تحولات لبنان و فلسطین

کارگردان فیلم «جشن تولد» که در سوریه فیلمبرداری شده است، از عدم همکاری مسؤولان فرهنگی در ساخت این فیلم و فیلم‌هایی با موضوعاتی چون مدافعان حرم گلایه دارد و معتقد است برای مسؤولان فروش فیلم‌ها اهمیت دارد و ذایقه‌سازی را فراموش کرده‌اند.

ساخت فیلم ایرانی بیش گوش داعشی‌ها

قدس آنلاین - در سال‌های اخیر مسأله حضور مستشاران نظامی کشور برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) و جبهه مقاومت و مبارزه با تکفیری‌ها به یکی از اجتماعی‌ترین مسایل تبدیل شده و حساسیت آن از سوی گروه‌های مختلف در کشور قابل درک است.

 با همه اینها اما فعالیت‌های هنری و سینمایی و حتی کارهای رسانه‌ای محدودی در این حوزه صورت گرفته است. «جشن تولد» عنوان فیلمی سینمایی از عباس لاجوردی است که این روزها بر پرده سینماهاست. این فیلم به‌طور کامل در سوریه فیلمبرداری شده و نخستین اثر سینمایی است که پس از 5 سال در چند صدمتری نیروهای داعش تولید شده است. گفت‌وگوی ما با او درباره این فیلم را بخوانید.

«جشن تولد» اولین فیلمی ‌بود که در شرایط جنگی واقعی سوریه ساخته شده است. امکان نداشت این اثر با همه سختی‌هایی که داشت، در داخل کشور بازسازی شود؟

نه، این کار شدنی نبود آن هم به 2 دلیل. اول اینکه اگر می‌خواستیم این فیلم را بازسازی کنیم باید هزینه‌ای حداقل معادل کل فیلم را صرف صحنه‌های بازسازی‌شده می‌کردیم. دیگر اینکه با همه این هزینه‌ها مطمئناً آن بکری که لوکیشن‌های سوریه داشت را نمی‌توانستیم  در ایران اجرا کنیم. به هر جهت دقیقاً نمی‌شد آن اتفاقاتی را که در سوریه افتاده، با طراحی و بازسازی به تصویر کشید.

حتی نمی‌شد از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای استفاده کرد؟

من هم قبول دارم که تاکنون در این زمینه پیشرفت‌هایی داشته‌ایم ولی باز هم آن توانایی که بیننده در سینمای‌ هالیوود می‌بیند، نمی‌توانیم برایش ترسیم کنیم. دیگر اینکه خیلی مهم بود که بازیگر در آن فضا قرار بگیرد. چون به این شکل بیشتر می‌تواند آن حس را دریافت و البته منتقل کند. به نظرم باید این اتفاق می‌افتاد و اگر جز این بود، کار خوبی ساخته نمی‌شد.

مطمئناً ساخت فیلم آن هم در منطقه‌ای که داعش در چند متری شما بودند کار آسانی نبوده است. چه ملزوماتی را رعایت کردید که فیلم بی‌هیچ مشکلی به انتها برسد؟

متأسفانه الان سوریه کشور چندین فرقه شده است و خیلی از افرادی که به شما ضربه می‌زنند، در نگاه اول شاید دوستتان باشند ولی امکان دارد همین آدم‌ها بعداً تو را به خاطر چند دلار بفروشند. به هرحال باید در این کشور جنگ‌زده برای اینکه کار را بدون ‌هیچ مشکلی به پایان برسانیم یک سری مسایل مثل انتخاب لوکیشن‌هایمان را رعایت می‌کردیم، به شکلی که تکفیری‌ها متوجه حضور ما نشوند. لذا مجبور بودیم مرتباً لوکیشنمان را تغییر دهیم.

تکفیری‏ها تا این اندازه به شما نزدیک بودند؟

بله، ما حدود 700 متر و حتی گاهی تا 300 متر با آنها فاصله داشتیم که البته این قضیه به لوکیشن‌هایمان بستگی داشت.آنجا نمی‌شود دوست را از دشمن تشخیص داشت و این وضعیت کار را نا امن‌تر می‌کرد؛ ویژه اینکه آنها در لوکیشن‌هایمان خیلی راحت می‌توانستند ما را مورد حمله قرار بدهند. به هر جهت خطرات زیاد بود و هیچ چیز قابل پیش‌بینی نبود.

