تحولات منطقه

محمدرضا حکیمی، متفکر ایرانی در دیدار با یک هیأت کوبایی در سال ۱۳۸۵ وجود فیدل کاسترو را مهم و غنیمت دانسته و گفته بود: اگر اتفاقی برای فیدل کاسترو بیفتد، یک فاجعه بشری رخ داده است.

محمدرضا حکیمی: مرگ فیدل کاسترو فاجعه بشری است
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از خبرنگار خبرگزاری فارس، محمدرضا حکیمی نویسنده و متفکر ایرانی در مرداد ۱۳۸۱ نامه‌ای به فیدل کاسترو رهبر کوبا می‌نویسد   و متعاقب آن در اسفند سال ۱۳۸۵ سال هیاتی به نمایندگی از کاسترو برای تشکر به دیدار محمدرضا حکیمی می‌آیند.

به مناسب درگذشت فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا خبرگزاری فارس مشروح دیدار هیات کوبایی با محمدرضا حکیمی را بازنشر می‌کند.

یک هیأت کوبایی متشکل از بوناونتورا کاستا قائم مقام سازمان کوبایی دوستی با ملت‌ها(ICAP)، ‌ ارنستو کوربو عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان کوبا، پاتریسا فلچیا رییس فدراسیون دانش‌آموزان کوبا، فلیکس گوترالس مسئول بخش خاورمیانه و ایران در سازمان ICAP، آنتونیو گررو فرزند یکی از پنج زندانی کوبا در بند دولت آمریکا و شهرابی رئیس انجمن دوستی ایران و کوبا، عصر یکشنبه ۲۰ اسفند، با حضور در منزل محمدرضا حکیمی، با این متفکر دینی دیدار و گفت‌وگو کردند.

در ابتدای این دیدار، حکیمی با بیان این‌که این‌روزها دچار کسالت است و روزانه ۱۶ قرص می‌خورد، از وضعیت جسمی فیدل کاسترو جویا شد. بوناونتورا کاستا در پاسخ گفت: خیلی خوشحالیم از اینکه اینجا هستیم و معذرت می‌خواهیم که با این وضع جسمی مزاحم شما شده‌ایم. وضعیت جسمی آقای فیدل کاسترو رو به بهبود است و آقای رائول، برادر ایشان که زمام امور را در غیاب آقای کاسترو در اختیار دارند، گفته‌اند که به زودی آقای کاسترو به مدیریت اول کشور بازمی‌گردند.

دیدار هیات کوبایی با محمدرضا حکیمی درسال ۱۳۸۵

وی افزود: آقای کاسترو بارها از اینکه ایرانیان نسبت به وضعیت جسمی ایشان ابراز نگرانی می‌کنند اعلام تشکر کرده‌اند و خیلی خرسندند از این که هرچند در جامعه حضور ندارند، اما ملت کوبا به راه او ادامه می‌دهند. ما هم خیلی متشکریم که شما از وضعیت سلامت ایشان جویا شدید.

حکیمی سپس گفت: از طرف ما جعبه‌های شیرینی یزدی به عنوان عیادت برای آقای کاسترو ببرید، چون این رسم ما ایرانی‌ها است.

نویسنده کتاب «الحیاة» در ادامه به جهان‌خواری آمریکا اشاره کرد و یادآور شد: امروز آمریکا جهانخواری‌اش را به حد زیادی رسانده است و مثل گرگی است که دهن باز کرده است. دراین شرایط اگر اتفاقی برای فیدل کاسترو بیفتد، یک فاجعه بشری رخ داده است. امروز بشریت محتاج به انسان‌هایی است که واقعا خودشان بشر باشند.

وی به موضوع عدالت در حکومت شیعی اشاره و اضافه کرد: در تاریخ آمده است که حضرت علی(ع) غذایش دوغ و نان خشک بوده است. از آن امام می‌پرسیدند که چرا این غذاها را می‌خورید، ایشان می‌گفت شاید در دورترین قلمرو حکومت من کسی باشد که چنین غذایی را هم نداشته باشد. امام خمینی(ره) نیز که یک عالم شیعی بود وقتی در ایران قیام کرد، برای طلب قدرت نبود، بلکه او برای نجات ملت سلطنت پادشاهی را ساقط کرد. در واقع امام برای ریشه‌کنی فقر قیام کردند. من هم بنا بر این اصل اینطور [ساده] زندگی می‌کنم و معتقدم سران حکومت باید ساده باشند.

حکیمی ادامه داد: در اسلام هر کسی که از لحاظ قدرت و دانش بالاتر است باید ساده‌تر زندگی کند. من سال‌هاست که درباره تشیع مطالعه و تحقیق کرده‌ام. پایه‌های تشیع را سه چیز می‌دانم: خدا، انسان و عدالت.

وی سپس به ذکر مثالی از عدالت حضرت علی(ع) پرداخت و گفت: در زمان حضرت علی (ع) که اجناس، وسیله مبادلات بوده است و پول به این صورت رایج نبود، یک بار هفت گونی نان خشک از شهرهای اسلام برای حضرت علی(ع) فرستاده شد تا آن حضرت میان مردم تقسیم کند. حضرت وقتی که می‌خواستند نان‌ها را در کوفه که مرکز حکومت ایشان بود، تقسیم کنند، آن‌ها را هفت بخش کردند و یک قرص نان زیاد آمد. به حضرت علی(ع) گفتند که یک قرص نان مهم نیست و می‌شود آن را به یکی از هفت منطقه کوفه داد. اما حضرت با دست خودش نان را ۷ لقمه کرد و هر لقمه را به یک منطقه کوفه داد. این هویت تشیع است. یک بار هم پیشکار حضرت مأمور شد تا به یک خطاکاری ۲۰ تازیانه بزند که او به اشتباه ۲۳ تازیانه زد. حضرت تازیانه را از پیشکار گرفتند و ۳ تازیانه به خود آن پیشکار زدند.

