به گزارش "قدس آنلاین"؛ کشور مصر، امروز در شرایطی درصدد بازیابی قدرت خود در منطقه است که طی چند سال گذشته یک انقلاب و یک کودتا را پشت سرگذاشته است. با این وجود دوست و دشمن در روابط خارجی مصر هنوز در هالهای از ابهام و سوءظن قرار دارند، و بازی سیاست خارجی سیسی، درواقع شطرنج سختی است. از این رو، در گفتگو با دکتر مصطفی مصلح زاده، سفیر سابق ایران در اردن، به بررسی اوضاع سیاست خارجی مصر پرداختیم.
- چه مولفههایی بر سیاست خارجی مصرتاثیر گذارند؟
به صورت کلی مولفههایی که بازیهای خارجی مصر را ایجاد میکنند عبارتند از؛ مولفههای اقتصادی، امنیت داخلی، جامعه مدنی و ژئوپلتیک.
درخصوص مولفهی اقتصادی، مصر بشدت نیازمند کمکهای خارجی است و سالانه بر اساس همان قرارداد کمپ دیوید کمکهای سیاسی و نظامی بسیاری را از امریکا میگیرد به همین دلیل آمریکا همواره نقش مهمی در سیاست خارجی مصر بعد از امضای قرارداد کمپ دیوید داشتهاست. از طرف دیگر عربستان هست که برای کمک اقتصادی قولهای زیادی به مصر، خصوصا پس از کودتای سیسی، دادهاست اما معمولا عمل نمیکند. علت هم این است که برای قولهایش شروطی را قرار میدهد که اجرائی نباشند. با این حال و با وجود کمک های آمریکا، مشکلات اقتصادی مصر حل نشدهاند چرا که مکانیزم کمکهای آمریکا، اساسا نجاتدهنده نیستند.
یکی از شاخصهای مشکل اقتصادی در مصر نرخ بالای بیکاری است، حدود دوتا سه میلیون مصری در عربستان مشغول به کار هستند که سالانه پنج تا شش میلیون دلار درآمد ارزی برای مصر دارند که خود همین مسئله باید در تبعات تیرگی روابط مصر با عربستان در نظر گرفته شود.
مولفه امنیت داخلی مصر، خصوصا بعد ازدورهی بهارعربی یا بیداری اسلامی، فرآیند جدیدی را در پی گرفت؛ اخوان المسلمین بر سرکار آمدند و مرسی رئیس جمهور شد و به تدریج سلفیها قدرت بالایی در مصر پیدا کردند. در صورتی که در تمام دوران بعد از جنگ جهانی دوم، اخوانیها و سلفیها نتوانسته بودند به این میزان از قدرت دست پیدا کنند. رفته رفته این فرآیند در جامعه مصر به شکلی پیش رفت که به کودتا توسط ارتش و روی کار آمدن سیسی منجر شد. سیسی به عنوان نماینده قدرت نظامی مصر در داخل از جانب اخوانیها و سلفیها احساس خطر میکند. پس خطراصلی امنیت داخلی برای دولت فعلی مصر این گروهها هستند وهر عاملی که باعث شود سلفیها و اخوانیها در منطقه قدرت بیشتری پیدا کنند، برای امنیت داخلی مصر تهدید محسوب میشود. مثلا یکی از دلایلی که مصر از سقوط بشار اسد نگران است، همین قدرت گرفتن گروههای سلفی است.
مصر از لحاظ مولفه سوم، تقریبا پیشرفتهترین جامعه مدنی در کشورهای عربیاست. یعنی در هیچ کشور عربی ما یک جامعه مدنی چه از نظر وسعتِ نفرات وNGOها، مطبوعات و احزاب و چه از نظر پیشرفتگی، هم طراز با مصر، نداریم. مطبوعات مصر هنوز سرآمد مطبوعات عرب و رادیو و تلویزیون مصر هنوز سرآمد ساخت مستند و فیلم هستند. وبسیاری از شخصیتهای مهم جهان عرب، مصری هستند و بسیاری از تحولات جامعه عرب را مصریها مدیریت کردهاند. این جامعه مدنی ایجاب میکند که مصر همواره به دنبال این باشد که نه فقط در جریان منطقه تاثیرگذار باشد بلکه در سطح مدیریت جریانات حاضر باشد و دخالت بکند.
