به گزارش «قدس آنلاین»، اداره کل تبلیغات دفاعی وزارت دفاع متن کامل مصاحبه سردار حسین دهقان وزیر دفاع با شبکه تلویزیونی روسیه الیوم را منتشر کرد که در زیر میخوانید:
* از داغ ترین تحولات منطقه شروع می کنیم یعنی شهر حلب، اخیرا ارتش سوریه به کمک هم پیمانانش یعنی ایران و روسیه توانست شهر حلب را دوباره آزاد کند و به حوزه خودش برگرداند تحولات حلب را چگونه ارزیابی می کنید؟
حلب به یک معنا پایتخت اقتصادی سوریه قلمداد می شود به طور طبیعی از زمانیکه تروریست ها وارد سوریه شده اند یکی از اهداف اساسی آنها این بوده است که بتوانند حلب را در اختیار بگیرند و به طور طبیعی اگر این اتفاق می افتاد به راحتی پشتیبانی می شدند و از سمت جنوب هم که می آمدند می توانستند حمص و حماه را به راحتی به اشغال خود در بیاورند و از شمال هم به دمشق وارد شوند لذا حلب یک نقطه استراتژیک و راهبردی محسوب می شود.
حلب در فضای عمومی جغرافیای سیاسی و اقتصادی سوریه از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به همین میزان هم بایستی بپذیریم که دولت و کسانیکه که با او همراه بودند برای دفاع هم از همین حساسیت نسبت به حلب برخوردار باشند، لذا درمجموع برنامه ریزی شده بود که مناطق اشغالی حلب در اولویت برنامه های عملیاتی قرار گیرد و طی مدت اخیر هم اقدامات نظامی که انجام شد منجر به این شد که از یک طرف تروریست ها قادر به ادامه مقاومت نباشند و از طرفی کسانی که آنها را حمایت می کردند به این جمع بندی برسند که تداوم وضعیت موجود مساوی است با متلاشی شدن کامل تروریست ها به لحاظ سازمانی، نفرات، انسجام و روحیه.
لذا تن دادند به اینکه تسلیم شوند و به عبارتی حلب را تخلیه کنند و حلب به دامان ملت سوریه برگردانده شود.
یقیناً این یک نقطه عطفی خواهد بود در ادامه مبارزه با جریان های تروریستی که بر مبنای برنامه هایی که ملت سوریه در پیش خواهد داشت و ارتش سوریه اقدام خواهد کرد ما و دیگران که در کنار دولت سوریه و در کنار ارتش سوریه هستیم این مسیر را ادامه خواهیم داد تا تمامی تروریست ها شکست را بپذیرند و کسانی که دنبال براندازی نیستند، بنشینند با دولت در قالب مذاکرات سوری- سوری سرنوشت دولت آینده سوریه و کشور را تعیین کنند.
* صحبت هایی از آتش بس کامل در سوریه از طرف روسیه مطرح می شود؛ فکر می کنید چقدر به این آتش بس در سوریه نزدیک هستیم؟
برای آتش بس جامع یا سراسری تضمین جدی می خواهد به این معنا که همه باید بپذیرند قرار است که یک آتش بس صورت بگیرد و به دنبال آن همه باید بپذیرند که هر کسی که آتش بس را مخدوش کند بایستی تنبیه شود.
حتماً داعش و جبهه النصره نمی توانند موضوع آتش بس باشند، سایر گروه های مسلح قرار است در فرآیندی که ذیل استقرار آتش بس صورت خواهد گرفت مذاکرات سیاسی خودشان را با دولت سوریه داشته باشند. آنچه که در این فضای آتش بس مهم است حاوی نکاتی اساسی است که در قالب بیانیه ی سیاسی وزرای خارجه سه کشور یعنی ایران، ترکیه و روسیه در پایان نشستی که چند روز اخیر در مسکو بود مهمترین نکات این توافق و یا آنچه که بایستی صورت بگیرد تا آتش بس بتواند مستقر و مستمر باشد عبارتند از:
الف- تروریست ها بایداز معارضینی که آمادگی مذاکره با دولت را دارند تفکیک شوند.