این محقق شیعی اظهار داشت: ۴۵ سال پیش در یک محفل دانشگاهی وقتی از عدالت شیعی صحبت می‌کردم، یک فردی که دکترای اقتصاد داشت، گفت کاش امروز کاسترو اینجا بود تا می‌دید ما در تشیع چه چیزهایی داریم. بنابراین رابطه ما با کوبا و کاسترو خیلی قدیمی است.

وی افزود: حقیقتا ترازوی ما انسانیت است و مذهب در درجه بعدی قرار دارد، ما اول به کسانی احترام می‌گذاریم که انسانیت را مدنظر داشته باشند و بعد به مذهبشان توجه می‌کنیم و بنا بر این اصل به کاسترو احترام می‌گذاریم. پیغمبر اسلام(ص) می‌فرماید حاکمیت با کفر می‌ماند، اما با ظلم نمی‌ماند. بنابراین ما از نظر مسائل انسانی با شما پیوند داریم. امیدواریم برسد که انسان‌ها نجات پیدا کند و همه آقای خودشان باشند و کسی بر کسی آقایی نکند.

حکیمی ادامه داد: ارسطو در کتاب «سیاست» طبقه بردگان را تجویز و تأیید کرده است تا اشراف خوش بگذارنند. اما در منطق شیعه علوی برده وجود ندارد، حتی پیغمبر(ص) دستور داد که بهترین زندگی را برای برده‌ها تأمین کنید. من این‌ها را از جهت تبلیغ برای اسلام نمی‌گویم، فقط می‌خواهم اطلاعاتی درباره اسلام داشته باشید.

وی سپس به نامه‌ای که برای آقای کاسترو نوشته بود اشاره کرد و گفت: آقای کاسترو جوابی کوتاه داده‌اند که البته رسید نامه من است. امیدوارم که حال ایشان بهتر شود و بتوانند به صورت محتوایی به نامه من جواب بدهند. من نخواستم ترجمه اسپانیایی نامه من منتشر شود. زیرا این نامه سرگشاده نبود و منظور من تبلیغ برای اسلام هم نبود، زیرا اعتقادم دارم در کره زمین انسان اصل است و به همین نیت باید همه انسان باشند و اگر انسانیت را از ما بگیرند هیچ فرقی با حیوان نداریم. شاخصی که ما را از حیوانات جدا می‌کند مفهوم انسانی است.

حکیمی گفت: ائمه ما که از نظر ما خیلی قدیس هستند، شب‌ها برای فقرا غذا می‌بردند. به آنها گفته می‌شد که خیلی از این فقرا، مسلمان نیستند. ائمه جواب می‌دادند مسلمان نیستند، اما انسان که هستند. ارزش هر شخصی به ارزشی که او به انسانیت می‌دهد، بستگی دارد.

در پایان دیدار هیأت کوبایی، کتاب «طرح بوش علیه کوبا» نوشته «آلارکون» رئیس مجلس مردمی کوبا، از سوی هیأت کوبایی به حکیمی تقدیم شد. این استاد فلسفه اسلامی نیز کتاب «فیلسوف عدالت» (نوشته کریم فیضی) را که درباره زندگی علمی و عملی محمدرضا حکیمی است، به اعضای این هیأت اهدا کرد.

محمدرضا حکیمی در سال ۱۳۱۴ در مشهد زاده شد. پدرش مرحوم حاج عبدالوهاب حکیمی از متشرعان و محترمین بازار مشهد بود. حکیمی در سال ۱۳۲۰ ابتدا راهی مکتب و سپس مدرسه شد و در سال ۱۳۲۶ در حوزه علمیه خراسان تحصیلات خود را آغاز کرد و بیست سال به علم اندوزی و خودسازی پرداخت. ایشان در طی این مدت به فراگیری دروس مقدمات و سطح و بعد از آن به درس خارج پرداخت و در کنار آن سالیان درازی به تحصیل فلسفه و کلام، همت گماشت و ادبیات عرب را نزد شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری فرا گرفت. حکیمی همچنین از محضر استادانی همچون آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، آیت‌الله العظمی سیدمحمدهادی میلانی و آیت‌الله میرزا احمد مدرس یزدی بهره‌ها برد، و جهت فراگیری نجوم، تقویم و برخی علوم دیگر به محضر استادانی چون حاج شیخ اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجی خان مخیری شتافت. محمدرضا حکیمی در سال ۱۳۴۸، اجازه اجتهاد را از شیخ آقابزرگ تهرانی دریافت کرد. حکیمی که خود از «مرزبانان حماسه جاوید» است، در طول چند دهه نسل معاصر را با عمق اندیشه و گستردگی آثار مردان با فضیلت آشنا کرده و با نگارش ده‌ها کتاب –که گاه شمارگان آنها به صد هزار رسیده است– مخاطبین خود را به سرچشمه زلال وحی نزدیک کرده است. بعثت، عید غدیر، عاشورا، مهدی، خورشدی مغرب، کلام جاودانه، قیام جاودانه، الحیاه (دایره المعارف بزرگ اسلامی) مکتب تفکیک، فریاد روزها، جهش ها، بیدارگران اقالیم قبله، امام در عینیت جامعه، هویت صنفی روحانی، حماسه غدیر، ادبیات و تعهد در اسلام، دانش مسلمین، حماسه مرزبانان جاوید، از جمله آثار مکتوب حکیمی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.