به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، روزنامه الخلیج چاپ امارات با انتشار مقاله ای به قلم «فیصل جلول» به بررسی مواضع آمریکا و روسیه در قبال یمن و سوریه پرداخت و نوشت: به دقت نمی دانیم که چه زمانی معادله ای واقعی بین روسیه و آمریکا درباره یمن و سوریه تبلور یافت. این معادله تاکید می کند که مسکو چتری حمایتی در سازمان ملل ایجاد می کند و در جنگ یمن دخالت نمی کند و واشنگتن نیز با روسیه در جنگ سوریه تحت سقفی که مسکو ترسیم کرده است، همکاری می کند و این همکاری مبتنی بر عدم بحث درباره آینده نظام در سوریه، قبل از پیروزی بر گروههایی که شورای امنیت آنها را تروریستی دانسته، است.
نقشه راهی که دو طرف آمریکایی و روسی در وین تدوین کردند و به قطعنامه 2254 شورای امنیت تبدیل شد، با اجماع در دسامبر سال 2015 میلادی تصویب شد و این به معنای گذر جنگ سوریه از سرنگون کردن نظام به از بین بردن تروریسم بود.
زمان مداخله هوایی روسیه در سوریه در سپتامبر سال 2015 میلادی بی دلیل نبود. این امر بیش از 6 ماه پس از آغاز عملیات ائتلاف تحت فرماندهی سعودی موسوم به "طوفان قاطعیت" علیه یمن صورت گرفت. این عملیات در 22 ماه مارس سال 2015 میلادی آغاز شد. قرار بود که این عملیات در طول چند هفته پایان یابد اما همچنان ادامه دارد. این وضعیت حاشیه مانور گسترده ای برای مسکو ایجاد کرد و به روسیه اجازه داد تا در سوریه دخالت نظامی کند. این اولین دخالت نظامی روسیه در نوع خود در خاورمیانه از زمان عقب نشینی اتحاد جماهیر شوروی سابق در 15 ماه مه سال 1988 میلادی بود.
از زمان آغاز عملیات طوفان قاطعیت آشکار شد که مسکو نمی خواهد از سقفی که آمریکا برای این جنگ ترسیم کرده است، عدول کند. این امر خود را در همه مراحل این جنگ نشان داده است.
روسیه به قطعنامه شورای امنیت که چتری بین المللی برای جنگ در یمن ایجاد می کند و خواهان تسلیم شدن (عبدالملک) الحوثی (رهبر جنبش انصار الله) و علی عبدالله صالح (رئیس جمهور پیشین مخلوع یمن) است، رای داد و تا این لحظه موضعی مغایر با این قطعنامه اتخاذ نکرده است. جالب توجه است که وزارت خارجه روسیه در تماس های خود با جنبش انصار الله یمن بر پایبندی خود به قطعنامه 2216 شورای امنیت پافشاری می کرد. این قطعنامه از انصار الله می خواهد که سلاح خود را زمین بگذارند؛ یعنی تسلیم شوند.
کسانی که نوع پوشش رسانه ای روسیه درقبال جنگ یمن را دنبال می کنند، در می یابند که این پوشش رسانه ای دستکم در اولین سال جنگ یمن به طور کامل متناسب با پایبندی مسکو در قبال قطعنامه شورای امنیت و محتوای آن بوده است و این پوشش رسانه ای روسیه اندکی در چند ماه اخیر تغییر کرد؛ بدون اینکه قطعنامه سازمان ملل را نقض کند و ملاحظه می کنید که مسکو تفسیر سخنگوی عملیات طوفات قاطعیت درباره حملات هوایی به سالن ترحیم الخمیس شهر صنعا در اوایل ماه جاری را تایید کرد.
موضع روسیه در قبال جنگ یمن با نتیجه گیری های سریع برخی تحلیلگران همخوانی ندارد که معتقدند جنگ سردی بین مسکو و واشنگتن درگرفته است بلکه می توان گفت که دوطرف با قدرت در دو جنگ (یمن و سوریه) همکاری می کنند؛ همراه با تضاد بیشتری در جنگ سوریه.
این همکاری را در قطعنامه 2254 شورای امنیت ملاحظه می کنیم. این تنها قطعنامه ای است که از اجماع همه طرف ها برخوردار شد و بیانگر مشروعیت بین المللی است.
