وزیر فهیم و خدمتگزار بهداشت و درمان یک ایراد اساسی بر ساختار وزارت خانه تحت اداره خود گرفته که بسیار بجا و منطقی است.
دکتر حسن قاضیزاده هاشمی میگوید نباید همه امور آموزشی، پژوهشی،بهداشت و درمان و تأمین منابع مالی سلامت را در یک مدیریت جمع کرد.مثلاً کسی که مسؤولیت دانشگاه علوم پزشکی را برعهده دارد و میخواهد در مرز دانش حرکت کند و در عین حال با رقبای منطقهای و بینالمللی خودش رقابت کند و در حوزه تحقیقات و فنآوری سرآمد باشد نمیتواند به طور همزمان به نحو شایستهای به مردم اطراف شهرری و روستاهای اطراف آن هم خدمات بهداشتی بدهد و همزمان خدمات درمانی کامل و جامعی ارایه کند.
دکتر هاشمی میگوید حسناتی که قانونگذار در زمان تصویب این قانون در حدود سال های دهه 1350دیده بود فایده این ادغام یعنی آمیخته شدن آموزش پزشکی با خدمات سلامت بود یعنی فایده این ادغام این بود که افرادی که در دانشگاههای علوم پزشکی تربیت میشوند میآیند و در بیمارستانها حضور پیدا میکنند و بطور عملی آموزش میبینند و در عین حال این امتیاز برای وزارت بهداشت وجود دارد که اختیار آموزش دانش آموختگان و ظرفیتهای پذیرش را در دست دارد و میتواند از این امتیاز برای حداکثر بهرهوری استفاده کند.
در تأیید اظهارات وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی باید عرض کنم وضعیت بهداشتی-درمانی ایران در سال های دهه 1330-1340 بسیار آشفته بود.به وزارت بهداری آن زمان فقط تعدادی بیمارستان در تهران و بعضی از شهرها واگذار شده بود.سازمان شاهنشاهی تعداد زیادی هنرستان و آموزشگاه پرستاری و بهیاری در نقاط مختلف تأسیس کرده بود.تعداد زیادی بیمارستان و درمانگاه در تهران و سراسر کشور متعلق به آن سازمان بود و چون حقوق کافی میداد هم پزشکان ایرانی و هم پزشکان آلمانی از حدود سال های 1326 به استخدام در آن سازمان راغب بودند.
دکتر شیخ الاسلام زاده و دکتر نیلی آرام که تحصیلکرده آمریکا بودند در اواخر دهه 1340 از طریق خدمت در بخش خصوصی شهرتی کسب کرده و دولت درصدد استفاده از تخصص و معلومات آنها برآمد.دکتر شیخ الاسلام زاده به وزارت رفاه و بهزیستی رسید.وقتی این وزارتخانه در وزارت بهداری ادغام شد او طرح جامع خود را برای گسترش وزارت رفاه و بهزیستی که شامل تمام بیمارستان ها و سازمان بهداشتی و درمانی میشد اجرا کرد و حتی بیمارستان ها و درمانگاه های سازمان شاهنشاهی و جمعیت ملی شیر و خورشید سرخ تحت نظارت و اداره وزارتخانه او درآمد.همینطور بیمارستان های وزارتخانه در طرح تحول بهداشت و درمان ادغام شدند.
در طرح ادغام سازمان های بهداشتی هویدا به شیخ الاسلام زاده تمام اختیارات را داد که شبکههای گسترده درمانی-بهداشتی در کشور راهاندازی و احداث شود و با تأسیس سپاه بهداشت هزاران پزشک متخصص و غیرمتخصص و دیپلمههای دبیرستان ها در اختیار سازمان های منطقهای که جانشین ادارات کل شدند و دانشکدههای پزشکی در سراسر کشور نیز از استقلال به درآمدند و به وزارتخانه پیوستند قرار گرفتند.
از آن تاریخ به بعد در هر استان،سازمان منطقهای بهداشت و درمان تأسیس شد که دانشکدههای پزشکی نیز در اختیار آن سازمان ها بود و مدیرعامل هر سازمان منطقهای سمت سرپرستی دانشکده پزشکی استان را هم داشت.
بدین ترتیب امور پژوهش و دانشگاهی نیز با بهداشت و درمان درآمیخت که هم منافع و هم مضاری داشت زیرا کار تحقیقاتی با کار سلامت و درمان و بهداشت متفاوت است و یک سازمان نمیتواند هر دو موضوع را تحت نظارت و مدیریت داشته باشد.
وزیر محترم لابد از این مسایل آگاهی کامل دارند و اینکه دولت بخواهد درمان را به بخش خصوصی بسپارد و اداره بیمارستان ها اقتصادی شود به شهادت رویدادهای گذشته این مساله عملی نیست.به عنوان مثال هزینههای دندان پزشکی آنقدر زیاد است که مردم ترجیح میدهند مگر در صورت اجبار به دندانپزشک مراجعه نکنند چون درآمد بیشتر مردم ناچیز است و تنها اقشاری قادر به پرداخت هرگونه هزینهای برای درمان و تأمین سلامت خود هستند. وزارت بهداشت باید از خیران و بازرگانان توانگر و نهادهایی چون آستان قدس رضوی و سایر آستان های متبرکه و سازمان اوقاف کمک گرفته احداث بیمارستان های وقفی و حمایت شده از سوی نیکوکاران را تشویق کند پزشکان ایرانی مقیم خارج را ولو چند ماه در هر سال به بازگشت به کشور ترغیب کند، در همه مردم شوق و ذوق به همیاری در تأسیس بیمارستان به وجود آورد. .
نظر شما