت دستنیافتهایم: «مسألهی فرهنگ را خیلی جدی بگیرید. اگر چنانچه ما کارهای اقتصادی را - همچنان که در برنامه هست و آرزوهای ما متوجه به آن است - انجام بدهیم، اما در زمینهی کار فرهنگی عقب بمانیم، بدانید کشور لطمه خواهد دید.»
در سالهای اخیر و در دوران دولت یازدهم، رهبر معظم انقلاب از نگرانی ولنگاری فرهنگی و رهاسازی بیحساب و کتاب فرهنگ و مقولات فرهنگی جامعه به دست مسؤولان امر و خصوصاً وزارت ارشاد سخن بهمیان آوردند.
رهبر معظم انقلاب با اعلام نگرانی از اینکه فرهنگ کشور بهنحوی رها شود و کالاهای فرهنگی بدون هیچ نظارت و حسابی تولید و توزیع شود و مسئولان با ولنگاری و لاابالیگری نسبت به مسائل فرهنگی جامعه تصمیم بگیرند، خاطرنشان ساختند که اهمیت فرهنگ و کالای فرهنگی در جامعه بهحدی است که نباید در اینزمینه ولنگاری صورت گیرد.
* مشکلات فرهنگی خواب را از چشم انسان میرباید
اهمیت مسأله فرهنگ و جلوگیری از لاابالیگری با فرهنگ جامعه و مقابله با ولنگاری فرهنگی بهحدی مهم و جدی است که رهبر معظم انقلاب به مسؤولان کشور میفرمایند: «مسألهی دیگر مسألهی فرهنگ است.
خب دوستانی که اینجا تشریف دارید و بهخصوص مسؤولین فرهنگی کشور و خود آقای رئیسجمهور محترم، حساسیّت این حقیر را نسبت به مسألهی فرهنگ میدانند. گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ بهخاطر مسائل فرهنگی؛ یعنی اهمّیّت مسائل فرهنگی اینجور است.
دو کار اساسی و اصلی است که باید انجام بگیرد؛ یکی تولیدات فرهنگی سالم در زمینههای مختلف و یکی جلوگیری از تولیدهای مضر و بهاصطلاح متاع و کالای مضرّ فرهنگی؛ به نظر من این جزو کارهای اساسی است. در همهی دنیا مراقبت از محصولات فرهنگی و کتاب و مانند اینها وجود دارد؛ کجای دنیا است که وجود نداشته باشد؟ یکجا را به من نشان بدهید. این خانم ابتکار اینجا حاضر است؛ خود ایشان به من گفت کتابی که ایشان نوشته بود، در آمریکا امکان چاپ پیدا نکرد؛ هیچ ناشری حاضر نشد -نه اینکه آن ناشر آنقدر تعصّب داشته باشد؛ نه، اگر کتاب پرفروشی باشد، هر ناشری میآید اینکار را انجام بدهد؛ بلکه از ترس و از مراقبت- تا بالاخره در کانادا مثلاً فرض کنید یک ناشری را پیدا میکند و آن ناشر، آنهم به نظرم با ترسولرز چاپ کرد یا نکرد چون تفاصیلش را چند سال پیش ایشان میگفت، شاید جزئیّاتش یادم نمانده. اینها را بگویید تا این آقایان بدانند و بفهمند که اینجور نیست که اگر ما جلوی کتاب را گرفتیم، فقط آقای جنّتی است که اینکار را میکند؛ نخیر، در آمریکا هم همینکار میشود، در اروپا هم همینکار میشود.
راجع به هولوکاست کسی جرأت ندارد حرف بزند؛ خب هولوکاست که یک مسألهی اعتقادی نیست. بله، وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش می آید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد.
مسأله حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد.
اگر چنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و اینرا صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است.
رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور، امام و مانند اینها باید محفوظ باشد.» (4/6/1394 بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت)
* هشدار رهبر معظم انقلاب نسبت به ولنگاری فرهنگی
رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بارها و بارها نسبت به خطر ولنگاری فرهنگی تذکر دادهاند. حتی در یک سخنران علنی و با صراحت اعلام کردهاند که در مسأله فرهنگ، احساس بیاهتمامی و ولنگاری فرهنگی از دستگاههای دولتی و غیردولتی میشود.
