به گزارش قدس آنلاین، محسن جلال پور رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران در کانال تلگرامی خود نوشت: من جامعهشناس نیستم اما دهها سؤال در ذهن دارم که هیچ پاسخی برایشان نمییابم. جامعهشناس نیستم اما جوش و خروش این جامعه را به چشم میبینم.فقط نمی دانم این همه جوش و خروش خوب است یا بد؟ امیدوار کننده است یا نا امید کننده؟
زندگی ما این روزها در چهار سکانس خلاصه شده است.
سکانس اول: اتفاقی ناگهانی رخ میدهد.
سکانس دوم:مردم به صورت گروهی و خود جوش در عالم واقعیت و فضای مجازی واکنش نشان میدهند.
سکانس سوم:عده زیادی به نکوهش یا تشویق مردم میپردازند.
سکانس چهارم: اتفاقی جدید رخ میدهد و سه سکانس اول را میشوید و میبرد.
هر چند روز اتفاقی رخ میدهد که جامعه ایران و جامعه مرتبط با ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.کافی است اتفاقات دو هفته پیش را مرور کنیم.کمی پیش از در گذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی،مسأله گورخواب ها به مدت چند روز همه را درگیر خود میکند. روزنامه ها ابعاد مختلف این مسأله را بررسی میکنند.جامعهشناسان و اقتصاددانان نظرات مختلفی میدهند. سیاستمداران به هم طعنه می زنند و جامعه چند روز درگیر این مسأله است.چند روز بعد بی آنکه این پرونده بسته شود،اتفاق دیگری رخ میدهد.آیتالله هاشمی ناباوارانه فوت میکند.سیل این واقعه،به مدت یک هفته همه چیز را با خود میبرد.تا چند روز آینده همه مشغول بررسی این اتفاق هستیم.میگوییم و میشنویم.لایک و فروارد میکنیم و برای هم عکس و فیلم میفرستیم. هنوز نمیدانیم چه شده و چه خواهد شد که دو کودک معصوم در آتش انبار ضایعات میسوزند.دو روزی میگذرد که پلاسکو آتش میگیرد و در چشم به هم زدنی فرو میریزد. دوباره عکس و کامنت و فیلم و نظر. دوباره نکوهش و تشویق.دوباره تأیید و تکذیب.دوباره تجمع و سلفی.دوباره و دوباره.
من جامعه شناس نیستم و نمی دانم این دیگ چرا این قدر میجوشد . سیاستمدار هم نیستم و نمیدانم پیام این قل زدن ها چیست.سیاستگذار هم نیستم و نمیدانم برای این دیگ جوشان چه کنم.من یک فعال اقتصادیام، پیشه ام تجارت است و باز هم نمیدانم کجای این دیگ جوشان هستم.
آیا در این سرزمین وسیع با این همه استاد دانشگاه،این همه سیاستمدار کارکشته، این همه جامعه شناس فعال،این همه اقتصاددان کاربلد و این همه سیاستگذار آگاه،کسی هست که به من بگوید پیام قل زدن های جامعه امروز ایران چیست؟
نظر شما