ب- بایستی همگان در مبارزه با این جریان تروریستی که عمدتاً جیهه النصره و داعش هست بر این موضوع پایدار بمانند یعنی هیچ گاه برای این ها آتش بس مطرح نخواهد بود.
ج- بایستی همگان مانع از این شوند که تروریست ها تقویت مالی، پشتیبانی و تسلیحاتی و تجدید قوا بشوند. از اقدامات نظامی بعدی بایستی حتما جلوگیری شود. تردد غیر نظامیان در سطح سوریه بایستی آزاد بشود؛ امکان امدادرسانی برای همه آحاد مردم در کل سرزمین سوریه بایستی فراهم شود و نهایتاً محاصره شهرهای در محاصره برداشته شود. به عبارتی مردم سوریه امکان یک زیست همراه با امنیت را پیدا بکنند و ناامنی برای کسانی باشد که ایجاد ناامنی و بی ثباتی می کنند.
ما به روند عمومی پیشرو خوشبین هستیم به شرطی که کشورهایی که حامی تروریست ها هستند این فضا را بپذیرند و همراهی کنند در غیر این صورت فضا می تواند شکننده باشد و تلاش هایی که صورت گرفته به نتیجه نرسد ولی فکر می کنم هم خود معارضین و هم حامیان آنها به این جمع بندی رسیده اند که این مسیری که انتخاب کردند مسیر منتج به یک نتیجه مطلوبی نخواهد بود و اگر کمترین بهره وری از عقل برده باشند کمترین احساس رو نسبت به سرنوشت ملت سوریه داشته باشند حتما اسلحه به زمین می گذارند و وارد فضای مذاکراتی خواهند شد.
به هر حال اگر سهمی قرار است که به آنها در اداره عمومی کشور داده شود می توانند در سایه مذاکرات بگیرند و مسیر قانونی و مشروعی را طی کنند و به دنبال کشتن مردم، ایجاد مشکلات برای آنان و از بین بردن زیر ساخت ها نباشند زیرا این روند هیچ محصولی را با خودش به همراه نخواهد داشت هیچ پایگاه اجتماعی را برای آنها ایجاد نخواهد کرد. چون هرچه این اقدامات انجام بشود در اصل تنفر مردم از آنها بیشتر می شود و هیچ گاه هم نمی توانند پایگاهی اجتماعی برای خود ایجاد کنند که به اتکا آن بخواهند حتی فعالیت های سیاسی انجام دهند.
* به موضوع حلب بر می گردیم حلب که آزاد شد روسیه نیروهای دژبانی در حلب برای صلح و امنیت مستقرکرد و آنجا نیروهایش مستقر شدند نقش ایران بعد از آزادسازی حلب در خود شهر حلب چیست؟
این یک اقدام مشترک است یعنی قرار است که سه طرفی که الآن با هم توافق کرده اند براجرا و ثبات و تداوم آتش بس نظارت کنند لذا قاعدتاً باید تقسیم کار شود تا هر کسی بداند باید چه کاری انجام دهد که همان اصولی که عرض کردم بتواند پیاده شود.
* یعنی ایران نیروی دژبانی خواهد فرستاد؟
ما نیرویی ایرانی آنجا نداریم نیروهای مستشاری هستند ارتش سوریه وظیفه انجام این ماموریت ها را دارد؛ جایی لازم باشد مشورت می دهیم.
* تأثیر آزادسازی حلب در مسیر عملیات برای آزادی شهرهای دیگر سوریه چطور می تواند باشد؟
بستگی به نتیجه آتش بس دارد اگر آتش بس برقرار بماند و فرآیند سیاسی متعاقب مذاکرات معارضین با دولت سوریه در قزاقستان شکل بگیرد ما امیداوریم که آنها به نتیجه برسند.
اگر این فرآیند سیاسی دنبال شود آنچه که مهم است این است که بایستی با تمام توان با جبهه النصره و داعش مبارزه ادامه پیدا کند چون جبهه النصره عملاً خیلی از مناطق را در اختیار دارد، مسلح است بنای بر سازش هم ندارد و به دنبال مذاکره هم نیست خوب طبیعتاً بایستی با آنها جنگید حالا کجا و چگونه بستگی به شرایط عمومی منطقه استقرار و آمادگی ها دارد.
