به گزارش قدس آنلاین، روز گذشته مراسم تشییع مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در حالی برگزار شد که اخبار این مراسم لحظه به لحظه توسط رسانه های داخلی و خارجی مورد تحلیل و بررسی قرار میگرفت. در همین رابطه فرزاد جمشیدی یادداشتی اعتراض آمیز نسبت به برخی مجریان و گزارشگران این مراسم در اختیار فرهنگ نیوز قرار داده است؛
آیا اصلا" بینشی در این باره وجود دارد که وقتی 10 ساعت آنتن زنده در اختیار مجری تلویزیون قرار می گیرد (آن هم در چنین اتفاق مهمی که دنیا آنرا تماشا می کند) ضرورتا" می بایست متنی استخوان دار و حساب شده در اختیار مجری تلویزیون قرار گیرد؟ آیا تهیه کنندگان و مجریان این ویژه برنامه لآاقل اینقدر نسبت به حساسیت مراسم تشییع و تدفین پیکر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، معرفت دارند که بدانند این مراسم از مراسم بدرقه ی پیکر هر روحانی عالی مقامی که در این یکی دو سال اخیر فوت شده (مثل حضرات آیات مهدوی کنی و واعظ طبسی) مهم تر و متفاوت تر است؟ اصلا مجریان این ویژه برنامه درک کرده اند که وقتی کلمات "این نماز میت" از سوی رهبر رازدان انقلاب اسلامی با دقت و ذکاوت انتخاب و بیان می شود، لازم و حیاتی است که تو جناب مجری بدانی و بفهمی که امروز چه روز مهمی است. پس اینقدر شلنگ مُهملات خود را روی حیثیت مراسم نگیر و اندک آبروی تلویزیون کشورت را نَبَر!
سرزمین ایران و مردمان اش در هفته ی جاری، رُخدادی مهم را پشت سر گذاردند. فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی تا مدت زیادی جزء اتفاقات تاثیرگذار جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و البته ناگفته ها از گفته های اش فزونی خواهند گرفت و تنها سرانگشت زمان است که از زندگی این سیاستمدار قدیمی رمزگشایی خواهد کرد.
از حوالی ساعت هشت شب "یکشنبه 19 دی ماه امسال" که سیمای جمهوری اسلامی ایران به پخش رسمی این خبر مهم و تا حدی شگفت آور، مبادرت کرد، حساسیت های ملی و گروهی در این زمینه آغاز شد. خلاف نظر تمامی کسانی که رسانه ی ملی کشورمان را در زمینه ی انتشار خبر درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به عقب ماندن از شبکه های اجتماعی و برنامه های ماهواره ای متهم می دانند، باید گفت این اظهار نظرها عمدتا" از عدم شناخت از ساختار و تشکیلات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نشأت می گیرد به نحوی که مسلّما" خبری تا این اندازه بااهمیت که می تواند حتی مردم را به کوچه و خیابان بکشاند، چیزی نیست که بدون گذار از معبر سیاست گذاری های حاکمیتی کشورمان اجازه ی پخش رسمی پیدا کند. صاحبین دقت می توانند علت این امر را در فصل 12 قانون اساسی کشورمان و اصل 175 این قانون بنیادین ملی پیدا کنند. اما در یک نگاه باید گفت اعلام رسمی خبر درگذشت سیاستمداری چون آقای رفسنجانی چیزی نبود که بتوان آنرا بدون رعایت جوانب امر، منتشر کرد.
به نظر نگارنده حتی اگر پسر خود آقای هاشمی رفسنجانی هم معاون سیما یا مدیر یک شبکه ی تلویزیونی بود، ساخت و پخش برنامه ای درباره ی آن مرحوم بدون رعایت ساختارهای سیاسی و جامع نگری حاکمیتی و جهانی امکان پذیر نبود.