ایشان به صراحت فرمودهاند: «مسأله بعدی مسأله فرهنگ است. البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهمتر است؛ اقتصاد مسأله فوری و اولویّت کنونی ما است، امّا مسأله فرهنگ یک مسأله مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیّه اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسأله فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیردولتی - یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم.
اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ اینرا دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند.
آنهایی که اساس این حرفها هستند، خودشان بیشتر از ما در این مسائل سختگیری میکنند؛ اینرا باور کنید. حالا آزادترین مناطق دنیا از لحاظ اطّلاعات، مثلاً فرض کنید دولتهای غربیاند، از جمله آمریکا؛ از خبرهای دقیق و روشنی که از آمریکا میرسد در کنترل اطّلاعات افراد و انگشت گذاشتن روی آن چیزهایی که دستگاه روی آنها حسّاس است، انسان واقعاً تعجّب میکند؛ ما یکدهم آنها کنترل اطّلاعاتی نداریم و نمیکنیم.
به مجرد اینکه در اینجا یک فیلمی را ممنوع کردند یا فرض کنید که یک جریان رایانهای را مثلاً محدود کردند یا ممنوع کردند، فوراً آنها سروصدا بلند میکنند، ما هم باورمان میآید؛ ما هم باور میکنیم که واقعاً کار خطایی کردهایم. نه آقا، باید مراقبت کرد! وظیفهی ما تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از کالای فرهنگیِ مضر است. بنده در اینزمینه احساس یک ولنگاریای میکنم؛ باید اینرا شماها در نظر داشته باشید و اهمّیّت بدهید.» (16 /خرداد/ 1395)
با این تصریح، مسؤولان دولتی و غیردولتی کشور که در عرصه فرهنگ دخیل هستند باید کاملاً پاسخگو باشند. اگر قائل به ولنگاری فرهنگی هستند و چنین بیماری فکری و عقیدتی بر آنها مستولی است، برای علاج از مسؤولیت فاصله بگیرند و در مرخصی استعلاجی باشند تا کمتر به فرهنگ کشور آسیب وارد شود. اگر چنین بیماریای ندارند، عمل خویش را با حرف خود تطبیق کنند و در عرصه عمل نشان دهند که از بیماری ولنگاری فرهنگی و رهاسازی عالمانه و عامدانه مسائل فرهنگی بهدور هستند.
* دستور مقابله با ولنگاری فرهنگی به معنی اختناق فرهنگی نیست
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که ولنگاری فرهنگی نباید به بهانه مقابله با اختناق فرهنگی تقویت شود. البته اختناق فرهنگی امری خطرناک و نامناسب است اما نباید به بهانه مقابله با اختناق فرهنگی دست به ولنگاری زد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «فرهنگ شامل ادبیات، هنر، سبک زندگی، رفتار و اخلاق اجتماعی است و دستگاههای فرهنگی در تمام این بخشها مسؤولیت و وظیفه دارند.»
ایشان افزودند: «بنده طرفدار جزماندیشی، فشار و اختناق در عرصه فرهنگ نیستم بلکه به آزاداندیشی اعتقاد راسخ دارم اما آزاداندیشی بهمعنای ولنگاری و اجازه دادن به دشمن برای لطمه زدن نیست.»