* همانطور که شما گفتید جبهه النصره و داعش مناطق گسترده ای را در اختیار دارند الرقه، الباب، ادلب در سمت شرق سوریه آنجا نیروهای آمریکایی مستقرند و در الباب نیروهای ترکیه را داریم. اگر الآن نیروهای ارتش سوریه که هماهنگ هست با مستشاران ایرانی و نیروی هوایی روسیه بخواهند سمت الباب حرکت کنند آیا هماهنگی با دو طرف آمریکایی یا ترکیه ای امکان پذیر هست؟
ما هیچ هماهنگی را اساساً با آمریکایی ها نداشتیم، نداریم و نخواهیم داشت. ائتلاف غربی شکل گرفته برای مبارزه با تروریست ها را یک امر شکلی می دانیم چون اراده ای برای اینکه بخواهند با تروریست ها مبارزه بکنند در آنها وجود ندارد.
تا جائیکه اخیراً آمریکایی ها در دیرالزور آمدند ارتش سوریه را بمباران کردند. گفته می شود آمریکایی ها می خواستند توافقی را که با روسیه داشتند به این شکل زیر سوال ببرند ولی ما ازجانب آنها تعهدی برای ایفای نقش مفید و موثر در عرصه داخلی و در میدان عمل نمی ببینیم چون تروریست ها دست پرورده خودشان هستند علاقه مندند که آنها بمانند حالا ممکن است با تضعیف کردن آنها موافق باشند ولی برنابودی آنها هیچ اصراری ندارند چون آنها را می خواهند به عنوان یک عامل، در اختیار داشته باشند که هر وقت خواستند هر جایی از منطقه و حتی جهان را به بحران و آشوب بکشانند اینها در اختیارشان باشند لذا از طرف غرب اراده ای برای مبارزه جدی با تروریست ها نه در عراق و نه در سوریه نمی ببینیم و باور هم نداریم چون در بدترین شرایطی که تروریست ها داشتند، بیشترین حمایت و کمک ها را از جانب آمریکایی ها و حامیان آنها مثل عربستان و قطر دریافت کردند و از لحاظ زمینی هم بیشترین پشتیبانی را ترکیه از آنها کرده است.
لذا ما اگر بتوانیم با سوریه و ترکیه اتفاق نظر داشته باشیم که پشتیبانی این مجموعه ها قطع شود و بخصوص بحث جبهه النصره و داعش را در برنامه داشته باشند که با آنها مقابله کنند من فکر می کنم می توانیم در آینده شرایط را متفاوت ببینیم.
* حالا که به ترکیه اشاره کردید آیا فکر می کنید گفتگو یا حتی نقش ترکیه در سوریه در حال تغییر است؟
باید بیشتر بررسی کنیم ببینیم ترکیه اساساً دنبال چیست آنها یک بهانه ای دارند و این را متاسفانه با روس ها توافق کردند که ورود پیدا کنند به خاک سوریه و تا الباب وارد شوند برای اینکه میان کردهای ترکیه و سوریه فاصله ایجاد کنند این ظاهر قضیه است ولی ما فکر می کنیم به اینجا ختم نمی شود و اگر ترک ها بتوانند آنجا مستقر شوند چند تا پیامد جدی خواهد داشت.
اولاً حضور ارتش ترکیه به معنای پوشش دهی به جریان تروریستی است چون که تروریست ها هم الآن کوچ داده شده اند به آن منطقه و این میتواند در آینده ایجاد مشکل کند و حالا دیگر نمی شود با ارتش ترکیه جنگید به بهانه اینکه آنها مسلحین را پوشش دادند و احتمال دارد که اگر آنها بتوانند آنجا جای پایی باز کنند به سمت منبج و الرقه بروند و یک فضایی را آنجا در اختیار خودشان بگیرند و مسلحین را بیشتر تقویت کنند تا حمایت های هوایی و پدافند هوایی که همین الآن هم از آنها می کنند زمینه ایجاد یک ارتشی را آنجا ایجاد کنند که بعداً خودش می تواند مخل امنیت باشد ضمن اینکه چنین آینده ای یک پیامد دارد و آن هم بحث تجزیه سوریه است. لذا ما با این ورود و حضور آنها اساساً مخالفیم و این را نه به نفع خودشان می دانیم نه به نفع ملت سوریه و نه کمک به فرایند استقرار صلح و ثبات.