مولفه چهارم شرایط ژئوپلتیک است. به لحاظ ژئوپلتیک مصریها منافعی دارند که نمیتوانند این منافع را زیرپا بگذارند؛ برای مثال هم مصر و هم یمن در دریای سرخ قرار دارند، پس مصر نمیتواند نسبت به تحولات یمن بی تفاوت بوده و در برابر اجرای خواستههای عربستان در یمن سکوت کند. هرچند که در ابتدا مصر، جزء متحدان عربستان در یمن بود اما با این حال بارها در برابر درخواست عربستان برای حضور نیروهای پیادهی مصری در یمن مخالفت کرد. این در حالی است که اگر مصر بخواهد نقش ژئوپلتیک مبتنی برمنافع خودش را در یمن ایفا کند، طبیعتا نمیتواند پیرو عربستان باشد.
۲ . آیا پیام سیسی توسط امیرکویت به پادشاه عربستان نیز، در راستای همین تعارض منافع بین مصر و عربستان است؟
بله، در مسئلهی جزایر صنافیر و تیران، قرار بر این بود که مصریها این دو جزیره را به عربستان بدهند و پول بگیرند. این نمونه یکی از همان شرط هایی است که عربستان برای کمکهای مالی لحاظ میکند. این دو جزیره که در دریای سرخ قرار دارند از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردارند، به همین علت بعد از این اقدام سیسی، جنبش بزرگی در جامعه مدنی و مطبوعات و حتی پارلمان مصر علیه دولت به راه افتاد. سیسی در شرایطی قرارگرفت که از طرفی عربستان برای گرفتن جزایر پافشاری میکرد و از طرفی دیگر فشار داخلی شدیدی وجود داشت که بخاطر همان قدرت جامعهی مدنی در مصر، سیسی نمیتوانست آن را مدیریت کند. در این شرایط دست به دامان کشورهای دیگر شد که از عربستان بخواهند کوتاه بیاید.
۳. اما روابط مصر و عربستان نمیتواند صرفا متاثر از مولفهی اقتصادی یا ژئوپلتیک باشد، درست است؟
نقش عربستان که عمدتا به دلیل قدرت پترودلارهایش در سوریه از سلفی ها و وهابی ها حمایت جدی میکند، اینجا یک نقش ایدئولوژیک به نقش اقتصادی عربستان اضافه میشود. هم در سوریه و هم در عراق، سعودیها به دلیل نقش ایدئولوژیکی که در حمایت از سلفی_وهابی ها دارند، یک خطر جدی برای مصر هستند و این امر، موجب شده است تا مصر از رابطه با عربستان سرخورده باشد. مصریها نمیخواهند آنچه که سعودیها دیکته میکنند بپذیرند، بلکه میخواهند نقش ژئوپلتیک و رهبری خودشان در جهان عرب را بر اطاعت از پول سعودیها اولویت قرار دهند.
۴. روابط مصر و اسرائیل متاثر از چه شرایطی است؟
در خصوص اسرائیل، علی رغم اینکه بعد از قرارداد کمپ دیوید، سعی شد مصر و اسرائیل به دو دوست تبدیل شوند، ولی منافع ژئوپلتیک مصر که توسط اسرائیل تهدید میشود، قابل چشمپوشی نیست. مثلا مصر نمیتواند علیه اقدامات غیر انسانی اسرائیل با فلسطینیها، خصوصا در کرانه غربی کنار بیاید. البته حساسیت مصریها به غزه برای نگرانی از قدرت گرفتن حماس است؛ اما در کرانهی غربی که دولت محمود عباس متحد مصریهاست، این فشار اسرائیلی ها بر خلاف مذاکراتی است که قبلا داشتهاند. در اغلب موافقتنامههایی که بین اسرائیل و فلسطین انجام شده، معمولا مصر حضور داشته است و نمیتواند این موقعیت خودش برای فلسطینیها را فراموش کند. این شرایط ایجاب میکند که مصر به بدقولی های اسرائیل در مجامع بین المللی توجه داشته باشد.
۵.شرایط روابط قاهره و تهران چگونه است؟
در مورد ایران هم مصر اغلب به دلیل موقعیتش در کانال سوئز، دریای مدیترانه و متحدهایی که در خلیج فارس دارد با ایران مشکل داشته است. مصر احساس میکند ایران یک قدرت بزرگ و رقیب جدی در منطقه است، که در فلسطین، غزه، لبنان، سوریه، عراق، یمن و ... نقش مهمی دارد و همهجا همسو با ایران نیست. اما در بعضی موقعیتها مثل سوریه و عراق بخاطر مبارزه ایران با گروههای سلفی که فعالیتهای تروریستی میکنند، همسو میشود. اما در فلسطین به دلیل حمایت ایران از حماس، و در خلیج فارس به علت تعارض منافع در برابر یکدیگر هستند. اینجاست که مصریها در رابطه با ایران چارهای جز یک بازی دوگانه ندارند.
نظر شما