قدس آنلاین - ما به عنوان افراد جامعه عموماً در حال ارزیابی هر امر و عمل و گفتاری هستیم که از سوی دیگران، فعالان اجتماعی یا مسؤولان بازتاب مییابد. ارزیابیهایی که گاه بر پایه نظام ارزشی نادرستی بنا شده است و ما را به واکنشی هیجانی وا میدارد بدون اینکه نقادانه در خصوص آن واقعیت فکری کرده باشیم. دور نیست، زمانی که صحبت کردن از حفظ محیط زیست به عنوان دغدغه بی دردان این جامعه شناخته میشد و اصولاً محیط زیست به عنوان یک موضوع لوکس در دید مردم و حتی فعالان اجتماعی از هرگونه توجهی به دور بود و امروز که با انواع بحرانها و مخاطرات طبیعی دست و پنجه نرم میکنیم بر اهمیت آن پی بردهایم.
از این دست مفاهیم و دغدغهها کم نیستند که هنوز بر اهمیت آن پی نبردهایم و پرداختن به آن امری نه چندان ضروری به نظر میرسد. آموزش «شهروندی»، «مسؤولیت اجتماعی»، «مشارکتهای مدنی و اجتماعی» و... از جمله مواردی است که فقدان آموزشهای اصولی در آن خصوص ضربهای جبرانناپذیر بر پیکره جامعه ما وارد خواهد کرد.
هدف اصلی از آموزش شهروندی، آمادهسازی شهروندان برای ورود به زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. یک جامعه پویا به شهروندان فعال متناسب با ویژگیهای فرهنگی و ارزشی خود نیاز دارد. آموزش شهروندی عملاً به عنوان وسیلهای برای پرورش احساس تعلق به جامعه و داشتن هدفی در زندگی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
اما شرایط امروز ما، جامعهای را به نمایش میگذارد که مردمانش در هر حادثهای رد پای پررنگی از خود به جا گذاشتهاند! از بیمسؤولیتی مسؤولان در بروز فاجعهای مانند پلاسکو تا سلفی بگیرانی که اجازه امدادرسانی و کمک را نمیدهند تا آن راننده خودرویی که نمیداند باید مسیر را برای آمبولانس و ماشین آتشنشانی باز کند. همه اینها محصول فقدان آموزشهای شهروندی است که حالا به این شکل خود را نشان داده است.
همه ما از فقدان آموزش و یادگیری مسؤولیتهای اجتماعی رنج میبریم و خواست فردی بر خواست جمعی ارجحیت دارد و در پی وقوع هر حادثهای به دنبال مقصر میگردیم، فارغ از اینکه ما هم به نوعی در بروز بحران نقش داشتهایم. تمام روزها و شبهایی که باید فرا میگرفتیم که جامعه یعنی چه و لزوم مشارکت مدنی در حفظ جامعه به چه معناست، در حال تلاشهای بیوقفهای بودیم تا بهتر تست بزنیم و رتبه بهتری در کنکور نصیبمان شود و بهترین باشیم و از دیگران جلو بزنیم (و بیدلیل نیست که این گونه شهروندان بیمسؤولیتی شدهایم).
بررسی الگوهای مشارکتی کشورهای جهان، نقش و اهمیت مشارکت مردمی در مدیریت و تصمیمگیری شهری را بیش از پیش روشن میسازد. مدیران شهری باید به این اصل توجه کنند که در شرایط کنونی برای حل مسایل شهری به همکاری و مشارکت شهروندان نیاز دارند و لذا برای تشویق شهروندان به مشارکت گستردهتر در امور شهری، ارکان و پایگاههایی مورد نیاز است که آموزشهای شهری از طریق ابزارهای آموزشی مؤثر و منطبق با ساختار اجتماعی انتقال داده شود.
از سوی دیگر باید بر این نکته هم توجه داشت که حضور اجتماعی شهروندان در جامعه مستلزم ایجاد باور عمومی در شهروندان مبنی بر دخالت خواست آنها در تصمیمگیری شهری است که این امر تنها با تقویت احساس تعلق به محله و شهر منجر به مشارکت داوطلبانه بیشتر شهروندان خواهد شد، لذا مدیریت شهری باید به این امر توجه داشته باشد و از طریق نهادهای اجتماعی به تقویت آموزشهای شهروندی و تقویت حس مشارکتپذیری آنان بپردازد.
جای خالی آموزشهای شهروندی و پرداختن به مسؤولیت اجتماعی در جامعه امروز بشدت احساس میشود.
نظر شما