فکر می کنم که منافع شان در گرو این تجاوزگری نخواهد بود اگر آنها دنبال ثبات و امنیت در کشور خودشان هم هستند بایستی به شکل جدی با این جریان سیاسی مقابله کنند و با کسانی که به دنبال سرکوب آنها و از بین بردن آنها هستند همراهی کنند.
* اخیرا وزیر امور خارجه ترکیه آقای چاووش اوغلو در نشست خبری مسکو بعد از اجلاس سه جانبه وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه در مورد آتش بس گفتند که آتش بس حتی باید شامل نیروهای حزب الله لبنان هم باشد و ایران را دعوت کرد به توقف حمایتش از حزب الله لبنان؛ آیا ایران قبول می کند تا حزب الله لبنان ملزم به آتش بس شود؟
من فکر می کنم ترکیه باید به یک سوال جواب بدهد؛ قبل از اینکه بخواهند نسبت به دیگران قضاوت کنند یا خواسته ای داشته باشند آیا ورود آنها به خاک سوریه با درخواست دولت سوریه بوده است؟ یا تصمیم خودشان بوده؟ اگر با درخواست دولت سوریه بوده باید هر زمانی هم که دولت سوریه خواست آنها خارج شوند اگر درخواست دولت سوریه هم نبوده آنها متجاوزند و یک متجاوز نمی تواند حقی برای خودش قائل باشد؛ روسیه و ایران به دعوت دولت رسمی حاکم بر سوریه که دولت قانونی، مشروع و دولت منتخب مردم است به آنجا رفتند.
هر زمانی که دولت سوریه نیازی به همراهی نداشته باشد ایران و روسیه ادعایی برای ماندن ندارند من فکر می کنم آقای وزیر خارجه ترکیه به جای اینکه فرافکنی کند مقداری مسئولیت پذیر باشد و ببینید چرا خودشان این فضا را مطرح کردند و چرا این اتفاقات افتاده و اگر آنها خطا نمی کردند امروز خطا هایشان را با خطا نمی خواستند جبران کنند.
* چون موضوع حزب الله لبنان را مطرح کردید بعضی منتقدان ورود ایران به جنگ سوریه را به خاطر حزب الله می دانند یعنی ایران نگران بود کریدوری که برای حمایت از حزب الله در سوریه و لبنان دارد را از دست بدهد آیا واقعاً این چنین هست؟
ببینید بحثی که ما در منطقه داریم و حضور ما را معنی دار می کند بحث جبهه مقاومت است. جبهه مقاومتی که در مقابل تجاوز و اشغال گری رژیم غاصب صهیونیستی مقاومت می کند.
طبیعتاً در محور مقاومت حزب الله و سوریه جا می گیرند حتی می توانیم بگوییم حماس هم چنین نقشی را که در جنگ ۲۲ روزه ایفا کرده است. به هر حال آنها مورد هجوم قرار گرفتند و مقاومت کردند و رژیم صهیونیستی را با شکست مواجه ساختند لذا اساساً ما این را اعلام می کنیم و رسماً هم اعلام می کنیم که هر جایی از دنیا هر گروهی که به شکل جدی بخواهد با رژیم اشغالگر صهیونیستی یا توسعه طلبی نظام سلطه مقابله کند ما در کنار او خواهیم بود و به او کمک می کنیم اینکه حالا گفته می شود ما رفتیم به خاطر حزب الله آنجا نیز این طور نیست. دولت سوریه رسماً از ما برای مقابله با این جریان تروریستی دعوت کرده ما هم به حد نیاز در بحث آموزش و مشاوره حضور پیدا کردیم.
* بعد از یک مدت جنگ با داعش و جبهه النصره و گروه های تروریستی ارزیابی کلی شما از تعداد تروریست ها، مهمات و توانایی های آنها چیست؟ آیا تعداد نفرات آنان کاهش یافته است؟ روحیه شان بعد از این همه جنگ تضعیف شده یا هنوز قوی هستند؟
اینها آسیب ها و خسارت های خیلی جدی را در دو حوزه سازمان و فرماندهی متحمل شدند و به لحاظ روحی و انسجام ضعیف شدند ولی با آتش بسی که در دور قبلی برقرار شد مجدداً تجهیز و باز سازی شدند و خودشان را مهیا کردند برای رزم بعدی، در این مرحله خوب در جنگ حلب تعداد قابل توجهی از فرماندهان و عناصر مسلح آنها کشته شدند.