قلیل التصویر بودن (و نه ممنوع التصویر بودن) آیت الله هاشمی در سال های اخیر و رعایت فاصله جانبی(!) میان او و سایر سلایق سیاسی و البته انتشار کلام و پیامی که واجد مشروعیت ملی و حاکمیتی باشد، اعلام خبر فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی را با حساسیت های مضاعفی مواجه کرده بود. با این وجود، رسانه ی صدا و سیما از اختصاص آنتن و پخش برنامه های ویژه، گزارش های دمادم و نفس به نفس برای مردم و بیت آن مرحوم از این مراسم، مضایقه نکرد. اینجاست که نگارنده اصرار دارد با ریزبینی بیشتری به ادامه ی مطلب، توجه و پاسخ این سوال مهم از منظر کارشناسی ارایه شود که:
-صدا و سیما (و بالاخص سیمای) جمهوری اسلامی ایران در این چند روز از سپری شدن واقعه ی مهم رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، چه برنامه هایی پخش کرد و تا چه حد در این زمینه موفق بود؟!
اگر فاکتور ارزشمند "اینکه در ایران همه ی مردم در سه زمینه ی سیاست، معماری، پزشکی، صاحب نظرند" را کنار بگذاریم و اگر بپذیریم که رسانه ی ملی ما از لحاظ ماموریتی که قانون اساسی و حاکمیت بر دوش اش نهاده اساسا" مجبور به تبعیت از ماهواره ها و شبکه های اجتماعی نیست؛ پس آنگاه حساسیت های مضاعف و طیف رنگین صداها و سلیقه ها را هم به موضوع درگذشت آقای هاشمی اضافه کنیم، می توان اعلام کرد که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موفق شد دراین زمینه نمره ی قبولی خوبی کسب کند و نه تنها شبکه های ماهواره ای را به همکاری در زمینه ی بازپخش تصاویر این اتفاق دعوت کند بلکه عده ی زیادی را ( که نخواستند یا نتوانستند در این مراسم باشکوه شرکت کنند) نیز پای گیرنده های تلویزیونی بنشاند.
اما تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در این اتفاق و انتشار اخبار و تصاویر آن از یک جای بسیار مهم ضربه خورد که جای آن تا مدت های بسیار زیاد، درد خواهد کرد و آن، استفاده از برخی مجریان و گزارشگران بسیار ناپخته و کار نابلدی بود که برای این اتفاق تاسف برانگیز و تأثیرگذار، نه آموزش دیده بوده و نه مهماتی از مطالعه و تحقیق در اختیار داشتند! و این معضل بسیار مشهود سازمان است در بزنگاه های مختلفی مثل مناظره های انتخاباتی و رخدادهای عجیبی مثل فاجعه ی منا که طی آن، صدا و سیما نه به خاطر کارگردان و تصویربردارش بلکه "صد در صد" به خاطر مجری و گزارشگر اینگونه برنامه ها زمین خورده است!
تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی بدون شک، دوّمین تشییع شکوهمند ملّی بعد از مراسم مشایعت پیکر حضرت امام خمینی(ره) بود. حتی منتقدین آیت الله (اعم از منتقدین داخلی یا خارجی) متفق القول اند که اگر چه به تعداد خیابان های اطراف دانشگاه تهران، سلیقه و اظهارنظر درباره ی مرحوم هاشمی رفسنجانی وجود داشت اما شور ملی و خواست اتحادگونه ی جمعی بر این قرار گرفت که هاشمی روی دوش "عزت ملی" بدرقه شود. از یاد نبریم که این شانه ها همگی در یک ویژگی اشتراک داشتند و آن، تعلق خاطر به ایران و سرنوشت خوب ایران بود.
اما چرا رسانه ی ملی و تلویزیون جمهوری اسلامی اجازه داد مجریان و گزارشگران بی مطالعه و بی تاثیرش اینگونه با وجاهت این رسانه ی مهم، بازی کنند و به صورت آشکار، باقیمانده آبروی رسانه ای و درک و شعور مخاطبین را هم به بازی بگیرند پرسش مهمی است که اعتبار نمره ی قبولی تلویزیون و مدیران را در اتفاق تاثیرگذار فوت آیت الله هاشمی با تردید و تاسف بسیار همراه می کند.
