نخست اینکه آنان می توانند در طیفی از استادان به روز و با کیفیت دانشگاه قرار بگیرند و در حد دانشجویان خود حتی بیشتر تلاش می کنند، مطالعه دارند، کتاب می نویسند و با منابع به روز کاملاً آشنا هستند. برای مثال تمام اطلاعات به روز سال 2016 میلادی را در اختیار دارند و مرتب با ارتباطات و فرصت هایی که برای خودشان فراهم می کنند این به روز بودن را برای خویش حفظ می کنند. اینگونه استادان از نظر دانشجویان هم پذیرفته شده اند، دانشجویان دوستشان دارند و از بودن در کلاس چنین استادانی بیشتر لذت می برند و استفاده می کنند و از اینکه استادانشان تا این حد توانمند هستند حس خوبی به آنان دست می دهد. حدود 30 درصد از گروه نخست را جامعه استادان کشور را تشکیل می دهند که علاوه بر خودشان، دانشجویانی دارای علم روز و دانش فنی قوی دارند. من دانشجویانی را سراغ دارم که می گویند از کلاس استاد لذت می برند. در گروه بعدی که البته به عقیده من در اکثریت قرار دارند 60 درصد استادان هستند که تلاش می کنند اما تلاش آن ها به اندازه ای نیست که خودشان را به طور کامل درگیر درس و دانشگاه کنند. همچون بسیاری از افرادی که مدرکی دریافت کرده اند و با همان سوابق علمی خودشان پیش می روند و کتابی که 10 سال پیش خودشان تالیف و ترجمه یا جزوه ای که خودشان مطالعه کرده اند، همان را برای تدریس در نظر گرفته اند. این گروه به اندازه استادان گروه نخست، خود را با مسایل علمی روز که مرتبط با رشته درسی شان است، درگیر نکرده اند. گاهی اوقات اگر هم مقاله ای می نویسند به دلیل فشارهای دانشگاه است چرا که تغییری در پایه حقوقی و رتبه آن ها ایجاد نمی شود. برخی دیگر از استادان هم هستند که صرفاً عضو هیات علمی دانشگاه شده اند بدون اینکه دنبال کار باشند. نمونه هایی از استادان را می توان سراغ گرفت که با مرتبه استادیاری وارد دانشگاه شدند و با همین مرتبه هم از دانشگاه بازنشسته می شوند. یعنی در طی 30 سال هیچ فعالیت علمی برای ارتقا نداشته اند. به طور طبیعی انتظاری که از استادان وجود دارد این است که مرتب کار کنند، به روز باشند و با مسایل علمی روز خود آشنا باشند و در حد مرزهای دانش پیش بروند که البته بیشتر استادان در این حد هستند هر چند ممکن است استادان گروه سوم که به آنان اشاره کردم در حد کارشناسی باقی بمانند و حتی امکان تدریس در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری را ندارند به این دلیل که تلاشی نکرده اند. این مهم ریشه در عوامل گوناگون از جمله مسایل شخصیتی دارد. برخی از افراد پشتکار ندارند، اهمال گر هستند یا کارهای حاشیه ای انجام می دهند و تنها نامشان استاد دانشگاه است و بیشتر به سمت کارهایی که سودآوری بیشتری دارد، جذب شده اند و تدریس را هم در حاشیه کارشان انجام می دهند و کارهای غیردانشگاهی و غیرعلمی انجام می دهند. در معلمی که درآمد زیادی نهفته نیست و حداقل درآمد را دارد اما اگر به دنبال کسب درآمد و پول بیشتر باید سراغ بازار آزاد بروند که ممکن است هر کاری انجام دهند و وقتی استاد به این سمت سوق یابد، به کار علمی اش نمی رسد.
۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲
کد خبر: 468142
علی فتحی آشتیانی ؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس :ضرورت به روز بودن استادان یکی از ملزومات اصلی ایجاد ارتباط بین استاد و دانشجو و البته تربیت دانشجویان به شمار می رود که چند دلیل برای آن وجود دارد.
نظر شما