به طور طبیعی همین فشار و همین خسارت سنگین بود که آنها را آماده پذیرش خروج کرد. اگر چنین شکستی نبود قاعدتاً آنها مقاومت می کردند و می ماندند؛ استحکامات و تونل هایی که زده بودند، اقدامات مهندسی، بمب گذاری و مین گذاریهایی که کرده بودند به هر حال اینها رفته بودند که بمانند. نرفته بودند که بیرون بروند. اینکه بیرون آمدند به معنای این است که دیگر قابل تحمل نبود.
پذیرش بیشتر خسارات انسانی و تجهیزاتی برای آنها جدی است ولی خوب تجهیزات و تسلیحات قابل توجهی هم دارند و این قابل نفی نیست که بگویم هر چه داشته اند از دست دادند ولی اینکه بتوانند ادامه بدهند یا نه بستگی دارد به ترکیه و سایر متحدینش در این حوزه که به اعتقاد من امروز به او نمایندگی دادند که از طرف معارضه و مسلحین صحبت کند ولی در طرف مقابل هم ارتش سوریه هم بلحاظ تجهیزات و هم کمک هایی که طرف روس در بحث پشتیبانی هوایی و بعضاً در اقلام زمینی کرده و می کند از وضعیت مناسب تری برخوردار است.
* هنگامی که حلب در حال تخلیه شدن بود تدمر...
آن یک بحث دیگری است، تدمر در مقابل حلب در اولویت نبود. یعنی تمرکز و تلاشی در آنجا نبود که تدمر از دست نرود؛ بعضی وقت ها دشمن در میدان عمل وقتی می خواهد یک نوع فریب اجرا کند یک عملیاتی ایذایی انجام می دهد تا طرف مقابل خودش را از تمرکز روی آن هدف اصلی به اصطلاح باز دارد. عملیات تدمر هم می توانست یک چنین حالتی داشته باشد به این معنا که بایستی میزان تمرکز دولت و ارتش روی حلب کم بشود تا آن ها بتوانند مجدداً خودشان را سازمان بدهند تجهیز بکنند و بتوانند بمانند، لذا عملیات تدمر انجام شد و آنجا هم به این سادگی نیست که ارتش چه کرد و چه نکرد حالا بحث تحلیل آن عملیات را نداریم ولی از منظر عمومی میدان اینگونه هست که یک عملیات ایذایی میتواند تلقی شود برای اینکه تمرکز را از روی حلب بردارند برای اینکه بتوانند حلب را مجددا محاصره کامل کنند و به مواضع قبلی شان برگردند.
* با توجه به نشست ایران، ترکیه و روسیه که در مسکو اتفاق افتاده آیا الآن ابتکار عمل در سوریه فقط دست این سه کشور است یا کشورهای دیگر مانند عربستان می توانند حضور داشته باشند؟
ما فکر می کنیم تنها راهی که برای حل مسئله سوریه وجود دارد این است که ما کمک کنیم که به یک راه حل سوری- سوری برسیم. عربستان نمی تواند برای خودش منافعی در سوریه تعریف کند تا بخواهد در قالب مذاکرات به آن برسد. سایرین هم همین طور.
ما فکر می کنیم که اگر سه تا اصل را همگان بپذیرند مسئله سوریه به راحتی حل می شود یک بحث حفظ تمامیت ارضی سوریه است؛ سوریه یکپارچه بایستی حفظ شود نه هر کسی داعیه ای داشته باشد و بخواهد تجزیه آن را مطرح کند و نه کسی دنبال ایجاد واگرایی و مسائل خودمختاری باشد.