در همان ساعات اولیه ی اعلام خبر درگذشت آیت الله، شبکه ی خبر دو تن از گزارشگران خود را به بیمارستان شهدای تجریش اعزام می کند. دست پاچگی و ناپختگی این عزیزان که گویا نُخستین بار است محیط های پُر ازدحام ِ سیاسی و فضای شلوغ خارج از استودیو را تجربه می کنند به حدّی آشکار است که به سرعت به صفحات تلگرامی تلفن ها ی هوشمند و همراه راه پیدا کرده و اسباب خنده را فراهم می کند! از آن طرف، همکار گوینده ی داخل استودیو که نمی تواند فضای خالی حاصل از پاره ای بی تجربگی های همکاران اش را پُر کند مدت زیادی در حد 12 ثانیه روی آنتن به سکوت سپری می کند (آنتنی زنده که معروف است پنج ثانیه سکوت غیر معمول در آن، مرگ رسانه است) و حتی نام خانوادگی گزارشگر شبکه ی خبر را با نام کوچک رییس مجلس خبرگان رهبری در می آمیزد و پیام همدردی آیت الله احمدی جنتی (!) را قرائت می فرماید!
نه اینکه باسوادتر از این افراد در جرگه ی مجریان و گزارشگران نداشته باشیم. داریم اما این حساسیت در میان تهیه کننده های محترم نیست که وقتی خبری بسیار ویژه مثل فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی اتفاق می افتد، گوینده ی خبر ما و مجری تلویزیون ما باید از میان افراد بسیار ویژه و آموزش دیده استفاده شوند که نمی شوند!
همکاران بنده در واحد مرکزی خبر بی گمان مرحوم حسین نادری را به یاد دارند. آن صدای پرطنین و آن شور سیال و موّاج در صدای این گوینده ی باسواد و بااخلاق خبر، باکس خبری ساعت 14 رادیو را به یک کلاس آموزشی و یک الگوی موفق گویندگی خبر بدل کرده است.
در سال 1387 توفیق داشتم که با مرحوم استاد محمود سنمّاری (استاد پیش کسوت تالیف و تدوین خبر) در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران متفقا" به تربیت متقاضیان اجرا و گویندگی مشغول باشیم. استادان دیگری هم بودند؛ نظیر فواد بابان، دکتر پرتوی زاده، حمید قاسمی و نصرالله متقالچی. مرحوم سنمّاری خاطره ای تعریف می کردند از همان گوینده ی قدیمی (حسین نادری) در ایام ریاست جمهوری همین آقای هاشمی رفسنجانی.
می گفتند: روزی در حال آمدن به رژی (استودیوی) پخش خبر ساعت 14 متوجه شدم تکست (متن) خبری که برای حسین نادری نوشته بودم روی زمین ریخته. حدس زدم شاید از لای پوشه ی خبر که نزد نادری بوده، افتاده و او متوجه نشده است! به ساعت ام نگاه کردم؛ یک دقیقه به ساعت 14 و شروع خواندن خبر زنده ی رادیو باقی مانده بود. به سرعت و زحمت خودم را به استودیوی خبر رساندم اما دیگر دیر شده بود! چراغ قرمز بالای استودیو نشان می داد خبر آغاز شده. متن اخبار آنروز در دست من بود و حسین نادری فقط با صفحه ی "سرخط خبرها" روی آنتن زنده حضور داشت!!!
فاصله ی میان ما یک شیشه بود و همدیگر را می دیدیم. صفحات خبر را به او نشان دادم. هیچ کاری نمی شد کرد. اخبار متعلق به شخص رییس جمهور (آقای هاشمی رفسنجانی) و دیدار رسمی ایشان با برخی مهمانان مهم خارجی بود و امکان قطع یا اصلاح پخش زنده ی خبر وجود نداشت. اما........ اما حسین نادری با اتکاء به دانش عمومی و هوش سیاسی (که لازمه ی یک مجری و گوینده ی خوب خبر است) و صد البته اعتماد به نفس بالای خود، بدون متن (و بدون حتی عیان شدن موضوعِ نداشتنِ متن نزد شنوندگان)، قریب 11 دقیقه خبر این دیدار و دو خبر پیوسته و وابسته به آنرا اجرا کرد و به واقع آن باکس خبری را نجات داد!