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به انجام اغلب کارهای خوب و مفید کشور بهدست جوانان مؤمن و انقلابی، این سؤال را مطرح کردند که چرا باید تئاتر یا فیلمی تولید شود که تیشه به ریشه ایمان این جوان بزند؟ رهبر انقلاب اسلامی، عملکرد دستگاههای فرهنگی را در هر دو سطح «آفندی» و «پدافندی» ضعیف ارزیابی کردند و با تأکید بر اهمیت پرداختن به عرصههای متنوع فرهنگی و همچنین در نظر گرفتن انگیزهها و سوابق شخصیتهای فرهنگی، افزودند: «آیا نباید مسؤولان فرهنگی، آن کسی را که عمرش را در خدمت به دین و انقلاب اسلامی گذرانده، به فردی که در تمام عمر خود قدمی در راه دین و انقلاب برنداشته و حتی گاهی ضربه نیز زده است، ترجیح بدهند؟»
حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این سرفصل تأکید کردند: «در فرهنگ باید روحیه آزاداندیشی همراه با برنامهریزی عادلانه وجود داشته باشد و با هدایت و کمک به رویشهای خوب، جلوی ضربات فرهنگی گرفته شود.» (3 /شهریور/ 1395)
* فرهنگ مانند غذای مردم و هوای مردم و مهمتر از آن است
در واقع همانطور که در خورد و خوراک مردم نمیتوان لاابالی بود و نمیتوان توقع داشت که هر کالای مسمومی به بازار عرضه شود و مردم خود بروند و بررسی کنند که چه چیز سمی و چه چیز فاسد است، چشمشان را باز کنند تا سم به خوردشان داده نشود؛ در فرهنگ نیز نمیتوان گفت که بگذاریم هر کالایی در جامعه باشد تا مردم خودشان هرچه می خواهند انتخاب کنند و هر کس خود بررسی کند که چه کالایی سالم است و چه کالایی فاسد.
در همین رابطه رهبر معظم انقلاب به مسئولان کشور تذکر میدهند: «عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، بهمعنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد.
الان درباره تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی بهمعنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ مصرف تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد.
مثلاً در حوزهی اجتماعی، قانونگرایی که مردم به قانون احترام بگذارند یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در اینچیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدای ناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جور دیگری خواهد شد؛ خدای ناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را بهراه انداختند وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا، به آن سرنوشت دچار شدند. بنابراین تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همهجا است. چرا؟ بهخاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد.
هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینهی فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسؤولان فرهنگی، باید مراقب رخنهی فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیرفرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینهی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم. امروز و از روزهای اوّل انقلاب، دستگاههای تبلیغات، همهی توشوتوان خود را گذاشتهاند برای اینکه مردم را نسبت به پایههای این انقلاب بیاعتقاد کنند. این کارِ فرهنگی است؟ ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دادند، باورهای قلبی مردم را مورد تهاجم قرار میدهند؛ اینرا نمیشود انسان ندیده بگیرد.
یک سؤالی اینجا ممکن است مطرح بشود که بگویند: خب شما میگویید مسؤولین کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آیا این با آزادی که از شعارهای انقلاب است و جزو پایههای جمهوری اسلامی است منافاتی ندارد؟ جواب این است که نخیر، با آزادی هیچ منافاتی ندارد؛ آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همه ضابطهها ست.
آزادی که نعمت بزرگ الهی است، خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشهی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود اینرا تماشا کرد بهعنوان اینکه این آزادی است.
همچنان که اگر هروئین و بقیّهی موادّ مسمومکنندهی بدن و بدبختکننده خانوادهها را کسی بخواهد بین این و آن توزیع کند، نمیشود بیتفاوت نشست. اینکه ببینیم کسانی با استفادهی از هنر، با استفادهی از بیان، با استفادهی از ابزارهای گوناگون، با استفادهی از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، اینجور آزادی در هیچ جای دنیا نیست! در هیچ جای دنیا.» (1 /فروردین / 1393)
* مسئولان تصور نکنند که برداشتن ممیزی خدمت به فرهنگ است
نکته مهم دیگر این است که برخی تصور میکنند که راه خدمت به مردم آن است که فرهنگ کشور را رها کنیم و جلو توزیع آثار هنری مستهجن و غیراخلاقی را نگیریم.
این امر نه تنها خدمت به مدرم نیست بلکه خیانت و صدمه به فرهنگ کشور است. رهبر معظم انقلاب سالها قبل در اینرابطه متذکر شدند: «انتشار و توزیع آثار هنری غیراخلاقی و مستهجن در یک جامعه، بخش دیگری از یک کار منفی فرهنگی که دارای تأثیر فوری و آنی است، آثار هنری که تأثیر ویرانگر اخلاقی بهدنبال دارند، بهوهیچوجه قابل پاسخگویی نیستند و باید با جدیت تمام، مانع از انجام آن شد و این همان ممیزی واجب است. بنابراین دستگاههای نظام اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشرین، در جنجال علیه ممیزی و سانسور، باید مراقب باشند که هدف را گم نکنند.» (28 /اردیبهشت/ 1378)
نظر شما