دومین بحث این است که نظام سیاسی سوریه نبایستی مورد سوال قرار بگیرد یعنی اگر این را بپذیرند که رژیم سیاسی سوریه واحد به ریاست آقای بشار اسد هست و حالا معارضین و مخالفین بنشینند و با این نظام حاکم بحث کنند خواسته های خود را مطرح کنند در این چارچوب می شود به یک نقاطی رسید که به اتکا آنها ما ثبات و امنیت را برگردانیم آن وقت پروسه سیاسی ادامه پیدا کند و بتوانند قانون اساسی جدیدی بنویسند و اصلاحاتی را که لازم است انجام دهند و به انتخابات برسند؛ آن وقت هر کسی که می خواهد برای ریاست جمهوری کاندیدا بشود دیگر نباید شرط بگذارند که آقای بشار نبایستی کاندیدا بشود. اینها حرف هایی بی ربطی است.
باید اجازه داده شود ملت سوریه خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند و این مداخلات خارجی به اصلاح آنها کمک نخواهد کرد بلکه در جهت تخریب وضعیت است یکی از دلائلی که مذاکرات ژنو به هیچ نتیجه ای نرسید همین بود اینکه حالا چرا ترکیه و روسیه تصور شان بر این است که ترکیه آنقدر نفوذ بر جریان مسلح دارند که قادر هستند آنها را کنترل کنند.
من در مذاکره ای که اخیراً با آقای شایگو (وزیر دفاع روسیه) داشتم گفتم وقتی که مردم از فوعه و کفریا خواستن خارج بشوند مسلحین مانع شدند. همین دلیل بر این است که ترکیه نفوذی بر اینها ندارد اینها یک گروه منسجم تحت فرماندهی واحدی نیستند هر گروهی از آنها ممکن است وابسته به جایی باشند و از عده ای دستور بگیرند لذا این نگاه را که اگر ترکیه بتواند کمک کند و اگر نفوذی دارد بر اینها بیاید و اعمال کند و بخاطر امنیت خودش هم توی این فضا بیاید فعال بشود و نقشی ایفا کند ما این را مثبت می دانیم.
* الآن در صحبت هاتون اشاره کردید به شخص آقای بشار اسد رئیس جمهور سوریه از صحبت هاتون متوجه شدم شما اصرار ندارید شخص آقای بشار اسد بماند؟
ما حتماً اصرار به این معنا نداریم ما می گوئیم کسی حق ندارد به آقای بشار اسد بگوید تو حق نداری کاندیدای ریاست جمهوری بشوی حرف مااین است یعنی ملت تعیین می کند. کسی برای آقای بشار اسد و ملت سوریه نباید تعیین تکلیف کند.
* یعنی شما قبول می کنید در مرحله انتقالی کسی غیر از آقای اسد رئیس جمهور شود؟
ما می گوئیم کسی حق ندارد بگوید آقای بشار کاندیدا نشود. ایشان کاندیدا بشود ملت رای می دهد ایشان رئیس جمهور می شود. ملت رای ندهند رای نمی آورد.
* در آخر مرداد ماه شاهد استفاده جنگنده های روسی از پایگاه نوژه در همدان بودیم که خبری جنجالی بود و توقف ناگهانی آن هم جنجالی تر. الان وضعیت اینکه دوباره روسیه بخواهد از پایگاه نوژه همدان استفاده کند نظر شما چیست؟
یک بحثی را عده ای مطرح کردند، اینکه ایران پایگاه در اختیار کشور روسیه گذاشته در حالی که چنین چیزی نبوده که پایگاهی در اختیارشان قرار داده بشود چون این برمبنای قانون اساسی ما اصلا خلاف است یعنی کسی حق ندارد یک پایگاه را در اختیار یک کشور خارجی قرار بدهد ولی خوب به طور طبیعی ما چون در بحث سوریه در مبارزه با جریان تروریستی همکاری داشتیم بعضی از تسهیلات را برای آنها فراهم کردیم برای نشست و برخواست هواپیما هایشان تا بتوانند آن منطقه را پشتیبانی کنند.
هر زمانی که این ضرورت احساس بشود و آنها درخواست چنین تسهیلاتی را بکنند ما با توجه به شرایط، بررسی می کنیم و تصمیم می گیریم. اینگونه نیست که ما با روس ها قراردادی داشته باشیم که هر وقت خواستند در هر شرایطی و هر کیفیتی از پایگاه هوایی استفاده کنند برحسب شرایطی که هست اگر طرف روس درخواست کنند و نظام اگر ضرورت تشخیص داد مساعدت خواهیم کرد.