حالا با این هوش و توان و ثروت و سرمایه ای که در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشتیم (و خوشبختانه هنوز هم داریم) اجازه بدهید به یکی از تأسف برانگیزترین برنامه های تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در رخداد تاریخ ساز رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، یعنی برنامه ی "یار دیرین" که از شبکه ی یک سیما پخش شد، توجه کنیم؛ برنامه ای که قطعا" تا مدت زیادی، قطرات درشت شرمندگی را بر پیشانی تلویزیون مملکت ما نگاه خواهد داشت! برنامه ای که از حیث مجریان داخل استودیو و مجری مستقر در حرم مطهر حضرت امام روح الله راحل، از اوصاف بی سوادی، درازگویی، فقدان پشتوانه ی مطالعاتی و حتی بی اهمیتی و بی اعتنایی نسبت به این میزان اعتبار رسانه و این واقعه ی عزاگونه و ارزشمند، برخوردار بود.
همکاران پژوهشگر بنده این برنامه (یعنی برنامه ی یار دیرین، ویژه رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی) را همراه ده ها ساعت برنامه های تصویری_خبری از فوت آیت الله هاشمی، برای نگارنده ضبط کرده اند. حدود 60 درصد از زمان برنامه ی "یار دیرین" به حضور کسالت بار دو مجری داخل استودیو و یک مجری مستقر در حرم امام خمینی(ره) اختصاص داشت. به همکاران ام زحمت دادم تا پلاتو ها(گفتارهای مجریان) را روی کاغذ پیاده کنند و متاسفانه این متن ها نیز موجود و قابل مشاهده است.
آیا این برنامه زیر نظر مدیریت پخش شبکه ی یک سیما روی آنتن رفته؟ آیا تهیه کننده ی محترم این برنامه اساسا" این مجموعه را با رأی و نظر شخصی خود و احتمالا" برای اقوام و آشنایان خویش تهیه و پخش کرده یا متوجه این مطلب بسیار مهم (و تا حدّی خطرناک هست) که هم اکنون رسمی ترین و فراگیرترین آنتن تلویزیونی را در اختیار دارد؟ آیا اصلا" بینشی در این باره وجود دارد که وقتی 10 ساعت آنتن زنده در اختیار مجری تلویزیون قرار می گیرد (آن هم در چنین اتفاق مهمی که دنیا دارد آنرا تماشا می کند) ضرورتا" می بایست متنی استخوان دار و حساب شده در اختیار مجری تلویزیون قرار گیرد؟ آیا تهیه کنندگان و مجریان این ویژه برنامه لآاقل اینقدر نسبت به حساسیت مراسم تشییع و تدفین پیکر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، معرفت دارند که بدانند این مراسم از مراسم بدرقه ی پیکر هر روحانی عالی مقامی که در این یکی دو سال اخیر فوت شده (مثل حضرات آیات مهدوی کنی و واعظ طبسی) مهم تر و متفاوت تر است؟ اصلا مجریان این ویژه برنامه درک کرده اند که وقتی کلمات "این نماز میت" از سوی رهبر رازدان انقلاب اسلامی با دقت و ذکاوت انتخاب و بیان می شود، لازم و حیاتی است که تو جناب مجری بدانی و بفهمی که امروز چه روز مهمی است. پس اینقدر شلنگ مُهملات خود را روی حیثیت مراسم نگیر و اندک آبروی تلویزیون کشورت را نَبَر!
زمان می گذرد و دو مجری داخل استودیوی پخش شبکه ی یک سیما هم چنان به پُرگویی و تکرار کلمات حساب نشده مشغول اند و کسی نیست که جلوی آنها را بگیرد! پلاتوها آنقدر با مکث و طولانی ادا می شوند گویا در فاصله ی میان واژه ها هر دو مجری در فکرند که بعد از این جملات، دیگر باید چه بگویند! کاملا" پیداست که حرف ها در ماکروفر ذهن این دو مجری و البته همکار مستقر درحرم حضرت امام(ره) در لحظه، پخته و به خورد ملت داده می شوند!
در حرم امام، اوضاع از این هم بدتر است؛ آنقدر تاسف آور که حیاء می کنم به همکاران قدیمی خود نزدیک شوم. مجری شبکه یک فریاد می کشد:
-امروز همگی آمده اند به دشمنان ثابت کنند که.....
-امروز همگی امده اند که بگویند: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی!!!!!
