این کتاب مجموعهای است که در دو بخش تدوین یافته است، بخش اول شامل 143 قطعه شعر کوتاه و بسیار کوتاه، و بخش دوم با نام «یک مرثیه تازه» شامل 12 قطعه شعر که اگرچه شعرهای بلندی نیستند اما در مقایسه با شعرهای بخش قبل، اشعاری بلند محسوب میشوند.
مرتضی حنیفی در «کتاب جنگ» نشان داده که ذاتاً شاعر است و هرچه مینویسد (با استناد به انتشاریافتهها) بهرهای از شعر بودن دارد، حتی اگر یک شعر کامل نباشد. در این مجموعه درکنار شعرهای کوتاه کامل، با تعداد بسیاری از جملات شاعرانه مواجهیم که از منظری میتوان آنها را صرفاً جملاتی شاعرانه دانست، ولی از منظری دیگر، و با نزدیکتر شدن به زاویه دید شاعر، باید آنها را بهعنوان شعرهایی بسیار کوتاه، اما منسجم و جاندار پذیرفت، حتی اگر از ادبیت کلامی چندانی برخوردار نباشد:
اعتراف میکنم/ و به گریهها اضافه میشوم
برخورداری از تخیلی بیقرار و جاری، بهرهمندی از بافتی استعاری و سیال، و کاربرد زبانی ساده و تا حد زیادی نزدیک به زبان معیار و اتکای بیحد و حصر به ذهنیتی خاص و عجیب که خاص مرتضی حنیفی است، مجموعه «کتاب جنگ» را با آنکه ممکن است با شعر در معنای معمول و متعارفش که دستکم بهرهمند از ساختار است، فاصله داشته باشد، تبدیل به مجموعهای خاص و منحصربهفرد کرده است و باید منتظر مجموعه بعدی این شاعر ماند و دید این مسیر مغایر با مسیر همگان که مرتضی حنیفی در پیش گرفته، سرانجام او را و شعرش را به کجا میرساند
از روی دیوار/ نور به این سمت میآمد/ و کارش را انجام میداد/ بوی شبدرها را کامل میکرد،/دعای مادرم را کامل میکرد./ نور همهجا بود/ اما فقط، در خانه ما کار میکرد.
نظر شما