* در حال حاضر آیا مذاکراتی در این مورد انجام داده اید؟
خیر.
* مذاکراتی بین روسیه و ایران در مورد خرید سلاح های روسی به مبلغ ۱۰ میلیارد دلار، از طرف روسیه اعلام شده است این تجهیزاتی که قرار است یا در حال انجام مذاکره هست که ایران از روسیه خرید بکند چیست؟
این را باید از کسانی که این موضوع را مطرح کردند سوال کنید مگر ما تا حالا چنین چیزی را اعلام کردیم؟
* شما در صحبت هایتان اعلام کردید که مسائلی هست؟
خیر من گفتم ما برای تامین نیازمندی های دفاعی خودمان که قادر به تولید آنها در داخل کشور نباشیم از هر منبع خارج از ایران دنبال خواهیم کرد به جز آمریکا و اسرائیل که هیچ وقت باآنها ارتباط نخواهیم داشت و یا دیگرانی هم که هم پیمان آنها هستند خوب حتما نیاز خودمان را تامین می کنیم. میان ۲۰۰ کشور که در دنیا هست یکی چین و یکی هم روسیه ما با اینها همکاری داشتیم و در آینده هم خواهیم داشت.
* احتمال دارد اگر ایران از روسیه سلاح خریداری کند طرف غربی و احتمالا طرف آمریکایی این را بهانه ای برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران قرار دهد؟
قاعدتا ما دنبال اقدامی نیستیم که نقض برجام باشد ما دنبال نقض برجام نیستیم خیلی هم گوشمان به حرف آمریکایی ها بدهکار نیست و توانمندی ها و قابلیت هایمان در حدی هست که بتوانیم نیازهای خودمان را تامین کنیم.
* اخیرا نخست وزیر اسرائیل آقای نتانیاهو در کشور آذربایجان بود و در آنجا توافق نامه های امنیتی، سیاسی، نظامی و حتی خرید سلاح از اسرائیل را امضا کرد. آقای نتانیاهو حتی ایران را تهدید کرد و از آذربایجان خواست که استفاده از تسلیحات دشمنان به تعبیر خودش بر علیه اسرائیل را متوقف کنند. نظرتان در خصوص این همکاری که کشور آذربایجان همسایه شمالی کشور شما دارد چیست؟
ما به دوستانمان در آذربایجان هم این توصیه را کردیم که باز کردن پای رژیم صهیونیستی به منطقه به نفع آنها هم نیست. برای ما هم قابل تحمل نیست.
ولی به هر حال آنها تامین اهداف و منافع ملی خودشان را اینگونه تشخیص دادند ما متعرض به این معنا نیستیم ولی این توصیه را به آنها داشتیم حتی در سال گذشته که یکی از هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی از آذربایجان آمد داخل خاک ایران در آن موقع ما تذکر دادیم که این کار، کار اسرائیلی هاست، اسرائیلی ها در بدنه اطلاعاتی آنها نفوذ پیدا کردند در آن موقع رئیس جمهور آذربایجان کمی برایش سخت بود بپذیرد چون من خودم رفتم با ایشان صحبت کردم ولی بعد از یک سال معلوم شد یک شبکه نفوذی بوده و آنها این کار را انجام دادند ما فکر می کنیم دوستان ما در آذربایجان بایستی این نکته را مراقبت کنند که خیلی ها در منطقه و فرا منطقه مایل نیستند که مناسبات ایران و آذربایجان در سطوح راهبردی ارتقاء پیدا کند و سعی می کنند این را تخریب کنند.
البته اراده رئیس جمهور آذربایجان این نیست. ایشان علاقه مند است که همکاری های ما در سطوح راهبردی باشد به هر حال دیگرانی هم هستند، مداخله می کنند اثر گذار هستند اما در مورد اینکه نتانیاهو ما را تهدید کرده، خوب ما اصلا نتانیاهو را به رسمیت نمی شناسیم که بخواهیم حرفش را بشنویم حرف مفت هم که هزینه ندارد ایشان بزند تا خسته شود.
نظر شما