این همکاری را همچنین در تفاهم (روسیه و آمریکا) درباره مواد شیمیایی سوریه و صرف نظر کردن واشنگتن از به راه انداختن جنگ علیه این کشور ملاحظه می کنیم.
اخیرا نیز این همکاری را در توافق جان کری وزیر خارجه آمریکا و سرگئی لاوروف همتای روس وی درباره شهر حلب در سوریه می بینیم.
نکته قابل توجه این است که این همکاری به جایی رسید که نارضایتی فرانسوی ها را به همراه داشت. فرانسوی ها به طور علنی از واشنگتن خواستند که آنها را درباره جزئیات سند کری و لاوروف قرار دهد و این بدان معناست که جان کری موضع سرسخت و غیرقابل انعطاف آنها را اصلا مد نظر قرار نمی دهد؛ همانطور که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سال 2013 میلادی انجام داد. اوباما در آن زمان تصمیم گرفت که از به راه انداختن جنگ علیه سوریه صرف نظر کند؛ بدون اینکه شریک خود فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه را از این تصمیم مطلع کند.
این موضع گیری آمریکا به نشست اخیر در 15 اکتبر در شهر لوزان نیز کشیده شد؛ به گونه ای که فرانسه - بعد از نبرد دیپلماتیک حاشیه ای خود علیه روسها در شورای امنیت درباره سوریه- از نشست لوزان کنار زده شد و به آن دعوت نشد.
توقف همکاری روسیه و آمریکا درباره بحران سوریه چند روز بیشتر طول نکشید. ابتدا جان کری تعلیق همکاری را اعلام کرد و بدنبال آن برخی ها پیش داوری کردند و حتی صحبت تا احتمال وقوع جنگ جهانی سوم کشیده شد اما طولی نکشید که جان کری از لزوم خروج جبهه النصره از شهر حلب سخن به میان آورد و در نتیجه، بار دیگر با روسیه در روند توافق وین و قطعنامه شورای امنیت و اعطای اولویت به جنگ علیه جبهه النصره و داعش همراه شد.
شکی نیست که مسکو از طریق دو جنگ سوریه و یمن، جایگاه طرف دوم در قطعنامه بین المللی را – بعد از آمریکا- گرفته است. این همان جایگاهی است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از مدت زمانی پیش چشم به آن دوخته بود؛ اما زیر سقف مشروعیت بین المللی و نه از طریق جنگ سرد.
این نتیجه گیری نشان می دهد که معادله روسیه و آمریکا درباره دو جنگ سوریه و یمن زیر سقف دو قطعنامه بین المللی 2216 و 2254 قرار گرفته است. محتوای معادله این است که روس ها سکویی بین المللی برای ائتلاف الحوثی و صالح ایجاد نمی کنند و در مقابل، آمریکا در سوریه زیر سقف نقشه راه وین حرکت می کند که این نقشه راه بر لزوم خلاص شدن از گروههای تروریستی و واگذاری مسئله نظام سوریه به خود سوری ها بعد از تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات قانونگذاری باز و تضمین شده از سوی جامعه بین المللی تاکید می کند.
شاید این معادله برای طرف های درگیر در سوریه و یمن و برخی طرف های منطقه ای و بین المللی نظیر ایران، ترکیه، فرانسه، انگلیس و آلمان جذاب به نظر نرسد زیرا هریک از آنها محاسبات خودشان را دارد اما در نهایت مجبور خواهند بود که به هرم دو قطبی که در صدر آن واشنگتن و مسکو در جنگ سوریه و یمن قرار دارند، احترام بگذارند.
نشانه های این احترام را در صرف نظر کردن پاریس و برلین از اعمال مجازات های جدید اروپا علیه مسکو و خودداری هم پیمانان واشنگتن در تحویل سلاح های پیشرفته به معارضان مسلح سوری ملاحظه می کنیم تا این سلاح ها به دست داعش و النصره نرسید.
اما دخالت ترکیه در سوریه و عراق سقف روسیه در اولین مورد (جنگ سوریه) و سقف آمریکا در دومین مورد (جنگ یمن) را زیرپا نمی گذارد؛ دستکم در وضعیت کنونی در دو کشور.
نظر شما