قدس آنلاین - سعید بیابانکی که قرار بود ۳ مجموعه «سنگچین»، «یلدا» و «لبخندهای مستند» را برای دوستدارانش امضا کند، در یک نشست صمیمی روبهروی مخاطبانش نشست و در مورد شعر و آثارش صحبت کرد.
بیابانکی در این نشست، ابتدا به جایگاه شعر در زندگی انسان امروز پرداخت و گفت: جایگاه شعر در زندگی امروز همیشه سؤال مخاطبان ما بوده است. من بر اساس تجربهای که در همه سالهای شاعریام داشتهام، میگویم که نقش شعر در مقاطع و بزنگاههایی از زندگی که کاری از کسی و یا چیزی ساخته نیست، آغاز میشود. در حادثه پلاسکو اولین کسانی که به این حادثه واکنش نشان دادند، شاعران بودند. در این حادثه شعر اگرچه نتوانست آتش را خاموش کند اما توانست آتش دل بسیاری را سرد کند و مرهم زخمهایشان باشد. شعر میتواند بسیاری از آدمهای مصیبتزده را به زندگی امیدوار کند. اشعار حافظ، سعدی و مولانا به افراد زیادی کمک کرده است تا آتش درونشان را خاموش کنند و دردهای درونشان را التیام دهند.
شاعر «لبخندهای مستند» در ادامه به ارتباط فضای مجازی با شعر پرداخت و این فضا را فارغ از همه نقصهای و مشکلاتی که دارد، برای شعر نتیجهبخش دانست. بیابانکی با بیان اینکه در دهههای اخیر استیلای شبکههای مجازی بر زندگی، جامعه را با شعر مأنوس کرده است، گفت: با توجه به اینکه در جیب هر ایرانی یک تلفن همراه است و معمولاً در تلفنهای همراه هم کانال شعر وجود دارد، همین مسأله باعث شده است که شعر دوباره مورد توجه مردم قرار بگیرد. البته هنوز ما با کشورهایی مثل تاجیکستان فاصله داریم. در تاجیکستان مردم با شعر بسیار مأنوس هستند و با آن زندگی میکنند اما شعر در کشور ما حالت تفنن و فانتزی دارد و نتوانسته در زندگی مردم جریان پیدا کند.
این شاعر تأکید کرد: منظور من از طرح این مسأله عوامزدگی نیست چون آنچه شعر و ادبیات را در همه دورهها تهدید میکند، عوامزدگی است. عدهای فکر میکنند ازدیاد مخاطب برای شعر به معنای خوببودن آن است و کمبودن مخاطب هم به معنای بدبودن شعر. در حالیکه واقعیت غیر از این است. بهطور کلی، شاخصه هنر همین است و پرمخاطببودن یک هنر به معنای خوببودن آن نیست در سینما، موسیقی و تلویزیون نیز وضعیت به همین منوال است.
شاعر«یلدا» مخاطبسازی را یکی از نشانههای موفقیت هنرمند بیان کرد. او توضیح داد: اگر شاعر بتواند برای خودش مخاطب بسازد، موفق عمل کرده است. شاعری مانند حافظ موفق است که توانست طیف گستردهای از مخاطبان را برای خودش ایجاد کند و یا نیمایوشیج که با شنا بر خلاف جریان آب و گریز از تکرار و رساندن شعر به نقطه اولیهاش، شعر را از نو ساخت و نگاه تازهای به ساحت شعر کرد و به این صورت بدون سوارشدن بر موج شاعران پیش از خود، هنرمندانه طیفی از مخاطبان را برای خودش ایجاد کرد.
بیبانکی با استفاده از همین نکته به یکی از مجموعههایش گریزی زد. او گفت: من هم به عنوان شاعری که به اصل «مخاطبسازی» معتقد است، سعی کردم برای خودم طیف خاصی از مخاطب را ایجاد کنم. به همین دلیل «سنگچین» را در قالب چهارپاره که قالب نسبتاً سختی است و تعداد کمی از شاعران از آن استفاده کردهاند، سرودهام. در این مجموعه قالب چهارپاره را جدی گرفتم و حاصل ۲۰ سال تجربه شعریام را منتشر کردم. با این حال میدانم این مجموعه کتابی است که بهسختی مخاطب را جلب میکند چون مخاطب شعر بیشتر به دنبال غزل است و غزل را دوست دارد.
بیابانکی در پایان صحبتهایش به برگزاری مراسمهایی نظیر جشن امضای کتاب اشاره کرد و این را اتفاق فرهنگی خوبی ارزیابی کرد. او گفت: روبهرو شدن شاعر و نویسنده و مترجم با مخاطبان، باعث بازشدن دریچههای جدیدی برای مؤلف اثر میشود. چون همیشه نقد و ارزیابی و گفتمان، ایدههای جدیدی را به ذهن مؤلف و شاعر میرساند که این مسایل با پشت میز نشینی به دست نمیآید. ضمن اینکه این برنامهها باعث گسترش فرهنگ کتابخوانی و تغییر فضای فرهنگی جامعه میشود.
نظر شما