خدای من! متحیر می شوم! کدام دشمن؟ مگر عنوان این مراسم "عزاداری و خاکسپاری" نیست؟ آیا الآن وقت دشمنی است؟ این مردم دشمن اند یا حاضرین در مراسم تشییع پیکر یک سیاستمدار قدیمی که بزرگ ترین شُهرگان سیاسی جهان، مرگ او را به ملت ایران تسلیت گفته اند، دشمن این مراسم بوده اند؟ شعار استقلال آزادی..... به چه درد این مراسم می خورد؟ اصلا کسی به این دوست مجری گفته که یک ایران و یک دنیا دارند این مراسم را تماشا می کنند؟ کسی گفته نحوه ی گزارش این مراسم با مراسم ملی 22 بهمن و یا روز جهانی قُدس، متفاوت است؟؟؟ کسی گفته که از حرم حضزت امام، "مستقیم به کدام آبادی" می روی؟؟؟
کمی آن سوتر گزارشگر شبکه ی خبر، که ضریح حرم امام(ره) را در "بک گراند" خود دارد، جلوی دوربین زنده و برای اشاره به محل اجرای مراسم خاکسپاری مرحوم هاشمی رفسنجانی، لحظاتی متمادی پشت به دوربین و رو به ضریح به گزارش می پردازد! انگار دارد رو به ضریح و محض ثواب، سینه می زند!
سعی می کنم موقع نوشتن این یادداشت به اعصاب ام مسلط باشم اما مگر می شود این همه حرکات تهوّع آور مجریان خودمان را تماشا کرد و هیچ نگفت؟!
_آیا رسانه ی ملی و در صدر آن، تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، در ته کاسه و کیسه خود افراد دیگری غیر از این مجریان و گزارشگران در اختیار ندارد؟!
-آیا واقعیت دارد که مجریان مطرح تلویزیون جمهوری اسلامی ایران (که از قضا از طریق همین تلویزیون به هواداران میلیونی هم دست پیدا کرده اند) سر بزنگاه به سفر می روند؛ تلفن های خود را خاموش می کنند و اسم و عنوان و شُهرت خویش را برای اتفاقات مهم سیاسی کشور و نظام، خرج نمی کنند و اساسا" این اجراها را لطمه زدن به پرستیژ خودساخته نزد هوادارانشان می دانند؟!
-آیا زحمت دوستان و همکاران ادارات پخش برنامه های زنده ی تلویزیونی (اعم از شبکه ی یک تا پخش های مختلف خبری) که تمام این چند روز، جان کندند و اینقدر تصاویر خوب و کمتر دیده شده از آیت الله هاشمی رفسنجانی پیدا و پخش کردند، و یک تنه در برابر هجمه های داخلی و خارجی ایستادند و دوستی خود را باآن همرزم و همسنگر امام و رهبری ثابت کردند، با این اجراهای ضعیف و تاسف بار برخی از مجریان و گزارشگران، از بین نرفته است؟!
-ایا کسی هست که به آن چند نفر مجری تلویزیون که این چند روز مجال و مُهلت حضور روی آنتن زنده ی سیمای جمهوری اسلامی ایران را داشتند، بگوید آقای مجری تلویزیون! سهم جنابعالی در این مراسم تاریخی برای گفتن و دفاع از سیاست های کشور و رسانه ای که دارد تو را به مردم نشان می دهد از کُلّ سهم حضور رهبر معظم انقلاب، رییس محترم جمهور، روسای ارزشمند قوا، نمایندگان مجلس، نظامیان، عُلما، فُضلا و همه ی آنها که پیام دادند و شرکت کردند، بیشتر بوده است؛ پس جواب بده که با این سهم که حق النّاس بوده، چه کرده ای؟!
-آیا تهیه کننده های این برنامه های ترکیبی و گزارشی، به اندازه ی دو تا صفحه متن و مطلب در اختیار مجری و گزارشگر تلویزیون قرار می دهند. ما وقتی می خواهیم واردسازمان صدا و سیما بشویم قانونا" ما را کنترل می کنند آیا تهیه کننده ی یک همچنین برنامه ی مهمی وقتی مجری برنامه اش می خواهد وارد استودیوی پخش زنده شود، جیب دانایی او را می گردد که ببیند چقدر سواد دارد یا نه؛ با گشاده دستی، آنتن زنده را به روی سیل کلمات بدون پشتوانه ی مجریان، باز می کند؟!