این فیلم با بودجه دولتی ساخته شده است؟

اصلاً! ما این فیلم را با بودجه دولتی فیلمبرداری نکردیم. این دغدغه من این بود که بتوانم بخشی از رشادت‌های مدافعان حرم را به تصویر بکشیم. و در واقع یکی دو تا از دوستانم بودند که به خاطر حضرت زینب(س) در این کار شریک شدند.

البته به مراکزی برای کمک مراجعه کردیم ولی متأسفانه هیچ‌جا همکاری نکردند مگر انجمن فیلم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که گفتند اگر فیلمبرداری کردید و راش‌ها خوب از کار در آمده باشد، مشارکت می‌کنیم. البته بعد از فیلمبرداری و ارایه راش‌ها، هر چند دیر ولی به هر جهت مشارکت کردند.

اگر پیش از این و از ابتدا با ما همکاری می‌شد ما می‌توانستیم با دست بازتری فیلمبرداری کنیم چون با وجود امکاناتی که داشتیم، گاهی مجبور بودیم سکانسی از کار را خط بزنیم.

به نظر شما سینمای ایران چقدر به تولید چنین آثاری نیاز دارد؟

خیلی. ولی متأسفانه مسؤولان ما در این زمینه کوتاهی می‌کنند. مردم ما درباره مدافعان حرم کلی سؤال دارند. این سؤال برای برخی از مردم مطرح است که اصلاً ما چرا داریم در سوریه می‌جنگیم. ولی این دوستان هیچ جوابی برای آن ندارند. در حالی که کلی جواب قانع‌کننده برای این جنگیدن وجود دارد.

در یکی از همین اکران‌ها من زمانی که از سالن سینما بیرون آمد، خانم خیلی بدحجابی منتظر من بود و گفت من تا الان با خودم می‌گفتم ما چرا باید برای سوریه هزینه کنیم و نیرو بفرستیم و الان متوجه شدم چرا.

همه این سؤالات را کشورهای همسایه ما هم دارند. اگر سؤالات مردم را نبینیم و رفعشان نکنیم رسانه‌ای مثل «بی‌بی‌سی» جواب‌های فریبنده‌ای برایشان دارد. متأسفانه الان همه دغدغه مسؤولان فقط فروش فیلم‌هاست و خیلی فرقی هم برایشان نمی‌کند که این فیلم «50 کیلو آلبالو» باشد یا «بادیگارد». کاش حداقل اگر در ساخت این فیلم‌ها همکاری نمی‌کنند، در پخش آنها کاری بکنند. ولی بدبختانه مسؤولان ما کلاً ذایقه‌سازی را فراموش کرده‌اند.

مطمئناً انتخاب بازیگرانتان هم بی‌مشکل نبوده است. به هر جهت فیلمی ‌که در یک کشور در حال جنگ ساخته می‌شود برای خیلی‌ها لذت‌بخش نیست.

بله. من برای این فیلم با خیلی از بازیگران سرشناس تماس گرفتم ولی زمانی که متوجه شدند کار در سوریه ساخته می‌شود، نپذیرفتند. از آن طرف، چون من به بازیگران توانایی نیاز داشتم که عرب‌زبان هم باشند و بخواهند با ما همکاری کند، فقط احمد کاوری بود که موافقت کرد و نقش را پذیرفت.

علی‌رام نورایی هم پذیرفت. او خیلی راحت دعوت مرا پذیرفت و امیدوارم که خیر و برکات حضور در این پروژه را ببیند. در واقع خیلی از بچه‌ها در این کار با حداقل دستمزد و با همه خطراتی که وجود داشت، حاضر به همکاری شدند.

از معجزات و برکات کار در سوریه گفتید. اتفاق خاصی هم افتاد که برایتان خاطره شده باشد؟

یکی از سکانس‌ها در یک سوله فیلمبرداری می‌شد. در یکی از این صحنه‌ها هلیکوپتری را که دوربین به آن بسته شده بود و قرار بود پلان‌های هوایی را فیلمبرداری کند، ناگهان کنترلش از دستمان خارج شد و گم شد؛ درست درمحله‌ای که همه چیز تخریب شده بود و اصلاً قابل پیداشدن نبود.

گم‌شدن این هلیکوپتر می‌توانست خطرات زیادی برایمان داشته باشد چون چهره بازیگرانمان داخل آن دوربین بود. به هر جهت یکی دو روز گذشت. 9 صبح داخل حرم آخرین سکانس را فیلمبرداری می‌کردیم. کنار ضریح متوسل شدم به حضرت زینب(س). هنوز اذان ظهر را نگفته بودند که هلیکوپتر داخل نایلون پیدا شد. این یکی از معجزات حضرت زینب(س) برای ساخت این فیلم بود. 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.