-آیا کسی به مُجری و گزارشگر تلویزیون ما آموخته (یک دقیقه صحبت روی آنتن زنده، به یک ساعت مطالعه ی تخصصی نیاز دارد)؟ کسی به ایشان هشدار و زنهار داده که مجری برنامه ی زنده مثل سرباز خط مقدّم است و داشتن مطالعه، همانند تجهیزات و مهمّات اوست؟ و با این شرایط، مجری بی مطالعه و آنتن زنده دقیقا" مثل رفتن روی مین است و آبروی مجری و تلویزیون را با هم منفجر می کند!!!
از خوانندگان محترم تقاضا می کنم از این زاویه ی دقیق هم به موضوع اجرای مجریان و خبرنگاران مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز نگاه و توجه کنند که بینندگان ارجمند اینقدر در این چند روز کلماتی نظیر (یار دیرین، 59 سال دوستی با رهبری، رییس فقید و امثالهم) را شنیده اند که با آنها سازش حسّی پیدا کرده اند و دیگر حساسیتی نسبت به انها نشان نمی دهند! این همه کلمه ی خوب و ارزشمند در کلام و پیام رهبری معظم و سایر مسئولین نسبت به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی وجود داشت. آیا زحمت مطالعه ی آنرا به خود دادید؟
حقیقتی است که اگر از مجریان ما عبارت "حال و هوای مراسم" را بگیرند عملا" بصل النُّخاع کارشان فَلَج می شود! و این اصلا" حالت خوبی برای برنامه های تلویزیونی ما نیست که در دادن آنتن به مجریان و گویندگان خود اینقدر حاتم بخشی می کنند!
آخر کلام:
جاداشت که مدیر ارجمند شبکه ی یک سیما که به داشتن سال ها مسئولیت عالی در تحریریه ی دفتر مقام معظم رهبری و تالیفات متعدد معارفی معروف است، قدری روی متن و محتوای ویژه برنامه ی ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی حساسیت نشان می دادند. و جا دارد به تهیه کننده و مجری چنین برنامه هایی تذکر جدّی داده شود: مرد حسابی! وقتی برای یک سیاستمدار در حد اقای هاشمی رفسنجانی از کلماتی مثل اَبَرمَرد تاریخ استفاده می فرمایید و برای جای خالی لبخندهای او، دلتنگ می شوید، و در پاره ای موارد آن چنان بی حساب و کتاب از خزانه ی کلمات به روی تابوت مرحوم آقای هاشمی می بخشید که آدم تصوّر می کند مرحوم شیخ مفید یا یکی از نُوّاب اربعه ی غیبت صغرای حضرت صاحب الزّمان را دارند تشییع می کنند(!) این طرف گیرنده های تلویزیونی که نه؛ به خدا حتی تصویربردار رو به روی خودت و برو بچه های اتاق فرمان دارند به افاضات شما می خندند و پژواک این خنده های دلهره آور چیزی جز یخبندان رابطه ی مردم و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیست!
کسی باید باشد که به مجری تلویزیون ما بگوید اجرای تو در موارد سیاسی و مناسبتی، جلسه ی گزینش عقیدتی تو نیست و احتمالا" جنابعالی نباید طوری اجرا کنی که فلان مسئول حکومتی از تو لذت ببرد! کسی باید به ایشان بگوید اجرای مراسم سنگینی مثل ویژه برنامه ی زنده ی تشییع پیکر آیت الله ها و وزنه های سیاسی و دینی و انقلابی این مملکیت با تریبون داری در مراسم یادواره ی شهدای مسجد محلّه ی شما فرق دارد!
دل ام به حال این تلویزیون می سوزد! کاش کسی بود به مردم ایران و جهان ثابت می کرد: وقتی عده ای در خیابان شعار می دهند: ((ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما)) یکی از موجبات و اسباب فراهم کردن این شعار دل آزار، مجریان بی خیال آنتن های زنده و فراگیر ما هستند؛ عاملی که می تواند نباشد یا می تواند درمان شود و بهبود یابد.
نتیجه:
نتیجه اینکه انتخاب و اجرای تعداد از مجریان، گویندگان و گزارشگران سیمای جمهوری اسلامی ایران در مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی بسیار سُست و ضعیف بود؛ ضعیف تر از عمامه ی آیت الله که در نهایت کم سلیقگی با نوار چسب شیشه ای روی ترمه ی تابوت آن مرحوم چسبیده بود!
منبع: فرهنگ نیوز
نظر شما